حقوق مستأمن و پناهنده
هرگاه یک دشمن جنگی، به و سیله امان نامه به قلمرو اسلام درآمد او از حق حفظ نفس و مال و دیگر حقوق و مصالح خویش برخوردار میشود تا زمانی که بعقد امان تمسک نموده و بدان و فادار باشد و از آن انحراف پیدا نکند. و حلال نیست که آزادی وی را مقید ساخت و مطلقاً جایز نیست او را متوقف و زندانی نمود، خواه بقصد اسارت یا بقصد زندانی کردن، بخاطر اینکه از رعایای دشمن است، یا بخاطر اینکه بین ما و آنان حالت جنگ برقرار است.
سرخسی گفته است: بحکم امان دادن، اموال آنها تضمین شده است و ممکن نیست که اموال آنان را بحکم اباحهگرفت و مباح دانست. و حتی اگر آن شخص به سرزمین کفر برگردد اگر چه به نسبت ذات وی امان تمام میشود و باطل میگردد، و لی حرمت و ضمانت مال او هنوز بحال خود باقی است. در مغنی گفته است:
«هرگاه کافر حربی به و سیله عقد امان به قلمرو اسلام داخل شد و مال خویش را پیش مسلمانی یا یک نفر ذمی به و دیعه نهاد یا مال خود را بدانان قرض داد، سپس خودش به سرزمین کفر برگشت. میبینیم، اگر او بعنوان تاجر یا پیک یا سیاحت و تفریح یا برایکاری به سرزمین کفر برگشته بود، تا آن را انجام دهد، سپس به سرزمین اسلام برگردد در این صورتها هم نفس و جانش و هم مالش در امان است، چون با بیرون رفتنش قصد بیرون رفتن از سرزمین اسلام را نداشته و نیت آن را نداشته است و حکم ذمی را دارد. و اگر به سرزمین جنگ با دشمن داخل شده و قصد اقامت و توطن را داشته باشد، امان وی باطل میگردد نسبت بجانش و لی اموالش هنوز در امان است، چون دخول وی در سرزمین اسلام بوسیله عقد امان شامل مالش نیزشده است و هرگاه دخول وی در سرزمین جنگ، موجب ابطال امان نسبت بجانش شود، نسبت بمالش بحال خود باقی است، چون ابطال بنفس او تعلق دارد نه بمالش».