فقه السنه

فهرست کتاب

بررسی شروطی‌ که فقها‌ء در نما‌ز جمعه آن‌ها را شرط دا‌نسته‌اند‌

بررسی شروطی‌ که فقها‌ء در نما‌ز جمعه آن‌ها را شرط دا‌نسته‌اند‌

پیش از این‌ گفتیم‌، که شرایط و جوب نماز جمعه عبارتند از مرد بودن = الذکوره‌، آزاد بودن = الحریه‌، تندرستی‌، در سفر نبودن‌، نداشتن عذری‌ که موجب تخلف از نماز جمعه باشد، و بصورت جماعت برگزار شود.

این بود شرایطی که در سنت نبوی آمده و خداوند ما را بدان مکلف ساخته است‌. اما غیر از این‌ها، شرایطی‌ که فقیهان بیان ‌کرده‌اند، اصالت و سندیتی ندارد که معتبر باشد در اینجا بنقل شرایطی که صاحب کتاب «الروضه الندیه» گفته است اکتفاء می‌کنیم‌:

نماز جمعه مانند دیگر نمازها است چون دلیلی نداریم که نماز جمعه با نمازهای دیگر اختلافی داشته باشد. این سخن وی اشاره است به رد سخنان‌ کسانی که گفته‌اند برای و جوب نماز جمعه وجود امام اعظم و پیشوای بزرگ مسلمین و شهر بزرگ و تعداد مخصوصی‌، شرط می‌باشد. بی‌گمان دلیلی نیست‌ که مفید مستحب بودن این شرایط باشد، تا چه رسد به و اجب بودن یا شرط بودن آن‌ها. بلکه هرگاه دو نفر در محلی‌ که به غیر از آن‌ها کسی دیگری نیست نماز جمعه را به جماعت خواندند بی‌گمان آنچه که و اجب است انجام داده‌اند، در این صورت اگر یکی از آنان خطبه ایراد کرد، بی‌گمان به سنت نماز جمعه نیز عمل‌ کرده‌اند، و اگر خطبه را ترک کردند، به سنت عمل نکرده‌اند، چون خطبه سنت است‌. اگر حدیث طارق بن شهاب نبود که بموجب آن بر هر مسلمانی و اجب است‌ که نماز جمعه را با جماعت بخواند، و اینکه در زمان پیامبرصنماز جمعه بدون جماعت خوانده نشده است‌، می‌گفتیم‌: خواندن آن بصورت انفرادی همچون دیگر نمازها کفایت می‌کند!!.

و اما آنچه روایت شده ‌که: «من أربعة إلى الولاة»«‌برای جمعه باید چهار نفر به اضافه و الیان باشد». دانشمندان صاحب نظر تصریح کرده‌اند که این سخنان از سخنان پیامبرصو گفته اصحاب وی نیست تا نیازی به بیان معنی و یا تاویل آن باشد، بلکه از سخنان حسن بصری است‌.

اگر کسی تامل ‌کند و ببیند که در‌باره نماز جمعه‌، این عبادت بزرگـی که خداوند در هفته یکبار بر بندگان خویش و اجب‌ کرده و آن را شعاری از شعایر اسلام قرار داده است‌، چقدر سخنان پوچ گفته شده و چقدر مذاهبی منحرف و اجتهادهای باطل وجود دارد، از تعجب ‌کالبد خالی می‌کند. مثلا یکی‌ گفته است‌: خطبه بجای دو رکعت است اگر کسی به خطبه نرسد نماز جمعه‌اش صحیح نیست‌ گوئی که آنچه از طرق متعدد از پیامبرصروایت شده و بعضی از آن‌ها همدیگر را تقویت و تایید می‌کنند، نشنیده است‌ که: «أن من فاتته ركعة من ركعتی الجمعة فلیضف إلیها أخرى وقد تمت صلاته»«هر کس به رکعت اول نماز جمعه نرسید و رکعت دوم را دریافت‌، تنها یک رکعت دیگر بعد از سلام امام بخواند، نمازش‌ کامل است‌». و گویی دلایلی دیگر غیر از این حدیث را هم نشنیده است‌. درباره تعداد نفراتی که نماز جمعه بدان‌ها منعقد می‌شود، اختلاف فراوان است از جمله‌: سه نفر همراه امام‌، چهار نفر، هفت نفر، نه نفر، دوازده نفر، بیست نفر، سی نفر، چهل نفر، پنجاه نفر، هفتاد نفر، در این حدود، جمع‌ کثیری بدون ذکر عددی‌، این‌ها همه اقوالی بود که ‌گفته شده است‌. برخی گفته‌اند جز در شهر بزرگ نماز جمعه صحیح نیست‌. بعضی تعداد ساکنان شهر را به هزاران ‌گفته‌اند. دیگری‌ گفته است باید شهر مسجد جامع و حمام داشته باشد و شرایطی از این قبیل‌ دیگری ‌گفته است‌: و قتی نماز جمعه و اجب می‌شود که امام اعظم مسلمین وجود داشته باشد، اگر امام وجود نداشته یا بنحوی عدالت وی مخدوش باشد، نماز جمعه و اجب و مشروع نیست‌، و از این قبیل سخنانی که از روی دانش‌ گفته نشده و دلیلی از قرآن و سنت نبوی برای ادعای خویش مبنی بر اینکه اینگونه امور شرایط صحت نماز جمعه یا فرضی از فرایض یا رکنی از ارکان آن باشند، ندارند. در شگفتم از این همه آراء سخیف و سخنان یاوه‌ای‌ که بیشتر به افسانه‌ها و داستان‌ها و حکایاتی که مردم در مجامع نقل می‌کنند شباهت دارد و هیچگونه پیوندی با شریعت مطهر ندارند.

