۵- آمین گفتن (بعد از خواندن فاتحه)
برای هر نمازگزاری امام یـا ماموم یا منفرد باشد، سنت است که بعد از قراءت فاتحه، آمین بگوید. در نمازهای جهری (آشکارا) آن را با صدای بلند و در نمازهای سری آن را با صدای آهسته گفت. از نعیـم مجمّر روایت شده است که گفته است: پشت سر ابوهریره نمازگزاردم، که گفت: «بسم الله الرحمن الرحیـم» سپس سورۀ فاتحه را تا ﴿وَلَا ٱلضَّآلِّینَ٧﴾خواند. سپس گفت: آمین، و مردم نیز گفتند آمین، سپس ابوهریره بعد از سلام دادن نماز گفت: سوگند بدان کسی که جانم در دست اوست نمازم از نماز همه به نماز پیامبرصشبیهتر است. بخاری آن را بدون سند ذکر کرده، و نسائی و ابن خزیمه و ابن حبان و ابن السراج آن را روایت کردهاند.
در بخاری آمده که ابن شهاب گفت: پیامبرصمیگفت: «آمین». عطاء گفته است: آمین دعا است. ابن الزبیر و کسانی که در پشت سر وی نماز میگزاردند، آمین گفتند تا اینکه طنین آن در مسجد بلند شد. و نافع گفته است: «ابن عمر آن را ترک نمیکرد، و مردم را به گفتن آن تشویق مینمود و از وی در این باره روایتی شنیدهام». و از ابوهریره نقل است که: «پیامبرصهرگاه که. ﴿غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ٧﴾[الفاتحة: ۷]. میخواند، میگفت: «آمین» و آن را بگونهای میگفت که صف اول از پشت سر او آن را میشنیدند». ابوداود و ابن ماجه آن را روایت کردهاند، و ابن ماجه گفته است: حتی صف اول آن را میشنید و صدای آمین گفتن پیامبرصدر مسجد میپیچید. حاکم نیز آن را با شروط شیخین روایت کرده گفته: صحیح است. و بیهقی نیز آن را روایت کرده و گفته است حسن و صحیح است. و دارقطنی آن را با اسناد حسن روایت کرده است.
از و ائل بن حجر روایت شده که گفته است: «از پیامبـرصشنیدم که چون
﴿غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ٧﴾[الفاتحة: ۷]. را خواند، آمین را با صدای بلند گفت». احمد و ابوداود آن را روایت کردهاند و ترمذی آن را حسن دانسته و گفته است: بیش از یکنفر از دانشمندان اصحاب و تابعین و افراد بعدی بدان رای دادهاند که آمین را آنحضرت با صدای بلند و آشکارا میگفت. حافظ گفته است: سند این حدیث صحیح است. و عطاء گفته است: دویست نفر از اصحاب را در این مسجد دریافتهام، که هرگاه امام میگفت: ﴿وَلَا ٱلضَّآلِّینَ﴾طنین بلند «آمین» گفتن ایشان را میشنیدم. از حضرت عایشه روایت شده است که: پیامبرصفرمود: «ما حسدتكم الیهود على شئ، ما حسدتكم على السلام والتأمین خلف الامام»«امروز یهودیان در هیچ چیزی باندازه گفتن سلام و آمین بعد از امام، به شما رشک نمیورزند». احمد و ابن ماجه آن را روایت کردهاند.
