آیا میتوان زکات را از دیاری به دیاری دیگر نقل داد؟
اگر در دیار زکات دهنده مستحق زکات وجود نداشته باشد، به اجماع فقهاء، در اینصورت میتوان زکات را جهت پرداخت به جای دیگر نقل داد. اما اگر اهل محل زکات دهنده بینیاز نبودند، در احادیث تصریح شده است، که زکات هر محل و دیاری، به فقرای آنجا، داده میشود و نقل آن به جای دیگر، جایز نیست. چون مقصود از زکات بینیاز ساختن فقرای هر شهر و دیار است، اگر جایز باشد با وجود فقرای محل، زکات را به شهر و دیار دیگر انتقال داد، فقرای آن محل، همچنان نیازمند خواهند ماند. قبلا نیز گفتیم که پیامبرصبه معاذ فرموده بود: «أخبرهم": أن علیهم صدقد تؤخذ من أغنیائهم وترد فی فقرائهم»از ابوجحیفه روایت استکه: عامل زکات پیامبرص، پیش ما آمد و زکات را، از ثروتمندان ماگرفت و به فقیران ما داد، من در آنوقت جوان یتیمی بودم و یک شتر جوانی، نیز به من داد. ترمذی آن را روایت و «حسن« دانسته است.
از عمران بن حصین روایت است که: «او را به جمع آوری زکات گمارده بودند، و قتی که برگشت به وی گفته شده: پس اموال زکاتی که گرفتهای کجا است؟ او گفت: «مگر مرا برای آوردن اموال فرستاده بودید؟ ما آن اموال را همانگونه که در زمان پیامبرصمیگرفتیم، حالا نیز گرفتهایم، و همانگونه که آن زمان تقسیم میکردیم، حالا نیز همانجا، تقسیم کردهایم». به روایت ابوداود و ابن ماجه.
از طاووس روایت است که: در نامه معاذ آمده بود: «اگرکسی از شهر و دیاری به شهر و دیار دیگری رفت، زکات و عشر مال او در دیار عشیره او است». به روایت اثرم در سنن خود.
از این احادیث بر میآید که شرعاً، زکات هر ناحیه و شهری، بایستی به فقرای آنجا داده شود. بعد از اینکه علما اجماع دارند بر اینکه اگر در شهری مستحقین زکات وجود نداشتند، میتوان زکات را بجای دیگری انتقال داد. و لی در اینکه آیا بطورکلی میتوان زکات را، به شهری دیگر انتقال داد، اختلاف دارند:
حنفیها میگویند: انتقال زکات مکروه است، مگر اینکه آن را برای خویشاوندان نیازمندش، به جای دیگری انتقال دهد یا برای کسانی که از اهل شهر و دیار و ی، نیازمندتر باشند، یا اینکه انتقال آن به جای دیگری، بیشتر به صلاح مسلمین باشد، یا اینکه انتقال از دیار دشمن به دیار اسلام باشد، یا انتقال آن برای طالب علم باشد یا اینکه بخواهد پیش از تمام شدن سال، آن را پرداخت کند، در اینصورت انتقال زکات به جای دیگر مکروه نیست.
علمای شافعیه میگویند: انتقال زکات بهیچوجه جایز نیست مگر اینکه در محل مستحقین زکات، وجود نداشته باشند. از عمرو بن شعیب روایت است که: «وقتی پیامبرصمعاذ بن جبل را به یمنگسیل داشت، هنوز معاذ در میان سپاه بود، که پیامبرصرحلت فرمود. سپس معاذ پیش عمربن خطاب برگشت و عمر او را دوباره به همان کارگمارد. معاذ یک سوم زکات مردم را پیش وی فرستاد. و این عمل وی را، نپسندید، و گفت: من ترا برای جمع آوری مال و گرفتن جزیه و خراج نفرستاده بودم، بلکه ترا فرستادهام تا اموال را از اغنیاء بگیری و به نیازمندان بدهی. معاذ گفت: و قتی آن اموال را، پیش تو فرستادم که در آنجاکسی نمانده بود که آن اموال را از من بگیرد. سال دوم نصف زکات را پیش حضرت عمر فرستاد، بازهـم اینگفتگو در میانشان رد و بدل شد. و سال سوم تمام اموال زکات را پیش حضرت عمر فرستاد. باز هم حضرت عمر او را بازخواست نمود. معاذ گفت: من هیچ کس را نیافتم که خواهان اخذ زکات باشد». به روایت ابوعبید.
امام مالک میگوید: انتقال زکات جایز نیست، مگر اینکه درکشوری یا شهری نیاز پیش آید، که در این صورت امام مسلمین با نظر و اجتهاد خویش، زکات را بدانجا انتقال میدهد.
حنبلیها میگویند: انتقال زکات از محل را، نمیتوان به مسافتی انتقال داد، که مسافت قصر و شکسته خواندن نماز است، بلکه باید زکات درمحل خود یا جای نزدیک به آن که کمتر از مسافت قصر است، به مصرف برسد.
ابوداود میگوید: شنیدم که از امام احمد درباره انتقال زکات از شهر به شهری سوال شد؟ او جواب داد، که درست نیست. گفته شد: اگردر آنجا خویشاوند داشته باشد چه؟ گفت: درست نیست. مگر اینکه فقیران محل زکات، از آن بینیاز باشند، که در آنصورت انتقال آن جایز است و به همان حدیث پیشین ابوعبید استدلال کردهاند.
ابن قدامه گفته است: اگر کسی مخالفت کرد و زکات را به شهری دیگر انتقال داد، زکات از عهدهاش، ساقط میگردد و بیشتر اهل علم بر این رای هستند.
اگر کسی خود در شهری، و مالش در شهری دیگر باشد، باید زکات را به مردم شهر محل آن مال بدهد، چون درآن شهر زکات و اجب شده و مستحقان آن شهر، بدان چشم دوختهاند.
اگر بعضی از اموال شخصی، در شهری باشد، که خودش سکونت دارد و بعضی دیگر، در شهری دیگر باشد، زکات هر قسمت را در جای خود آن مال میدهد. تا اینجا درباره زکات اموال بود، اما زکات فطریه را باید درهمان شهری پرداخت کرد، که و اجب میشود. خواه مال، از آن شهر باشد یا خیر، چون زکات به خود شخص تعلق میگیرد نه به مال.