نتایج زیانبار این انحراف و پستی
از جمله نتایج این انحرافات عبارت است ازکثرت فسق و فجور و گسترش زنا و فحشاء و بهم خوردن اساس خانواده و رها کردن و اهمال و اجبات دینی و عدم توجه به تربیت اطفال و کودکان و عدم رغبت به ازدواج و پیش آمدن مشکلات ازدواج، زیرا دسترسی به معاشرتها و آمیزشهای حرام، بسیار آسانتر است تا دسترسی به روابط مشروع و حلال -بطور کلی این پرده دری و بیبند و باری اخلاق و آداب و رسوم مورد پسند همه ادیان و مذاهب را نابود ساخته است.
این انحرافات بدرجهای رسیده است که هرگز بدل مسلمان خطور نمیکرد که داعیان این فساد و مسخ شدگی انسان، برای ترویجکار خود، شیوههای متعددی برای زیبائی و بکار بردن و سایل زینت و آرایشی را، بکارگرفتهاند و برای آن برنامه خاصی تنظیم نموده و در آموزشگاههای خود، تدریس میکنند و برای آن به تبلیغ میپردازند برای مثال در روزنامه «الاهرام» تحت عنوان: «مع المراه = همراه با زن» آمده برد:
«نخستین آموزشگاه برای آرایش موی زنان در اسکندریه»
بعد از یک ماه یک معلم آگاه آلمانی در آموزشگاه بتدریس میپردازد. برای نخستین بار اتحادیه آرایشگاههای موی زنان، در اسکندریه، آموزشگاه آرایش و اصلاح موی زنان را تاسیس میکند، این آموزشگاه بوسیلهکمکها و اعانات اعضای اتحادیه بوجود آمده است،که یکی سشوار و دیگری اطو و دیگری .... و .... بدان بخشیده است و اتحادیه ساختمان کوچکی را برای آن اجاره کرده بامید اینکه زیربنای آموزشگاه بزرگ آینده گردد.
اتحادیه، همه اعضاء صاحب شغل خود را، موظف نموده است که برای اظهار و ابراز نظریات و بیان تجارب و دروس علمی خویش، دربرابر هنرآموزان آموزشگاه حاضر شوند. صبح دیروز یکی ازاعضاء اتحادیه با القاء خطابهای، درباره چگونگی کوتاهکردن موی و شیوههای فنی آن، درمحل اتحادیه، این آموزشگاه را افتتاح نمود سپس یک نوع آرایش موی را بنام «شعله» که ازابتکارات خودش بود، برای یکی از «مانکنها» انجام داد و در حین عمل، آن را شرح میکرد.
دراین آموزشگاه هنر آرایش مو و بافتن آن و رنگآمیزی و رنگها و کوتاهکردن مو و ناخن گرفتن و دیگر مسایل مربوط به آرایش و پیرایش تدریس میشود.
رئیس اتحادیه قاهره که مهمان اتحادیه اسکندریه بود میگوید:
این آموزشگاه پنج ماه است که در قاهره تاسیس شده و در این مدتکوتاه نتیجه آن درخشان بوده است، چون هنرآموزان مرد و زن درآنجا از تبادل افکار بین اعضاء اتحادیه بهره میبرند، که انواع آرایشها را برایشان انجام میدهند و شرح میکنند و اینکار سطح و درجه این شغل را بالا میبرد.
علاوه بر آن هنرآموزان از حضورکارشناسان آلمانی و سخنرانیهای علمی و نظری آنان، استفاده میکنند و در ماه آینده یککارشناس آلمانی به آموزشگاه اسکندریه میآید و درماه آینده اتحادیه مسابقهای را در فن آرایش مو برگزار میکند و به برنده آن «جایزه جمهوری درفن آرایش مو» را اعطا مینماید. و درآغاز تدریس در آموزشگاه هفتگی خواهد بود. پایان آنچه که اهرام انتشارداده بود.
اینها بعلاوه اموال سرسامآوری است، که برای خریدن و سایل آرایش و زیبائی مصرف میشود، تنهادر قاهره یکهزار سالن آرایش و زیبائی قرار دارد و در سال دهها میلیون قلم روژلب و عطرو پودرمخصوص توزیع میگردد.