سنت است که آمین را هماهنگ با امام گفت:
مستحب است که ماموم در آمین گفتن با امام هماهنگ باشد، از او جلو و عقب نیفتد. از ابوهریره روایت شده است که: پیامبرصفرمود: «هرگاه امام گفت: ﴿غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ٧﴾[الفاتحة: ۷]. پس شما بگوئید: آمین، چه بیگمان هر کس آمین گفتنش با فرشتگان هماهنگ باشد، گناهان پیشین او آمرزیده میشود». بخاری آن را روایت کرده است. باز هـم از او روایت شده است که: پیامبرصفرمود: «هر و قت امام گفت: ﴿غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ٧﴾بگوئید: «آمین»، زیرا فرشتگان و امام میگویند: آمین، پس کسی که آمین گفتنش با آمین گفتن فرشتگان موافق و هماهنگ باشد، گناهان پیشین او آمرزیده میشود». بخاری آن را روایت کرده است. و از او روایت شده کـه: پیامبرصفرموده است: «إذا أمن الامام فأمنوا فإن من وافق تأمینه تأمین الملائكة غفر له ما تقدم من ذنبه»«هرگاه امام آمین گفت، شما نیز همراه با وی آمین بگوئید، چه هر کس آمین گفتنش با آمین گفتن فرشتگان موافق و هماهنگ باشد، گناهان پیشین وی آمرزیده میشود». گروه محدثین آن را روایت کردهاند.
معنی: «آمین» با الف کوتاه یا کشیده و میـم مخفف جـزء فاتحه نیست، بلکه دعائی است بمعنی «خدایا از ما بپذیر».
۶- قرائت آیاتی چند از قرآن بعد از فاتحه در نماز
سنت است برای نمازگزار که بعد از قراءت فاتحه در دو رکعت صبح و جمعه و دو رکعت اول ظهر و عصر و مغرب و عشاء و در همه نمازهای سنت، یک سوره از قرآن را یا تعدادی از آیات قرآن را بخواند.
از ابو قتاده روایت شده است که: «پیامبرصدر دو رکعت اول نماز ظهر سوره فاتحه و دو سوره دیگر از قرآن را میخواند، و در دو رکعت بعدی فقط سوره فاتحه میخواند و گاهی آیه را چنان میخواند که ما میشنیدیم، و در رکعت اول بیشتر از رکعت دوم طول میداد و همچنین در نماز عصر و نماز صبح». بخاری و مسلم و ابوداود آن را روایت کردهاند. و ابوداود افزوده که: «گفت: ما گمان کردیم مقصود پیامبرصاز خواندن سوره بعد از فاتحه آنست که مردم به رکعت اول جماعت برسند». جابر ابن سمره گفته است که: اهل کوفه از دست سعد به عمر بن خطاب شکایت کردند ( که خوب نماز نمیخواند)، که او را معزول داشت. و عمار را بر آنان گماشت. باز هم از وی شکایت کردند و گفتند: نمیداند بخوبی نماز بخواند، عمر پیش وی فرستاد و گفت: ای ابواسحاق اینها گمان میکنند که تو نماز را خوب و زیبا نمیخوانی، ابواسحاق (عمار) گفت: بخدای سوگند بهمانگونه که پیامبرصنماز میخواند، من بر ایشان نماز میگزارم و چیزی از آن نمیکاهـم: در نماز عشاء در دو رکعت اولی (بعد از فاتحه) قراءت سوره قرآن را طولانی میکنم و دو رکعت بعدی را سبک و سریع میخوانم، گفت: ای ابواسحاق از شما همین را انتظار داشتم و گمانم نیز چنین بود. مردی یا مردانی را همراه وی به کوفه فرستاد، که درباره وی از مردم کوفه و همه مسجدهای آنجا سوال کنند و همه درباره او خوب گفتند و او را ستودند، تا اینکه در مسجد قوم بنیعبس مردی بنام اسامه بن قتاده که مکنی به ابوسعده بود، گفت: حالا که ما را بخدا سوگند میدهی باید گفت: سعد، سریه گسیل نمیداشت و تقسیم بالسویه نمینمود، و در داوری عدالت را مراعـات نمیکرد. سعد گفت: اما من به خدای سوگند به سه چیز بر تو دعا خواهم کرد:
خداوندا اگر این بنده تو دروغ میگوید و از روی ریائی و شهرت طلبی برخاسته است عمرش را طولانی گردان، و فقر و بینوائیش را نیز طولانی گردان، و او را در معرض فتنهها و آشوبها قرار ده. بعدها این مرد میگفت: من پیرمرد فتنه زده هستم و دعای سعد درباره من قبول شده است. عبدالملک گفته است: من بعداً او را دیدم که از بس پیر شده بود ابروانش بر چشمانش فرو افتاده بود و او در راه به کنیزکان برمیخورد و بدانان چشمک میزد. بخاری آن را روایت کرده است. و ابوهریره در هر نمازی که میخواند، میگفت: «آنچه که پیامبرصبه ما میشنوانید، ما نیز به شما بشنوانیم، و آنچه از ما پوشیده است، ما هـم از شما پوشیده میداریـم، اگر در نمازت اضافه بر فاتحه (ام الکتاب = ام القرآن) چیزی از آیـات قرآن نخوانـدی نمازت درست و کافی است و اگر اضافه بر آن سوره یا آیاتی نیز خواندی کار نیکو انجام دادی». بخاری آن را روایت کرده است.