هر کس از قرآن و سنت آگاه و دارای انصاف بوده و ثابت قدم باشد و قیل و قال‌، او را از راه حق منحرف ننموده باشد، این مطالب را می‌داند. بنابر این سخنان اشتباه ‌آمیز هر کس به خود وی برمی‌گردد. آنچه که باید در بین مردم حکـم و داور باشد، ‌کتاب خدا و سنت پیامبرصوی می‌باشد. همانگونه که خداوند می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ[النساء: ۵۹]. «هرگاه در چیزی اختلاف‌ کردید آن را به حکم خدا و رسول خدا و ا گذارید».﴿إِنَّمَا كَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡكُمَ بَیۡنَهُمۡ أَن یَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ[النور: ۵۱]. «هرگاه مومنان به داوری خدا و رسول خدا در بین آنان خوانده شوند می‌گویند: شنیدیم و اطاعت ‌کردیم».﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا یُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ یُحَكِّمُوكَ فِیمَا شَجَرَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا یَجِدُواْ فِیٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَیۡتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسۡلِیمٗا٦٥[النساء: ۶۵]. «به پروردگارت قسم ایمان‌شان ‌کامل نیست و ایمان نمی‌آورند، مگر درباره چیزی که در آن اختلاف دارند، ترا داور و حکم قرار دهند و از اعماق قلب‌شان‌، به حکم تو راضی و بدان تسلیم باشند».

از این آیات و امثال آن بر می‌آید که مرجع اختلاف‌، حکم خدا و حکم رسول خدا است‌. حکم خدا، قرآن‌کریم‌، و حکـم‌ پیامبرصبعد از رحلت و ی‌، سنن او می‌باشد. خداوند به هیچ ‌کس از بندگانش‌، به هر درجه‌ای از علم و دانش رسیده باشد، اجازه نداده است‌ که در شریعت محمدصبه چیزی حکم ‌کند، مگر اینکه از کتاب خدا و سنت رسول دلیل داشته باشد.

اگر چه بهنگام نبودن دلیل‌، از کتاب خدا و سنت رسول خدا، مجتهد رخصت دارد که به رای خود عمل‌ کند، و لی دیگران این رخصت را ندارند که به رای این مجتهد - ‌هر کس باشد - ‌عمل‌ کنند.

خدا می‌داند که من بسیار در شگفتم‌، از اینکه این سخنان در نوشته‌های نویسندگان آمده و در سر لوحه ‌کتاب‌های هدایتی و آموزشی قرار گرفته است و به توده مردم دستور داده شده که بدان عقیده داشته و عمل ‌کنند. در حالی که این سخنان جای پای استواری ندارند. متاسفانه این مساله تنها به یک مذهب و یک منطقه و یک عصر و زمانه اختصاص ندارد، بلکه متاخرین در‌باره این خرافات از متقدمین پیروی ‌کرده و گویی که آن را از قرآن گرفته‌اند. بی‌گمان در‌باره این عبادت - نماز جمعه -‌همانگونه که اشاره شد چیزهای فراوانی تعیین ‌کرده‌اند بدون اینکه از قرآن و شریعت و عقل دلیل و برهانی داشته باشند.