این فساد و بیبند و باری به ناحیه و منطقه خاصی اختصاص ندارد بلکه به همه جا سرایت کرده و از دانشگاهها و دانشسراهای تعلیم و تربیت و دانشکدههای مختلف سر درآورده است، در حالیکه میبایست این اماکن از این انحطاط و پستی مصون باشند تا حرمت و آبروی خویش را حفظ کنند.
در روزنامه «اخبار الیوم» بتاریخ ۲۹/۹/۱۹۶۲ چنین آمده بود:
«دختران جوان دانشگاه بین حریم دانشگاه و سالن نمایش لباس فرقی قائل نیستند»: در این روزها هر سال که دانشگاه، درهای خویش را بر روی دانشجویان باز میکند روزنامه و مجلات مقالاتی را درباره دختر دانشگاهی انتشار میدهند و پیرامون نوع لباس و نوع آرایش او جدلهائی برمیانگیزند..گروهی لباس یکسان و متحدالشکل پیشنهاد میکنند و گروهی او را از بکار بردن «مکیاژ» و غیر منع میکنند .
زن نویسندهایگفته بود: من این نظرات را تایید نمیکنم چون ایمان دارم باینکه انتخاب نوع لباس شخصیت زن را افزایش میدهد و به تکوین ذوق او مساعدت میکند... و دختران در بیشتر دانشگاههای خارج لباس متحدالشکل نمیپوشند و از آرایش و پیرایش و بکاربردن «مکیاژ» محروم نمیشوند و لی با این حال هم صاحبان این آراء و نظریات افراطی را سرزنش نمیکنم... چه این دختردانشگاهی ما است که آنان را باظهار و ابراز این نظریات و اداشته است چون او نمیداند لباس و "مکیاژ" مناسب دانشجوئی خویش را انتخابکند و در این راهکوششی هم نمینماید... در بیشتر مواقع او بین حریم دانشگاه و سالن نمایش مدهای لباس و کارناوال فرقی نمیگذارد، چه او با مد زود دامن آنچنان تنگی را باکفش پاشنه بلند میپوشد که او را از حرکت بازمیدارد... و قتیکه میخواهد آن را تغییر دهد آن را با دامن آنچنان گشادی عوض میکندکه مانع رفتن رفیقهاش میشود و او را بیشتر بهیک «آباژور متحرک» شبیه میسازد.گذشته از آن اگر دفاتر و کتب خویش را فراموشکند محال است آرایشهایگوناگونگوش و سینه و بازوان و موی خود را که بسیار غیرمتناسب و بیذوق است فراموش کند... سپس زن نویسنده به مقاله خویش ادامه میدهد و میگوید: بنظر من منشاء همه اینکارها اینست که دختر دانشگاهی ما تحصیلات دانشگاهی را جدی نمیگیرد... او بیشتر در فکر زیبائی و آرایش و جمال خویش است... در حالیکه اگر فرهنگ زن بعالیترین درجه ارزش خود برسد عکس این مطلب صحیح است و کسب دانش باید و جهه اصلی دختر دانشگاهی باشد... البته مقصود من این نیست که دختر دانشگاهی درباره لباس و آرایش و زیبائی خویش اهمال کند... بلکه مقصودم این است که او نخست بدروس خود اهمیت بدهد سپس به آرایش و زینت چهره خویش بپردازد، اگر حرمت دانشگاه را مراعات نمیکند»لااقل»، پوست چهره خویش را با بکاربردن مواد آرایشی تباه نسازد و آن را مراعاتکند. چون او درسنی است که زیبائی و طراوت طبیعی او بسیار زیباتر است از این مواد آرایشی مصنوعی... سپس ازاو میخواهم که بکار بردن و سایل زینتی را محدودکند و لباسهای سادهای بپوشدکه رنگ و نوع آن با حال دختر دانشگاهی تناسب داشته باشد -چند نوع مد را نام میبرد -بهرحال باید لباسی بپوشد که سرو صدای دانشجویان دیگر را سبب نشود... من از دختر دانشجو میخواهم اینگونه رفتارکند و از اولیای او میخواهم که درباره لباس و رفتار او مراقبت و نظارتکامل داشته باشند. در دنیای امروز نباید نخستین هدف دختر این باشدکه با نوع لباسی جلب نظر دیگران را بکند... بلکه او باید با دانش و فرهنگ و ذوق سلیم خود را بیاراید نباید آرزوی او این باشدکه منشی و سکرتیر شود تا به تلفنهای مدیرکل پاسخ دهد، امروز میدان عمل برای او باز است و میتواند برکرسی و زارت تکیه بزند... .