چگونگی قراءت بعد از فاتحه:
قراءت (سوره یا آیاتی از قرآن) بعد از فاتحه به هر گونه خوانده شود جایز است. حسین گفته است: «همراه با سیصد نفر از اصحاب پیامبرصدر خراسان میجنگیدیـم، یکی از آنها در نماز برایمان امام میشد و (بعد از فاتحه) آیاتی از یک سوره قرآن میخواند و آنگاه به رکوع میرفت». از ابن عباس روایت شده استکه: «او در هر رکعت فاتحه و آیهای از بقره میخواند». دارقطنی آن را با اسناد قوی روایت کرده است.
بخاری در کتاب خود، فصلی را تحت این عنوان آورده است: «موضوع جمع بین دو سوره قرآن در یک رکعت و خواندن خواتیـم سورهها و سورهای قبل از سوره دیگر». و او از عبدالله بن السائب نقل میکند که: «پیامبرصدر نماز صبح سوره مومنون را خواند تا اینکه به داستان موسی و هارون رسید یا به داستان عیسی رسید که سرفهای برایش عارض شد و به رکوع رفت". و عمر در رکعت اول یکصد و بیست آیه از سورۀ بقره و در رکعت دوم سورهای از «مثانی» خواند. و احنف در رکعت اول سوره کهف و در رکعت دوم یونس یا یوسف را خواند. و گفته است که با عمر در نماز صبح هردو را خوانده است. و ابن مسعود در اولی چهل آیه از سوره انفال و در دومی یک سوره مفصل را خوانده است. و قتاده گفته است: اگر کسی سورهای را در دو رکعت بخواند یا یک سوره را در هردو رکعت تکرار کند، همهاش کتاب خداست (اشکال ندارد).
عبدالله بن ثابت از انس روایت کرده است که: «مردی از انصار در مسجد قباء برای مردم امامت میکرد، هرگاه سورهای را آغاز میکرد آن را میخواند و آنوقت سوره ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١﴾، را تا آخر میخواند، سپس همراه آن، سوره دیگری نیز میخواند. درهمه رکعات چنین میکرد. یارانش با وی سخن گفتند: شما بدین سوره افتتاح میکنی، سپس میپنداری که این کافی نیست، و سوره دیگری نیز میخوانی، پس یا آن را بخوان، یا آن را ترک کن، و سوره دیگر بخوان. گفت: چنین نخواهم کرد و آن سوره ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١﴾را ترک نمیکنم، اگر دوست دارید که من امامت شما را داشته باشم چه بهتر، و اگر دوست ندارید، من امامت شما را ترک میکنم. چون او را از همه فاضلتر میدانستند، دوست نداشتند که دیگری امام جماعتشان باشد. و قتی که پیامبرصبدانجا رفت، به وی خبر دادند، فرمود: ای فلانی چه چیز ترا و ا داشته که خواهش یارانت را نپذیری؟ و چه چیز ترا بر آن داشته که در هر رکعت این سوره را بخوانی؟ گفت: من آن سوره را دوست دارم. فرمود: «حبك إیاها أدخلك الجنة»«مهر تو نسبت بدان، ترا به بهشت خواهد برد».
