نواقص و ضو - چیزهایی که و ضو را تباه میسازد
چیزهایی هست که و ضو را باطل کنند و سبب میگردند کـه مقصود از آن حاصل نشود، آنها بشرح زیر میباشند:
۱-خارج شدن هر چیزی که از شرمگاه پیش یا از عقب انسان که اشیاء زیر را در بر میگیرد:
الف- ادرار.
ب- مدفوع.
زیرا قول خدا: ﴿أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنكُم مِّنَ ٱلۡغَآ﴾[النساء: ۴۳ و المائدة: ۶]. «یا اگر یکی از شما از قضای حاجت برگشت».که کنایه از قضای حـاجت است، و قضای حاجت ادرار و مدفوع هردو را شامل میشود.
ج- بادی که از شرمگاه پسین بیرون آید:
زیرا ابوهریرهس، گفته که پیامبرصفرموده است: «لا یقبل الله صلاة أحدكم إذا أحدث حتى یتوضأ) فقال رجل من حضرموت: ما الحدث یا أبا هریرة؟ قال: (فساء أو ضراط).«هرگاه برای یکی از شما حدث پیش آمد، خداوند نماز وی را نمـییذیرد مگر اینکه و ضو بگیرد، مردی از حضرموت از ابوهریره پرسید که: مراد از «حدث» چیـست؟ ابوهریره گفت: مقصود باد بیصدا و باد با صدا است - چسیدن یا گوزیدن -». این حدیث متفق علیه است. باز هم از او روایت شده است که، پیامبرصفـرمود: «إذا وجد أحدكم فی بطنه شیئا فأشكل علیه أخرج منه شئ أم لا؟ فلا یخرجن من المسجد حتى یسمع صوتا أو یجد ریحا»«هرکسی از شما صدائی را از شکـم خود شنید و امر بر وی مشتبه شد، که: آیا بادی از او خارج شده است یا خیر؟ از نماز خود خارج نشود مگر اینکه صدائی بشنود یا بوئی احساس کند». مسلم آن را روایت کرده است. البته شنیدن صدا یا احساس کردن بو، شرط نیست، بلکه مراد از آن حصول یقین است مبنی بر اینکه چیزی از او خارج شده است.
د، هـ، و - منی، و مذی، و و دی: زیرا پیامبرصدربارهی مذی فرموده است: فیه الوضوء«مذی موجب و ضو است». و ابن عباسبگفته است: «أما المنی فهو الذی منه الغسل، وأما المذی والودی فقال: (أغسل ذكرك أو مذاكیرك، وتوضأ وضوءك للصلاة»«اما منی، موجب غسل است و اما مذی و و دی، پیامبر فرمود: آلت خود را یا لباس آلوده از آن را از آنها بشوی و همانطوری که برای نماز و ضو میگیرید، بهنگام خروج آنها نیز و ضو بگیر یعنی موجب غسل نیست». بیهقی آن را درکتاب «السنن»، روایت کرده است.
۱- خواب:
مشروط بر اینکه شخص چنان به خواب فرو رفته باشد که ادراکی برایش باقی نماند، و نشیمنگاهش بر جای نشستنگاه نچسبیده باشد، زیرا صفوان بن عسالسگفته است که: «كان رسول الله صلى الله علیه وسلم یأمرنا إذا كنا سفرا ألا ننزع خفافنا ثلاثة أیام ولیالیهن إلا من جنابة، لكن من غائط وبول ونوم»«پیامبرصبه ما دستور میداد که هرگاه به مسافرت رفتیم تا سه شبانهروز خفهای خویش را از پا بیرون نیاوریم، مگر برای غسل جنابت، لیکن بعد از قضای حاجت و خواب که و ضو میگرفتیم تا آن مدت آنها را از پا بیرون نمیآوردیم]. احمد و نسائی و ترمذی آن را روایت کردهاند و ترمذی آن را «صحیح» دانسته است. هرگاه شخصی نشسته بخواب رود و نشیمنگاهش به زمین چسبیده باشد و ضوی وی باطل نمیشود. و حدیث انس نیز بر این معنی حمل میگردد که گفته است: «كان أصحاب رسول اللهصینتظرون العشاء الاخرة حتى تخفق رؤوسهم ثم یصلون ولا یتوضئون». «یاران پیامبرصبه انتظار نماز عشاء دوم مینشستند و خوابشان میبرد تا اینکه سرشان تکان میخورد، سپس نماز میخواندند بدون اینکه و ضو را تجدید نمایند». شافعی و مسلم و ابوداود و ترمذی آن را روایت کردهاند. و متن حدیث که ترمذی از شـعبه روایت کرده است چنین است: «لقد رأیت أصحاب رسول اللهصیوقظون للصلاة حتى لاسمع لاحدهم غطیطا، ثم یقومون فیصلون ولا یتوضئون»«به تحقیق یاران پیامبرصرا دیدهام که بانتظار نماز بیدار میماندند، تا جایی که صدای خرناس بعضی از آنان را مـیشنیدم، سپس بلند میشدند و نـماز مـیخواندند و و ضوی جـدیدی نمیگرفتند». ابن المبارک گفته است: بنظر ما آنان نشسته بخواب رفته بودند.
