نتیجه اعطای امان و پناهندگی
هرگاه تقاضای امان و امان خواهی بلفظ یا باشاره مقررگردید، و به وی اعطاء شد دیگر تجاوز بر شخص امان داده شده، جایز نیست زیرا کسی که امان و پناه به وی داده شد، و او پناه خواست، او نفس خویش را حفظ کرده است از اینکه کشته شود و جان خویش را حفظ کرده است از اینکه برده گرفته شود.
از حضرت عمر روایت شده است که خبر بوی رسیدکه یکی از جنگجویان و مجاهدان اسلامی، بیکی از جنگجویان ایرانی گفت: نترس سپس آن شخص را کشت. لذا طی نامهای بفرمانده سپاه نوشت: «بدرستی به منگزارش شده است و خبر رسیده که گروهی از مردان شما، کافر را دنبال میکنند، تا اینکه بکوه پناه میبرد و از جنگ خودداری میکند، سپس یکی از شما به او میگوید: «نترس» سپس چون او را دریافت، میکشد -.یعنی چنین موردی پیش آمده است -سوگند بدانکس که جانم در دست او است، مادام که بمن خبر برسد که کسی چنینکاری بکند - از این ببعد -گردنش را قطع میکنم و او را بجای آن شخص خواهم کشت».
بخاری در تاریخ خود و نسائی از پیامبرصروایت کردهاند که گفت: «من أمن رجلا على دمه فقتله، فأنا برئ من القاتل وإن كان المقتول كافرا» «هرکس کسی را امان دهد و به وی بگوید تو بر خون خود ایمن هستی، سپس او را بکشد، من از چنین قاتلی بریء و بیزارم اگر چه مقتول کافر هم باشد».
بخاری و مسلم و احمد از انس روایت کردهاند که پیامبرصگفت: «لكل غادر لواء یعرف به یوم القیامة» «هر غادر و عهد شکنی در روز قیامت و رستاخیز پرچم خاص خود را دارد که بدان شناخته میشود».