از یکی از مردان قبیله جهینه روایت شده است که او: از پیامبرصشنیده است که در نماز صبح ﴿إِذَا زُلۡزِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ زِلۡزَالَهَا١﴾را در هردو رکعت میخواند. و گفته نمیدانم که پیامبرصفراموش کرده بود یا اینکه بعمد در هردو رکعت آن را خواند؟. ابوداود آن را روایت کرده و در اسناد آن عیبی نیست.
رهنمود ییامبرصدرباره قراءت بعد از فاتحـه:
ما آنچه که ابن القیـم درباره قراءت پیامبرصبعد از فاتحه، خلاصه کرده است ذکر میکنیم. او گفته است: هرگاه از قراءت فاتحه فارغ میشد، قراءت سوره دیگری را شروع میکرد، گاهی آن را طولانی میکرد و گاهی بعلت پیش آمد سفر یا غیر آن، آن را کوتاه میکرد، و غالبا حد متوسط را مراعات میفرمود:
قراءت در نماز صبح:
در نماز صبح در حدود شصت الی یکصد آیه میخواند. در نماز صبح سوره [ق] خوانده و سوره [روم] خوانده و ﴿إِذَا ٱلشَّمۡسُ كُوِّرَتۡ١﴾خوانده و ﴿ إِذَا زُلۡزِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ﴾را در هردو رکعت خوانده، و در سفر «معوذتین» خوانده و سوره «مومنون» را تا داستان موسی و هارون خواند که بعدا سرفهاش گرفت و به رکوع رفت. و در روز جمعه «الـم تنزیل = السجدة» وسوه «هل أتى على الانسان» هر دو را کامل میخوانده است. چیزی را که امروز مردم انجام میدهند که: «پارهای از یک سوره و پارهای از یک سوره دیگر را میخوانند»، هرگز او انجام نمیداد. اما آنچه که گروه کثیری از نادانان میپندارند که: نماز صبح روز جمعه فضلش در آنست که سـوره [سجدة] در آن خوانده شود. این پندار جهلی است بزرگ، لذا بعضی از پیشوایان دوست ندارند که در نماز صبح سوره [سجدة] را بخوانند. و پیامبرصبدینجهت این دو سوره را میخواند که در آنها از مبدا و معاد و آفرینش آدم و بهشت و دوزخ و غیر آن که در روز جمعه روی داده و یا روی خواهد داد، سخن رفته است. او در نماز صبح آن روز از این جهت این دو سوره را میخواند که حوادث گذشته و آینده و اقع در روز جمعه را بیاد امت بیندازند. بهمانگونه که در مجالس بزرگ و مراسم و محافل مانند عیدها و نماز جمعه سوره [ق] و [اقتربت] و [سبح اسم ربک الاعلى] و [الغاشیه] را میخـواند.
قراءت در نماز ظهر:
اما در نماز ظهر،گاهی آنحضرت، قراءت را طولانی میکرد، تا جائیکه ابوسعید گفته است: «نماز ظهر برپا میگردید، شخص میتوانست به بقیع برود و قضای حاجت را بجای آورد سپس به خانهاش برگردد و و ضو بگیرد و رکعت اول نماز پیامبرصرا دریابد، زبرا قراءت را بسیار طولانی میکرد». مسلم آن را روایت کرده است. پیامبرصدر نماز ظهر گاهی باندازه «الم تنزیل»، و گاهی﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى١﴾و ﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰ١﴾و گاهی ﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡبُرُوجِ١﴾و ﴿وَٱلسَّمَآءِ وَٱلطَّارِقِ١﴾را میخواند.
قراءت در نماز عصر:
و در نماز عصر باندازه نصف نماز ظهر قراءت را طول میداد، و اگر در نماز ظهر قراءت را کوتاه میکرد، در نماز عصر نیز باندازه آن آیات قرآن میخواند.
