۱۱- چه کسی برای امامت نماز جماعت شایستهتر است؟
اگر چند کس حاضر باشند که بخواهند امام شوند آنکس که بهتر قرائت قرآن را میداند و بیشتر قرآن را حفظ است، برای امامت جماعت شایستهتر است. و اگر همه یکسان قرائت میدانستند، آنکس که از سنت حضرت رسولصآگاهتر است، برای امامت شایستهتر میباشد. اگر از این جهت هـم یکسان بودند، آنکس که در هجرت سابقهاش بیشتر است، و اگر از این جهت نیز یکسان بودند، آنکس که سنش بیشتر است:
۱- از ابوسعید روایت است که، پیامبرصفرمود: «إذا كانوا ثلاثة فلیؤمهم أحدهم، وأحقهم بالامامة اقرؤهم»«هرگاه سه نفر خواستند نماز بخوانند، یکی از آنان امام شود، آنکس که بیش از همه قرآن را حفظ است به امامت جماعت شایستهتر است». بروایت احمد و مسلم و نسائی. مقصود از «اقرء»، آنکس است که بیشتر قرآن را حفظ باشد. چه در حدیث عمرو بن سلمه چنین آمده است: «لیؤمكم أكثركم قرآنا».
۲- از ابن مسعود روایت است که پیامبرصفرمود: «یؤم القوم أقرؤهم لكتاب الله، فإن كانوا فی القراءة سواء، فأعلمهم، بالسنة، فإن كانوا فی السنة سواء، فأقدمهم هجرة، فإن كانوا فی الهجرة سواء، فأقدمهم سنا ولا یؤمن الرجل الرجل فی سلطانه، ولا یقعد فی بیته على تكرمته إلا بإذنه»«کسی باید امام جماعت شود که. .. و مردی در دایره تسلط مردی دیگر، امام وی نشود و در خانه او روی فرش و یژه او ننشیند، مگر با اجازه او». و در روایت دیگری دنبالهاش چنین است: «لا یؤمن الرجل الرجل فی أهله ولا سلطانه». به روایت احمد و مسلم و سعید بن منصور لکن سعید گفته است: «لا یؤم الرجل الرجل فی سلطانه إلا بإذنه، ولا یقعد على تكرمته فی بیته إلا بإذنه»، از این حدیث بر میآید که سلطان و صاحب خانه و صاحب مجلس و امام مخصوص گروهی، برای امامت جماعت آنان شایستهتر است از دیگری، مگر اینکه خودشان به دیگری اجازه بدهند که امام شود.
از ابوهریره روایت است کـه، پیامبرصفرمود: «لا یحل لرجل یؤمن بالله والیوم الاخر أن یؤم قوما إلا بإذنهم، ولا یخص نفسه بدعوة دونهم فإن فعل فقد خانهم»«برای کسی که به خداوند و روز رستاخیز ایمان داشته باشد روا نیست که امام قومی شود مگر با اجازه آنان. و همچنین روا نیست که خود را بدعائی اختصاص دهد و برای آن دعا نکند، مگر با اجازه آنان. اگر بدون اجازه آنان چنین کاری بکند، بدانان خیانت کرده است». بروایت ابوداود.