زنی را به عقد نکاح در آوَرَد به قصد اینکه او را طلاق دهد
باتفاق علما اگر کسی زنی را بعقد نکاح خود درآورد، بدون اینکه و قتی را شرط کرده و تعیین نموده باشد، و لی در نیت او باشد که آن زن را بعد از مدتی یا بعد از رفع نیاز، در آن شهری که اقامت گزیده است، طلاق دهد. در این صورت ازدواج صحیح است و لی اوزاعی آن را متعه تلقی کرده و آن را صحیح نمیداند. شیخ محمدرشید رضا در تفسیر المنار با توجه بدینمطلب و تعلیق بر آن، گوید: سختگیری علمای سلف و خلف درمنع نکاح متعه، و حرمت آن، موجب شده است که عقد نکاح بقصد طلاق دادن را نیز منع کنند، اگرچه فقها گفتهاند: اگر شوهر در نیت و قصد خود نکاح موقت را اراده کند و در ضمن اجرای صیغه عقد نکاح آن را شرط نکند، عقد نکاح او صحیح است. لیکن کتمان این قصد و نیت خداع و نیرنگ و خیانت شمرده میشود و باطل شدن آن سزاوارتر است از باطل بودن متعهای که تعیین و قت درآن شرط شده باشد، چون بهرحال آن بتوافق و تراضی بین زن و مرد و ولی زن، صورت میگیرد. و تنها فساد و تباهی که درآن هست اینست که پیوند و رابطه عظیم و سترک بین زن و مرد ببازیگرفته میشود و کار بجائی میکشدکه زنان و مردان بدنبال آرزوی خویش در چراگاه شهوات نفسانی ترددکنند. و زشتیهائی که بر آن مترتب میباشد، برهمه آشکاراست. اگراین نیت را پنهانکنند علاوه براینکه این مفاسد و زشتیها را دارد، موجب خیانت و نیرنگ و دشمنی و کینه و عدم اطمنان و سلب اطمنان میگردد، تا جائیکه مردم سخنکسانی که از ازدواج قصد پرهیزگاری و بمهارکشیدن شهوت از راه شرعی و کرامت انسانی، دارند و در قصد و نیت خود مخلص هستند و میخواهندکانونگرم خانواده را تشکیل دهند، نیز باور نمیکنند و از آنان نیز سلب اعتماد میشود.