فقه السنه

فهرست کتاب

نوشیدن آب میوه و نبیذ پیش از تخمیر

نوشیدن آب میوه و نبیذ پیش از تخمیر

نوشیدن آب میوه و نبیذ پیش از تخمیرجایزاست‌. زیرا بروایت ابوداود و نسائی و ابن ماجه از ابوهریره آمده است‌که او گفت‌:

‌اطلاع یافتم ‌که پیامبرصروزه می‌گیرد، لذا در صدد برآمدم که بهنگام افطار «نبیذی» را برایش ببرم‌که خود آن را در «‌دباء» ساخته بودم سپس آن را برایش بردم و او دید که تخمیر شده و می‌جوشد لذا فرمود: «إضرب بهذا الحائط، فإن هذا شراب من لا یؤمن بالله والیوم الآخر» «‌این را بدیوار بزن -‌دور بریز زیرا براستی‌ کسی این را می‌نوشد که بخداوند بزرگ و روز رستاخیز ایمان نداشته باشد -‌حرام است‌». امام احمد در‌باره آب میوه ازابن عمر نقل‌کرده است‌که از او سوال شد و اوگفت‌: «‌آن را بنوش مادام‌ که شیطانش فرا نگرفته باشد. از او سوال شد بعد از چند روز شیطانش فرا می‌گیرد؟‌ گفت‌: بعد از اینکه سه روز از آن بگذرد»‌. مسلم و دیگران از ابن عباس نقل کرده‌اند که «‌او از مویز برای پیامبرصشربت درست می‌کرد و پیامبرصآن روز و فردا و پس فردا نیز تا شب سوم از آن می‌نوشید سپس دستور می‌دادکه آن را به خادم بدهند یا آن را بریزند»‌. ابوداود گفته است‌. یعنی بعد از سه روز آن را نگاه نمی‌داشت چون احتمال فساد و تخمیر درآن می‌رفت و برای اینکه بیشترنماند فرمود آن را به خادم بدهند یا بریزند‌.

مسلم و غیر او از حضرت عایشه نقل‌کرده‌اندکه اوگفت‌: «‌برای پیامبرصهنگام صبح نبیذ -‌شربت -‌می‌ساخت چون شام می‌رسید پیامبرصپس ازصرف شام از آن می‌نوشید اگرچیزی اضافه می‌آمد -‌برای اینکه تخمیر نشود آن را دورمی‌ریخت یا ظرف را از آن خالی می‌کرد وشب مجدداً نبیذ تازه‌ای برایش می‌ساخت‌که بعد از صرف صبحانه از آن می‌نوشید.

او گفت‌: صبح و شب ظرف آن را می‌شست‌. و این سخن با حدیث ابن عباس منافات نداردکه‌گفت‌: از آن امروز و فردا و پس فردا می‌نوشید تا شب سوم چون کلمه «‌ثلاث» مشتمل است بر زیادتی‌که منافی با آن نیست و همه آن‌ها روایات صحیحی می‌باشند.

و از سیره پیامبرصچنان معلوم است‌که هرگز شراب نخورده است نه قبل از بعثت ونه بعد ازبعثت‌، بلکه ازاینگونه نبیذی نوشیده است‌که هنوز شراب نشده و تخمیر در آن بعمل نیامده است همانگونه که در این احادیث بدان تصریح گردیده بود.

باده‌ای‌که به سرکه تبدیل شود

در «‌بدایه المجتهد» آمده است‌. علماء اجماع دارند بر اینکه هرگاه می «‌خمر» بخودی خود تبدیل به سرکه شود، خوردن و استعمال آن جایز است و اشکالی ندارد .

اما اگر باده بقصد سرکه شدن‌، نگاه‌داری شود، درآن اختلاف‌کرده‌اند و سه قول درآن وجود دارد. حرمت‌،‌ کراهیت و مباح بودن این اختلاف ازمعارضه قیاس با «‌اثر» اخبار نقل شده از یاران و تابعین و از اختلاف در مفهوم اثر پدید آمده است‌.

زیرا ابوداود و مسلم و ترمذی از انس بن مالک نقل‌کرده‌اندکه ابوطلحه درباره یتیمانی‌که خمر را به ارث برده بودند از پیامبرصپرسش نمود؟‌.

پیامبرصفرمود: «أهرقها»، آن را دور بریز. ابوطلحه‌گفت‌: آن را به سرکه تبدیل نکنم‌؟ پیامبرصفرمود: نخیر .

کسانی‌ که نهی و منع ‌کردن پیامبرصرا درتبدیل می مال یتیم به سرکه‌، حمل بر پیش‌گیری از فساد کرده‌اند، این عمل را مکروه می‌دانند. و کسانی ‌که علتی برای نهی از آن را نفهمیده‌اند، آن را حمل بر حرمت‌کرده‌اند.

و بعضی معتقد هستندکه نهی ازچیزی دلیل برفساد «‌منهی عنه» نیست نهی از چیزی دلیل برفساد آن چیز نیست -‌پس قول این دسته بر قول‌کسانی‌که قایل بتحریم هستند، اشکال‌گرفته می‌شود.

قیاسی ‌که بموجب آن تبدیل خمر به سرکه حرام است‌، اینست ‌که‌:

بضرورت شرعی دانسته شده است که احکام مختلف‌، برای ذات اشیاء مختلف‌، وضع شده است یعنی‌. هرچیزی حکم خاص خود را دارد و بدیهی است که ذات خمر غیر از ذات خل = سرکه است و باجماع علما سرکه حلال است بنابراین هرگاه ذات خمرکه حرام است به ذات سرکه ‌که حلال است‌، تبدیل یافت بایستی حلال باشد و این فرق نمی‌کند که این خمر و می بهر وسیله‌ای به سرکه تبدیل‌گردد، این حکم برایش ثابت می‌شود.