چه موقع و در چه صورتی عقد غیر لازم میگردد
اگر معلوم گردد که مرد زن را فریب داده یا زن مرد را فریب داده است عقد جنبه الزامی ندارد و طرفی که زیان دیده است، میتواند آن را فسخکند. مثلا اگرمردی با زنی ازدواجکرد و معلوم شد، که مرد عقیم است و زن از آن اطلاع نداشت، در این صورت هرگاه زن از آن اطلاع حاصلکرد، حق داردکه عقد را نقض و فسخکند، مگر اینکه او را قبول داشته و به معاشرت و آمیزش او راضی باشد، دراین صورت این حق از او سلب میگردد.
مردی که عقیم بود، با زنی ازدواج کرده بود، عمر بن خطاب به وی گفت: بدان زن خبر ده که تو عقیم هستی و او را آزاد بگذار بین اینکه با تو بماند یا عقد نکاح را فسخ کند. و همچنین یکی دیگر از صورتهای فریب آنست که مرد با زن ازدواج کند بر مبنای اینکه او مرد درستکار و راست میباشد، و لی بعداً معلوم شدکه او فاسق و تباهکاراست، دراین صورت نیز زن حق فسخ نکاح را دارد.
ابن تیمیه گفته است: اگر مردی با زنی ازدواجکرد، به تصور اینکه او دوشیزه است و لی بعد معلوم شدکه دوشیزه و بکر نیست و بکارت او ضایع شده است، او میتواند نکاح را فسخکند و مابهالتفاوت مهریه دختربکر و زن بیوه را مطالبه کند و اگر پیش از همبستری شدن، بر آن عیب و اقف شد، و نکاح را فسخ کرد، مهریه بکلی ساقط میشود و همچنین اگر مرد در زن عیبی یافت، که مانعکمال لذت و تمتع جنسی و موجب نفرت طبع است، بازهم عقد الزامی نیست، بنابراین اگر مرد دریافت که زن مستحاضه و دائم الحیض است میتواند نکاح را فسخ کند. یا دریافت که مجرای آلت تناسلی زن، بسته و مانع جماع است، باز هم حق فسخ دارد. و ازجمله بیماریهائی که برای طرفین حق فسخ ایجاد میکند، لک و پیسی و دیوانگی و جذام است و علاوه بر آن اگر آلت تناسلی مرد بریده شده و یا از عمل جماع عاجز -عنین -باشد یا کوچک باشد، زن میتواند نکاح خود را فسخ کند.