قراءت در نماز مغرب:
پیامبرصدر نماز مغرب برخلاف عمل روز رفتار مینمود، چه در آن گاهی [الأعراف] را در دو رکعت اول میخواند، و گاهی [الطور] و گاهی [المرسلات] را میخواند. ابو عمر و بن عبدالبر از پیامبرصروایت کرده که: «او در نماز مغرب [المص] – [الاعراف] را خوانده و [صافات] را خوانده و [حم] [الدخان] را خوانده و ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى١﴾را خوانده و ﴿وَٱلتِّینِ وَٱلزَّیۡتُونِ١﴾را خوانده و «المعوذتین» را خوانده و «المرسلات» را خوانده و سورههای کوتاه نسبتا مفصل میخواند. و گفته است اینها همه آثار صحیحی و مشهوری میباشند». پایان سخـن ابن عبدالبر.
اما مداومت بر قراءت سورههای کوتاه نسبتا مفصل بطور همیشه عمل مروان بن الحکم است. و زید بن ثابت این عمل وی را انکار کرد و به وی گفت: تو چرا در نماز مغرب چنین میکنی؟ در حالیکه من پیامبرصرا دیده امکه بلندترین دو سوره بلند را میخواند. مروان گفت: آن کدام است؟ گفت: [اعراف] این حدیث «صحیح» است. اهل سنن آن را روایت کردهاند. نسائی از عایشه روایت کرده که گفته است:
پیامبرصدر نماز مغرب سوره اعراف را در هردو رکعت اول میخواند. پیوسته در آن، آیه و سورههای کوتاه مفصل خـواندن خلاف سنت است و این عمل مروان بن الحکم میباشد.
قراءت در نماز عشاء:
اما در نماز عشاء پیامبرص﴿وَٱلتِّینِ وَٱلزَّیۡتُونِ١﴾خوانده است. و به معاذ فرمود که در آن: ﴿وَٱلشَّمۡسِ وَضُحَىٰهَا١﴾، و ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى١﴾، ﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰ١﴾و امثال آن را بخواند.
شبی معاذ همراه پیامبرصنماز عشاء را خواند، سپس به میان بنی عمرو بن عوف رفت و نماز عشاء را بعد از اینکه مدتی از شب گذشته بود برایشان اعاده کرد و در آن سوره بقره را خواند، پیامبرصاین عمل وی را نپسندید و به او گفت: ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى١﴾مگر تو آشوبگری که مردم را مبتلا میکنی؟» ناقدان بدون توجه بما قبل و بعد این کلمه، بدان در آویختهاند و توجه نکردهاند که در چه موقعی گفته شده است.
قراءت در نماز جمعه:
پیامبرصدر نماز جمعه سوره [جمعة] و [منافقین] یا [الغاشیة] را بصورت کامل و سوره [سبح] و [الغاشیة] را میخواند. و اما اقتصار بر قراءت او آخر این دو سوره از ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ﴾تا آخر آنها هرگز پیامبرصآن را انجام نداده و مخالف رهنمود اوست که پیوسته انجام میداد.
قراءت در نماز عیدین عید فطر ، عید قربان:
و اما در نماز عیدها گاهی سوره [ق] و [اقتربت] هردو را بصورت کامل و گاهی سوره [سبح] و [الغاشیة] را میخواند. و این سنت و رهنمود همیشگی او درباره نماز عیدین بود تا اینکه به لقاء الله پیوست، و چیزی آن را نسخ نکرده است. لذا خلفای راشدین از او پیروی کردهاند:
ابوبکرسدر نماز صبح سوره بقره را میخواند و تا نزدیک طلوع خورشید طول میکشید گفتند: ای خلیفه رسول الله، نزدیک است که خورشید طلوع کند، او گفت: اگر طلوع کند ما را غافل نمینماید.
