زکات عسل
جمهور علماء میگویند: زکات عسل و اجب نمیباشد و عسل زکوی نیست. بخاری میگوید: درباره زکات عسل حدیث صحیحی از پیامبرصروایت نشده است. امام شافعی میگوید: من نیز ترجیح میدهم که از عسل زکاتگرفته نشود، چه سنن و آثار درباره چیزهایی که از آنها زکات گرفته میشود سخنگفتهاند و از عسل سخنی به میان نیامده است، پس عسل از زکات معاف میباشد. ابن المنذر گفته است: درباره و جوب زکات از عسل ازطریق حدیث و اجماع چیزی به ثبوت نرسیده است. پس زکات آن داده نمیشود. همانگونه که رای جمهور علماء نیز چنین است.
حنفیها و امام احمد میگویند: زکات عسل و اجب است. زیرا اگرچه درباره و جوب آن حدیث صحیحی از پیامبرصروایت نشده است و لی دراین باره نقلهایی شده که همدیگر را تاکید و تقویت میکنند و از گل درختان و برگهایگل پیدا میشود و قابل پیمودن و ذخیرهکردن است. بنابراین مانند دانهها و خرما است و زکات آن و اجب میباشد. بعلاوه زحمت و هزینه آنکمتر از زحمت و هزینههای محصولاتکشاورری و میوهها است.
ابوحنیفه گفته است: شرط و جوب زکات از عسل آنست که در زمین عشری باشد نه در زمین خراجی و برای آن حدنصاب شرط نیست بنابراین ازکم و زیاد آن یکدهـم بعنوان زکات گرفته میشود.
ولی امام احمد حدنصاب را برای آن شرط میداند و میگوید حدنصاب آن ده «فرق«، میباشد. هر «فرق« شانزده رطل عراقی است = ١٦٠ رطل عراقی که هررطل ١٣٠ درهم میباشد] و بین زمین عشری و زمین خراجی فرقی قائل نیست و درست عکس رای ابوحنیفه است.
ابویوسف میگوید: حدنصاب آن ده رطل است.
و محمد (بن حسن شیبانی) ازیاران ابوحنیفهگفته است: حد نصاب عسل، پنج «فرق» و هر «فرق» سی و شش رطل است.