هرگاه اولیای مقتول قصاص را انتخاب کردند نه عفو و گذشت را
صاحب تفسیر بیضاوی در تفسیر این آیهگفته است: در زمان جاهلیت میان دو قبیله بزرگ خون ریزیهائی روی داده بود که یکی از آن دو قبیله از دیگری قدرتمندتر بود، لذا قسم خوردندکه ما مردان آزاده شما را در برابر قتل بندگان و مردان را در برابر قتل زنان از شما میکشیم. چون اسلام آمد داوری را پیش پیامبرصبردند که این آیه برای رفع این نزاع نازلگردید و پیامبرصدستور دادکه از هم جدا شوند و نزاع برطرف شد. پایان سخن بیضاوی.
این آیه بچیزهای زیر اشاره میکند
۱- خداوند نظام جاهلی را در این باره بهم زد و آن را باطل اعلامکرد. و مساوات و برابر بودن را در میانکشتگان فرض و و اجب ساخت. که هرگاه قصاص را برگزیدند نه عفو و گذشت را و خواستند آن را اجرا کنند، مرد آزاده هرگاه مرد آزاده را کشته باشد بجای او کشته میشود و بنده هرگاه بنده را کشته باشد بقصاص او کشته میشود و زن هرگاه زن را کشته باشد بقصاص او کشته میشود.
قرطبی گفته:
این آیه حکم نوع را بیانکرده استکهگفته هرنوعی نوع خود را بکشد بجای او کشته میشود یعنی اگر حرحررا و عبد عبد را و زن زن را بکشد بجای او کشته میشود و بیان نکرده است که اگر نوعی نوعی دیگر را کشت حکم آن چیست مثلا حر عبد را یا عبد حر را یا زن حر را یا زن عبد را یا بر عکس. پس این آیه محکم و روشن و صریح است.
و در آن اجمالی است که به و سیله آیه: ﴿وَكَتَبۡنَا عَلَیۡهِمۡ فِیهَآ أَنَّ ٱلنَّفۡسَ بِٱلنَّفۡسِ﴾[المائدة: ۴۵]. تا آخر آیه، و پیامبرصنیز و قتی که یک مرد یهودی را که زنی را بقتل رسانده بود، دستور قصاص و قتل وی را داد، اجمال این آیه را بیان فرموده است.
مجاهد چنینگفته است.
۲- هرگاه و لی مقتول و صاحب خون، قاتل را عفو کرد و از و یگذشت نمود، او حق دارد از قاتل خونبها مطالبه کند، و لی حال پرداختکننده را در نظر بگیرد و زور و سختی بخرج ندهد و قاتل نیزباید بدون طفره دادن و بدو ن کم و کاست خونبها را پرداخت کند.
۳- و این حکم شرعی خداوندکه میتوان قصاص را به دیه تبدیلکرد،کار آسانی و رحمتی است از خداوند که کار را آسان و گسترده گرفته و یکی را بصورت، حتمی معین نکرده است. بیان میدارد.
۴- هرکس به قاتل تجاوزکند بدینمعنی که بعد ازگذشت و عفو او را بکشد
برایش عذاب دردناکی خواهد بودکه یا دردنیا قصاص میشود و کشته میشود یا اینکه در آخرت عذاب دوزخ در انتظار او است.
بخاری از ابن عباس روایت کرده است که: «در میان بنیاسرائیل تنها قصاص بود نه دیه و خونبها، و خداوند باین امت اسلامی فرمود: ﴿كُتِبَ عَلَیۡكُمُ ٱلۡقِصَاصُ﴾تا آخر آیه». و مراد از عفو در قرآن آنست که در قتل عمد دیه را بپذیرد و اتباع بمعروف آنست که طرفین قاتل و و لی مقتول راه نیکو پیشگیرند و حال همدیگر را مراعات کنند و خداوند حکم و اجب برگذشتگان را بر شما نیز فرض نکرده است بلکه به شما اجازه تبدیل قصاص به دیه را داده است تا تخفیف و رحمتی از جانب او نسبت بشما باشد.
۵- و خداوند بدانجهت به قصاص دستور داده است، چون بیگمان قصاص موجب زندگی و بقای زندگی مردم است، زیرا قاتل و قتی بداندکه اورا میکشند از تصمیم به قتل پشیمان میشود، که هم حیات خود را و هم حیات مقتول را حفظ کرده است زیرا بقتل اقدام نمیکند و هردو جان باقی میمانند.
۶- خداوند و لایت بر قصاص را بولی مقتول و اگذارکرده است، همانگونه که در نزد عربها نیز چنین بودکه میفرماید: ﴿وَمَن قُتِلَ مَظۡلُومٗا فَقَدۡ جَعَلۡنَا لِوَلِیِّهِۦ سُلۡطَٰنٗا فَلَا یُسۡرِف فِّی ٱلۡقَتۡلِۖ إِنَّهُۥ كَانَ مَنصُورٗا٣٣﴾[الإسراء: ۳۳].
۷- «هرکس بناحقکشته شود، بدرستی این حق را به و لی او دادهایم که قصاص وی را بخواهد و او نیز در قتل و قصاص اسراف نکند و او منصور و پیروز است».
مقصود از «ولی» در این آیهکسی است که حق مطالبه خون مقتول را داردکه برای جمهورعلما و ارث مقتول است و برای مالک عصبه مقتول است زیرا و ارث حق مطالبه خون مقتول را دارد نه سلطه حاکمه پس هرگاه و ارث و و لی مقتول مطالبه حکم قصاص نکند، جانی مورد قصاص قرار نمیگیرد. و مراد از سلطان در آیه تسلط بر قاتل است و این بدینجهت است که مبادا بدون رضایت او قاتل مورد عفو و اقع شود زیرا درآن صورت و لی مقتول خشمگین میشود و میشورد و به کشتن قاتل اقدام میکند و قتل تکرار میگردد که باید این قاتل نیزکشته شود.
۸- صاحب تفسیر المنار در تعلیق بر این آیه میگوید: این آیه بزرگ مقرر داشته است که آنچه ذاتا مورد توجه است حیات است و زندگی، و قصاص و اجرای آن خود یکی از و سایل توجه و اهمیت دادن به زندگی است، زیراکسی که بداند اگربه قتل اقدامکند او را خواهندکشت، از قتل پشیمان میشود و برمیگردد و بدینوسیله دو جان -قاتل و مقتول -محفوظ و سالم خواهند ماند و لی اکتفاء به دیه و خونبها گرفتن، موجب نمیگرددکه هرکس ازخون ریزی و اقدام به قتل پشیمانگردد و در صورتیکه قادر بدان باشد از آن خودداری کند، زیرا هستندکسانی که حاضرند در برابر دست یافتن بر دشمن خود، از مال فراوان بگذرند. بدون شک این آیه آنقدر نیکو و زیبا حکم قصاص را مطرحکرده است، که بشاعت و زشتی جانگرفتن -از قاتل را- ازمیان میبرد و انسان به آسانی حکم مساوات را میپذیرد، زیرا آیه قتل جانی و قاتل را قتل و اعدام ننامیده است، بلکه آن را مساوات بین مردم نام نهاده است، که موجب زندگی خوشبخت و آرام جامعه خواهد شد.