و عمر بن خطابسدر نماز صبح سوره [یوسف] و [نحل] و [هـود] و [بنیاسرائیل] و امثال آنها را میخواند. اگر خواندن سورههای بلند در نماز نسخ شده بود بر خلفای راشدین او پنهان نمیماند و ناقدان بر آن مطلع میگشتند. و اما حدیثی که مسلم در کتاب صحیح خود آن را از جابر بن سمره روایت کرده که گفته است: «پیامبرصدر نماز صبح «ق والقرآن المجید»را میخواند و بعد از نماز صبح نمازهای دیگر را کوتاه و سبک میخواند (یعنی در نماز صبح قراءتش بلندتر بود و در دیگر نمازها قراءتش کوتاهتر بود)». سخن ام الفضل نیز بر این مطلب دلالت دارد که او از ابن عباس شنیده که [والمرسلات عرفا] را میخواند،گفت: «ای فررندم با خواندن این سوره بیادم آوردی که این سوره را آخرین بار از پیامبرصشنیدم که آن را در نماز مغرب میخواند، تا اینکه در پایان کار گفت: و اما قول پیامبرصکه گفت: «أیكم أم بالناس فلیخفف»«هر کس از شما به امامت مردم ایستاد، آن را بر مردم سبک گیرد». و قول انس: «پیامبرصدر عین اینکه نماز را کامل میخواند از همه مردم آن را سبکتر میگرفت»، تخفیف نماز و بر مردم سبک گرفتن آن، یک امر نسبی است و به رفتار همیشگی پیامبرصبستگی داشت نه به آرزوی مامومین، زیرا او هرگز مردم را به چیزی دستور نمیداد که خود خلاف آن رفتار نماید، او به تحقیق میدانست که در پشت سر او مردمان پیر و سست و نیازمند و بیمار نماز میخوانند. پس آنچه که انجام داده است و بیگمان امکان دارد که نمازش چند برابر طولانی بوده باشد و به نسبت نمازهای بلندتر و طولانیتر خفیف و کوتاه بوده باشد. و آنچه که پیوسته انجام داده است، آن حاکـم است و آن مورد نزاع ما است، و دلیل این مطلب آنست که نسائی و دیگران از ابن عمر روایت کردهاند که گفته است: پیامبرصبه ما دستور میداد که نماز را کوتاه بخوانیم و برای ما امامت میکرد و [الصافات] میخواند، پس خواندن [صافات] از جمله تخفیفی بوده که بدان دستور میداد.
خواندن سوره مشخـص و معینی:
پیامبرصدر نماز یک سوره معین را تعیین نمیکرد که همواره آن را بخواند مگر در نماز جمعه و عیدین. و اما در دیگر نمازها، ابوداود در حدیث عمرو بن شعیب از پدرش از جدش ذکر کرده که: او گفته است: «هیچ سوره نسبتاً مفصل و بلندی نبوده است مگر اینکه در نماز جماعت نمازهای فرض آنها را از پیامبرصشنیدهام که آنها را خوانده است. رهنمود او چنان بود که سوره را بطور کامل میخواند و چه بسا آن را در دو رکعت میخواند و چه بسا اول سوره را میخواند. و اما قراءت اواخر و اواسط سورهها از او نقل نشده است. اما قراءت دو سوره در یک رکعت را در نمازهای سنت انجام میداده است و لی در نماز فرض از او نقل نشده که چنین کرده باشد. و اما حدیث ابن مسعود: «من سورههای همنظیر را که پیامبرصآنها را با هـم در یک رکعت میخواند میشناسم: [الرحمن] و [النجم] در یک رکعت، و [اقتربت] و [الحاقة] در یک رکعت و [الطور] و [الذاریات] در یک رکعت، و [اذا و قعت] و [نون] در یک رکعت... تا آخر حدیث». این حدیث وی حکایت از یک عمل پیامبرصدارد که محل آن را تعیین نکرده است، که آیا در نماز فرض یا در نماز سنت بوده است؟ و احتمال هردو را دارد. و اما قراءت یک سوره در دو رکعت کمتر از او ر و ایت شده است». و ابوداود گفته است که: مردی از جهینه گفت که: «از پیامبرصشنیده است که در نماز صبح در هردو رکعت [اذا زلزلت] میخواند، و گفته است: نمیدانم که پیامبرصفراموش کرده بود یا بعمد چنین کرد؟».