این بود آنچه که یکی از نویسندگان زن در «الاخبار» نوشته و به جنس خویش تاخنه و رفتار نکوهیده آنان را مورد انتقاد قرار داده است.
این اوضاع و احوال لباس و آرایش زنان مصری موجب برانگیختن اهتمام زنان بیگانهای شده است که از قاهره دیدن کردهاند. چون زن غربی نمیدانست که زن شرقی تا چه اندازه دچار انحراف و پستی و تقلید شده است... در «اهرام» مورخه ٢٧ مارس ١٩٦٢ در موضوع «مع المراه» این عنوان آمده است: «زن غربی خرسند نیست ازاینکه زن شرقی از او تقلید کند». تحت این عنوان آمده است که زنان سیاح و جهانگرد غربی که بقاهره آمدهاند، اهمیت دادن زنان عربی به مدهای لباس زنان غربی و تقلیدکردن از آنها را درلباس و رفتارو طبیعت، نمیپسندند، و خیال نکنند که این عمل بر شهرت و آوازه آنها در خارج میافزاید. این رای یک زن روزنامهنگار انگلیسی است که اخیرا از قاهره دیدن نموده و مقالهای را در مجله خویش نوشته است که در آن میگوید:.
«براستی و قتی که در فرودگاه پیاده شدم، شگفت زده شدم چون با چیز غیرمنتظرهای روبروگردیدم. من گمان میکردم که زن شرقی را با و یژگیهای شرقیش خواهم دید. البته مقصود زنی نیست که حجاب و روبند پوشیده باشد بلکه مقصود زن متمدن است که لباس مناسبکار خود را پوشیده و چهره و رنگ و و یژگی شرقی خود را داشته باشد و بمانند مردم شرق رفتارکند و لی من چنین چیزی را ندیدم، آنجا همان زنی را دیدم که بوقت پیاده شدن در فرودگاههای اروپائی دیده میشود، با همان لباس و آرایش و مواد آرایشی، حتی با همان شیوه گفتارو رفتار و گاهی با همان زبان اروپائی فرانسوی یا انگلیسی. براستی شگفت زده شدم و برایم غیرمنتظره بودکه دریافتم که زن شرقیگمان میکند، تمدن و پیشرفت یعنی تقلید و پیروی اززن غربی، و او فراموشکرده است که با حفظ چهره و و یژگی شرقی زیبای خویش، میتواند به تمدن و پیشرفت و ترقی دلخواه خود برسد». روزنامه «جمهوریه» مورخه ٩ ژوئیه ١٩٦٢ تحت عنوان زن نویسنده آمریکائی میگوید: از آمیزش و اختلاط جلوگیریکنید و آزادی زن را محدود و مقید سازید. مقالهای را انتشار داده و سخنان صریح و گرانبهائی را از قول آن زن بخوانندگان تقدیم داشته بود که گفته است:
روزنامه نگار آمریکائی بانو «هیلسیان ستانسبری» بعد از چند هفته اقامت در قاهره آنجا را ترککرد. او درمدت اقامت خود در قاهره از مدارس و دانشگاهها، اردوگاههای جوانان و موسسات اجتماعی و مراکز نوجوانان و زنان و اطفال و بعضی از خانوادهها در محلات مختلف شهر، بمنظور یک برسی، تحقیقاتی درباره مشکلات جوانان و مشکلات خانوادهها، در جامعه عربی ، بازدید بعمل آورد و ببرسی پرداخت. خانم "هیلسیان" روزنامهنگار سیار و جهانگردی است که با بیش از ٢٥٠ روزنامه و نشریه آمریکائی، همکاری دارد و ملاقات روزانه او را تحت عنوان «مشکلات جوانان زیر بیست سال» هر روز میلیونها نفر میخوانند. او روزنامهنگار باتجربهای است و بیش از بیست سال در رادیو و تلویزیون و روزنامهنگاری کار کرده است و او درسن پنجاه و پنج سالگی به همه کشورهای جهان مسافرت