حد اضطرار و ناچاری
اضطرار انسان و قتی است کهگرسنگی او را بسرحد هلاکت یا به بیماریی برساند که منجر بمرگ شود، خواه برطاعت باشد یا عاصی و سرکش. چون خداوند میفرماید: ﴿فَمَنِ ٱضۡطُرَّ غَیۡرَ بَاغٖ وَلَا عَادٖ فَلَآ إِثۡمَ عَلَیۡهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ١٧٣﴾[البقرة: ۱۷۳]. «هرکس در اضطرار و ضرورت قرار گیرد بدون اینکه بر دیگران تجاوز کند و از حد ضرورت بگذرد بر او گناهی نیست که از محرمات تغذیه کند و خداوند آمرزگار و مهربان است».ابوداود از فجیع عامری روایت کرده است که او پیش پیامبرصرفت و گفت: چه اندازه برای ما حلال است که ازگوشت مردار بخوریم؟ گفت: خوراک شما چقدراست؟ ما گفتیم: ما شبها میخوریم و مینوشیم و صبحگاهان نیز میخوریم و میآشامیم. پیامبرصگفت: بحق پدرم سوگند اینست گرسنگی و حد گرسنگی. و پیامبرصخوردن مردار را بدین صفت برای ایشان حلال کرد که حد اضطرار را یک شبانه روز قرار داد.
ابن حزم گفت: «حد ضرورت و اضطرار آنست که یک شبانه روز بدون خوراک و نوشیدنی بماند، در آن صورت اگر نگران شد، که چنان ضعیف و سست شود که اگر بیشتر طول بکشد، بمرگ منتهی شود یا او را از راهش و شغلش و کارش بازدارد در آن و قت حلال است برای او آنقدر بخورد یا بیاشامد که مرگ در اثر گرسنگی و تشنگی را از خود دفع کند. اما اینکه گفتیم یک شبانه روز بماند بدون خوردن، بدان جهت است که پیامبرصپیوستن روزه یک شبانه روز را حرام کرده است. یعنی جایز ندانسته است که کسی دو شبانه روز پشت سر هم بدون افطار روزه بگیرد. و گفتیم: اگر خوف مرگ داشته باشد بخورد بدین جهت است که او مضطر است».
مالکیه میگویند اگر کسی سه شبانه روز چیزی نخورده بود میتواند از چیزهائی بخورد که خداوند بر او حرام کرده و برایش مقدور شده است حتی اگر از مال دیگران نیز باشد.