۱۳- مشـغول بودن دل به غیر از اعمال نماز (دل مشغولی بغیر از نماز)
از ابوهریره روایت است که، پیامبرصفرمود: «إذا نودی للصلاة أدبر الشیطان وله ضراط حتى لا یسمع الاذان، فإذا قضى الاذان أقبل، فإذا ثوب بها أدبر، فإذا قضى التثویب أقبل حتى یخطر بین المرء ونفسه یقول: اذكر كذا، اذكر كذا لما لم یكن یذكر حتى یظن الرجل لا یدری كم صلى، فإن لم یدر أحدكم ثلاثا صلى أم أربعا فلیسجد سجدتین وهو جالس»«چون بانگ اذان برخاست، شیطان پشت کرده و میگریزد و از خود سر و صدا راه میاندازد تا صدای اذان را نشنود، چون اذان گفته شد، برمیگردد، و قتی که صدای اقامه نماز بلند شد، باز هم میگریزد، و قتیکه اقامه تمام شد، برمیگردد تا انسان را و سوسه کند و بین انسان و قلبـش خطور میکند و میگوید: فلان چیـز و فلان چیز را بیاد آور، چیزهایی که انسان در فکرش نیست آنها را به یاد او مـیآورد، تا اینکه نمیداند که چند رکعت خوانده است، اگر یکی از شما نمیدانست که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت بنا را بر سه بگذارد و پس از تشهد اخیر دو بار سجده کند». به روایت بخاری و مسلم.
بخاری از حضرت عمر روایت کرده که: «گاهی پیش میآمد که من در نماز سپاه خود را تجهیز میکردم». با اینکه نماز خواندن با دل مشغولی و در فکر غیر نماز بودن صحیح است و کفایت میکند، و لی نمازگزار دل خود را به خداوند متوجه نماید و با اندیشیدن درباره نشانههای عظمت خداوند و آیات کـونی و تلاش، برای درک فلسفه و حکمت اعمال نماز، فکر خود را مشغول دارد و اندیشیدن درباره چیزهای دل مشغول کننده را فراموش نماید. چه در نماز فقط آن اعمالی بسود وی نوشته میشود که همراه با تعقل و درک خوانده است. ابوداود و نسائی و ابن حبان از عمار یاسر روایت کردهاند که، گفته است من از پیامبرصشنیدم که میفرمود: «إن الرجل لینصرف وما كتب له إلا عشر صلاته تسعها ثمنها، سبعها، سدسها، خمسها، ربعها، ثلثها، نصفها»«گاهی انسان نماز را بپایان میبرد، در حالیکه یکدهـم، یک نهم، یک هشتم، یک هفتم، یک ششـم، یک پنجم، یک چهارم، یک سوم و یا یک دوم آن به حساب وی نوشته میشود». بزاز از ابن عباس روایتکرده است که پیامبرصفرمود: «قال اللهﻷ: إنما أتقبل الصلاة ممن تواضع بها لعظمتی ولم یستطل بها على خلقی ، ولم یبت مصرا على معصیتی وقطع النهار فی ذكری، ورحم المسكین وابن السبیل والارملة، ورحم المصاب، ذلك نوره كنور الشمس، أكلؤه بعزتی ، واستحفظه ملائكتی، أجعل له فی الظلمة نورا وفی الجهالة حلما، ومثله فی خلقی كمثل الفردوس فی الجنة»«خداوند گوید: بیگمان نماز را از کسی میپذیرم که در برابر عظمت من تواضع و فروتنی کند و آن را و سیله تکبر و فضل فروشی بر مردم قرار ندهد و بر معصیت و نافرمانی من مصر نباشد و روز را با ذکر و یاد من بپایان ببرد و به بیچارگان و مسافران درمانده و بیوه زنان و مصیبت دیدگان رحــم کند. چنین شخصی (در قیامت) همچون خـورشید میدرخشد، من او را در پناه خود میگیرم و فرشتگان را به حفاظت و نگهبانی او میگمارم، در تاریکی برای وی نور و در گمراهی و نادانی برای وی خرد و شکیبائی قرار میدهم. مثل او در میان مردم همچون «فردوس» در بهشت است». ابوداود و زید بن خالد روایت کرده که پیامبرصفرمود: «من توضأ فأحسن وضوءه، ثم صلى ركعتین لا یسهو فیهما غفر له ما تقدم من ذنبه»«هر کس نیکو و ضو گرفت سپس دو رکعت نماز بدون سهو و اشتباه خواند، گناهان پیشین او آمرزیده میشود». مسلم از عثمان بن ابیالعاص روایت کرده است که: گفتم ای رسول خدا شیطان بین من و نمازم و بین قرائتم حایل شده و آن را بر من مشتبه میسازد، پیامبرصفرمود: «ذاك شیطان یقال له خنزب فإذا أحسسته فتعوذ بالله منه واتفل عن یسارك ثلاثا»«آن شیطانی است کـه نامش «خنزب» است، هرگـاه احساس او را کردی، از او به خدا پناه ببر و سه بار به طرف چپت، آب دهان بینداز». عثمان گفت: چنین کردم و خداوند او را از پیشم راند. از ابوهریره روایت است که پیامبرصفرمود: «قال اللهﻷ: قسمت الصلاة بینی وبین عبدی نصفین ولعبدی ما سأل فإذا قال «الحمد لله رب العالمین» قال اللهﻷ: «حمدنی عبدی»، وإذا قال: «الرحمن الرحیم» قال ﻷ: «أثنى علی عبدی»، وإذا قال: «مالك یوم الدین» قال: «مجدنی عبدی وفوض إلی عبدی»، وإذ قال: «إیاك نعبد وإیاك نستعین» قال هذا بینی وبین عبدی، ولعبدی ما سأل، فإذا قال: «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالین» قال: هذا لعبدی ولعبدی ما سأل» «خدای بزرگ فرمود» نماز را بین خود و ببندهام به دو نصف تقسیـم کردهام و هر چه که بندهام بخواهد به وی میدهـم، چون بنده گفت: «ستایش الله، پروردگار جهانیان را سزاوار است» خدای بزرگ فرماید: «بندهام مـرا ستایش کرد»، و چون گفت: «خدای بخشنده مهربان» خدای بزرگ فرماید: «بندهام مرا ثنا گفت» و چون گفت: «صاحب روز جزا»، خدا فرماید: «بندهام مرا تمجید کرد و کار خود به من سپرد»، و چون گفت: «تنها ترا مـیپرستـم و تنها از تو یـاری میخواهـم»، خدای بزرگ فرماید: «این بین من و بندهام میباشد و هر چه بخواهد به وی میدهم»، و چون گفت: خدایا مرا به راه راست هدایت کن، راه کسانی که بر آنان نعمت ارزانی داشتهای، نه راه کسانی که مورد خشم و غضب و اقع شدهاند و نه راه کسانی که گمراه شدهاند»، خداوند فرماید: بندهام هر چه بخواهد به وی میدهم».