کرده است بعد ازاینکه «جمهوریه» اورا چنین معرفی کرده و یک ماه را درمصربسربرده است چنین میگوید: براستی جامعه عربی جامعه کامل و سالمی است و شایسته این جامعه است که تقالید و آداب و رسوم خویش را که در حد معقول دختران و پسران جوان را محدود و مفید میسازد، حفظ نماید و آن را رها نسازد. این جامعه و اجتماع با جامعه و اجتماع اروپائی، و آمریکائی، تفاوت بسیار دارد. شما آداب و رسوم موروثی دارید که محدود بودن و مفید بودن زن و احترام نسبت بپدر و مادر را لازم و ضروری و و اجب میداند، علاوه بر آن پرهیز از بی بند و باری جامعه غربی را که امروز جامعه و خانواده اروپائی، و آمریکائی، را تهدید میکند نیز و اجب میشمارد. لذا قیودات و محدودیتهایی که جامعه عربی برای دختران جوان زیر بیست سال لازم و و اجب میداند، شایسته و سودمند میباشند با توجه بدین، مطلب من بسهم خویش به شما -شرفیان -توصیه میکنم که آداب و رسوم و اخلاق خویش را نگاه دارید و از اختلاط و آمیزش پسران با دختران جلوگیریکنید و آزادی دختران جوان را محدود و مفید سازید بله بدوران حجاب اسلامی ، برگردید و مطمئن باشید که این برای شما بهتراست از بیبند و باری و آزادی و هرزگیهای اروپا و آمریکا.
از اختلاط و آمیزش دختران و پسران زیر بیست سال جدا پرهیزکنید چون براستی ما در آمریکا از این بابت با مشکلات فراوان روبرو شدهایم، جامعه آمریکائی بصورت جامعه بسیار پیچیده و دشواری درآمده که سرشار از انواع بیبند و باری و هرزگی و فساد است. قربانیان این آمیزش و اختلاط و آزادی پیش ازسن بیست سالگی، زندانها و پیادهروها و کافهها و کابارهها و مراکز فساد پنهانی را مملو ساخته است.
این آزادی که ما بدختران و پسران جوان خود دادهایم از آنان باندهای جوانان بیبند و بار و باندهای «جیمز دین» و باندهای مواد مخدر و بردگان را بوجود آورده است، براستی این اختلاط و آمیزش پسر و دختر و این بی بند و باری و آزادی باصطلاح آزادی - در جامعه اروپائی و آمریکائی نظام خانوادگی و ارزشها و اخلاق را تهدید میکند و در معرض نابودی قرار داده است، دختران جوان زیر بیست سال در این جامعه جدید ما با پسران اختلاط و آمیزش میکنند و «چاچا» میرقصند و شرابخوارگی و میگساری میکنند و سیگار میکشند و مواد مخدر مصرف مینمایند و این کارها را بنام تمدن و آزادی و بیبند و باری انجام میدهند. شگفتتر از آن در جامعه اروپا و آمریکا این نوجوانان این اعمال ناشایستراباطلاع خانواده و جلو چشم آنان انجام میدهند، بلکه با و الدین و معلمین و سرپرستان خود در این باره دهنکجی میکنند و بتحدی میپردازند و بنام آزادی و اختلاط و لاابالیگری و بیبند و باری و تمدن، این دهنکجی را مرتکب میشوند. در چند دقیقه ازدواج میکنند و بعد از چند ساعت طلاق میگیرند و اینکار بیش از یک امضاء و مبلغ اندکی پول و عروس یک شبه هزینه دیگری را برایشان ندارد. یا چند شبی طول میکشد آنگاه طلاق اتفاق میافتد... و چه بسا ازدواج مجدد و بدنبال آن بار دیگر طلاق برای اینگونه افراد پیش میآید.