۲- زوال عقل:
خواه از راه دیوانگی یا اغما، یـا مستی یا دارو بـاشد، و فرق نمیکند که این زوال عقل زیاد یا کم بوده باشد و خواه چنان نشسته که نشیمـنگاهش چسبیده به زمین بوده یا چنین نباشد، در همهی این احوال ناقض و ضو است. زیرا زوال عقل در هر یک از این حالات، رساتر از زوال عقل در خواب است و علماء بر آن اتفاق کلمه دارند.
۳- دست زدن به فرج: شرمگاه مرد و زن، بدون حائل:
زیرا یسرة بنت صفوانبروایتکرده است که: پیامبرصفرمود: «من مس ذكره فلا یصل حتى یتوضأ»«کسی که به آلت تناسلی خود دست زد نماز نگزارد تا اینکه و ضو بگیرد». هـر پنج نفر آن را روایت کـردهاند و ترمذی آن را «صحیح» دانسته است، و بخاری گفته است: این حدیث صحیحترین خبری است در این باره، و مالک و شافعی و احمد و دیگران نیز آن را روایت کردهاند. ابوداود گفته است: به احمد گفتم: حدیث یسره «صحیح» نیست، او گفت آن حدیث «صحیح» است. و در روایت دیگری که احمد و نسائی از یسره نقل کردهاند آمده است که: او از پیامبرصشنیده که میگفت: «ویتوضأ من مس الذكر»«کسی که به آلت تناسلی خود دست زد و ضو میگیرد». فرق نمیکند که شخص به آلت تناسلی خود یـا آلت تناسلی دیگران دست بزند حکمش یکسـان است. ابوهریره گفته است که: پیامبرصفرمود: «من أفضى بیده إلى ذكر لیس دونه ستر، فقد وجب علیه الوضوء»«کسی که بدون پرده به آلت تناسلی خود دست زد، بیگمان و ضو بر وی و اجب است = و ضویش باطل شده». احمد و ابن حبان و حاکم آن را روایت کردهاند. حاکم و ابن عبدالبر آن را «صحیح» دانستهاند. و ابن السکن گفته است: این حدیت بهترین حدیثی است که در این زمینه روایت شده است. و متن حدیث در روایت شافعی چنین است: «إذا أفضى أحدكم بیده إلى ذكره، لیس بینها وبینه شئ فلیتوضأ»، «هرکس از شما بدون پوشش دستش به آلت تناسلی خود تماس پیدا کرد و ضویش باطل میگردد».
و از عمرو بن شعیب از پدرش و از جدششروایت شده است: «أیما رجل مس فرجه فلیتوضأ، وأیما امرأة مست فرجها فلتتوضأ»«هر مردی که به شرمگاه خود دست زد و ضو بگیرد = و ضویش باطل است، و هر زنی که به شرمگاه خود دست زد، و ضو بگیرد، چه و ضویش باطل شده است». احمد آن را روایت کرده است. ابن القیم گفته که حازمی این اسناد را «صحیح» دانسته است. و رأی حنفی مذهبان بر آنست که دست زدن به آلت تناسلی ناقض و ضوء نیست، زیرا «طلق» روایت کرده است: «أن رجلا سأل النبی عن رجل یمس ذكره، هل علیه الوضوء؟ فقال: لا، إنما هو بضعة منك»«مردی از پیامبرصپرسید: اگر مردی به آلت تناسلی خود دست زد، آیا بر وی و ضو و اجب است = و ضویش باطل میشود؟ فرمود: نخیر، زیرا آنهم اندامی است از شما». هر پنج نفر آن را روایت کردهاند و ابن حبان آن را «صحیح» دانسته است. ابن المدینی گفته است: این حدیث از حدیث «یسرة» بهتر است.