پس از لعان فرزند به مادر ملحق میگردد
هرگاه لعان تمام شد مرد فرزند را از خود ندانسته و نسبش با او قطع میگردد و او پدر فرزند نیست و نفقه زن نیز ساقط میگردد. و این پدر و فرزند از هم ارث نمیبرند و به مادرش ملحق میشود و با مادرش از همدیگر ارث میبرند. زیرا عمر و بن شعیب از پدر و از جدش روایتکرده است که پیامبرصدرباره فرزند بعد از لعان حکم کرد که او از مادرش ارث میبرد و مادرش نیز از او ارث میبرد و کسی که به مادر بچه در آن صورت اتهام بزند هشتاد تازیانه به وی زده میشود -حد قذف به وی زده میشود -]یعنی بعد از لعانکسی حق نداردکه این زن را متهمکند و این بچه را و لد الزنا بنامند -این روایت را احمد آورده است.
دلایلی که اقامه شده است بر اینکه فرزند به صاحب بستر تعلق میگیرد معنی این حدیث را تایید میکند. زیرا بعد از اینکه لعان صورت گرفت صاحب بسترآن را نفیکرده پس فراموشی در بین نیست.
وهرکس درباره آن بچه به زن اتهام زنا بزند باید به وی حد قذف زده شود چون زنی که ملاعنهکرده است جزو زنان «محصنه» است و چیزی بر او ثابت نشده است پس هرکس به فرزندش اتهام «ولد الزنا» بزند مرتکب قذف شده و حد قذف بر وی و اجب میشود، همانگونه که اگر کسی بمادرش نیز تهمت زنا بزند بر وی نیز حد قذف زده میشود. این نسبت به احکامی است که لازمه او است.
اما نسبت به احکامی که خدا برایکافه مردم مقررکرده است اینست که از باب احتیاط این فرزند، فرزند پدرش تلقی میشود پس نباید زکات مال خود را به وی بدهد چنانچه پدر او را بکشد قصاص نمیشود و محرمیت بین او و فرزندان این فرزند برقرار است و شهادت این پدر و فرزند برای همدیگر جایز نیست و این فرزند مجهول النسب تلقی نمیشود و کسی حق الحالق او را به خود ندارد. هرگاه پدر خود را در اتهام تکذیبکند، نسب فرزندش ثابت میشودکه از او است و تمام آثار لعان نسبت به فرزند از بین میرود.