طولانی کردن رکعت اول در نماز صبح:
پیامبرصرکعت اول نماز صبح و هر نماز دیگری را بیش از رکعت دوم طولانی میکرد. گاهی آنقدر آن را طول مـیداد تا اینکه صدای پای کسی شنیده نمیشد (یعنی رکعت اول را آنقدر طولانی میکرد تا اینکه همه به نماز میرسیدند و کسی جا نمیماند) و نماز صبح را بیش از دیگر نمازها طول میداد. چه در قرآن آمده است که در نماز صبح خدا و فرشتگان و یا فرشتگان مامور در شب و فرشتگان مامور در روز حاضر میشوند و این دو قول مبنی بر این هستند که آیا نزول رحمت الهی تا پایان نماز صبح ادامه دارد یا تا طلوع فجر؟ که هردو قول مستمسکی دارند. بعلاوه چون تعداد رکعات آن کمتر است طول دادن آن این کاهش رکعات را جبران میکند و همچنین نمازگزاران چون تازه از خواب برخاستهاند، سر حال هستند و هنوز بدنبال و سایل زندگی و امور دنیوی نرفتهاند و گوش و زبان و قلبشان با هـم همآهنگ است و به چیزی مشغول نشدهاند و نمازگزار از هر و قت دیگر بهتر قرآن را میفهمد و درک میکند و صفای حاصل از آن نماز، اساس و اولکار روزانه است،پس بدان اهتمام بیشتری میداد و آن را طولانی برگزار کرده است. اینها اسراری است، کسانی آنها را در مییابند که به اسرار شریعت و مقاصد و فلسفه آن توجه دارند.
چگونگی قرائت پیامبص: قراءت پیامبرصبصورت کشیده بود، بر هر آیهای توقف میکرد و صدایش را میکشید. پایان سخن ابن القیم.
آنچه در اثنای قراءت مستحب است:
زیبائی و آراستگی صدا، در قراءت سنت است: در حدیث آمده است که: پیامبرصفرموده: «زینوا أصواتكم بالقرآن»«صدای خودتان را با ترنم قرآن مزین کنید» و فرموده است: «لیس منا من لم یتغن بالقرآن»«کسی که قرآن را به آواز بلند نخواند بر شیوه ما نیست». و فرموده است: «إن أحسن الناس صوتا بالقرآن الذی إذا سمعتموه وحسبتموه یخشى الله»«خوش آوازترین شخص در خواندن قرآن کسی است که هرگاه آواز قرآن خواندن او را شنیدید، احساس کنید که او از خداوند میترسد (نشانههای خشوع در صدای وی محسوس باشد)». و فرموده است: «وما أذن الله شئ (۱) ما أذن لنبی حسن الصوت یتغنى بالقرآن»«خداوند به آواز خواندن قرآن را از پیامبری که خوش آواز باشد بیش از هر چیزی میشنود و بدان گوش میدهد و آن را بیش از هر چیز دیگری اجازه داده است».
نووی گفته است: برای کسی که در نماز یا غیر نماز قرآن میخواند سنت است که چون به آیه رحمت رسد طلب فضل و بخشش خداوند کند، و چون به آیه عذاب رسید، از عذاب دوزخ به خداوند پناه ببرد یا از عذاب یا از شر یا از چیزهای ناخوشایند استعاذه کند یا بگوید: «اللهم إنی أسألك العافیة»«خداوندا عافیت را از تو میخواهم» و امثال آن. و چون به آیه تنزیه رسید، بگوید: «سبحانه وتعالى» یا «تبارك الله رب العالمین»یا «جلت عظمة ربنا»و امثال آن. (یعنی، پاک و منزه و برتر است خداوند... مبارک است الله پـروردگار جهانیان... باشکوه و عظیم است پروردگار ما...). و ما از حذیفه بن الیمان روایت کردهایم که گفته است: «شبی با پیامبرصنماز میگزاردیم، سوره بقره را آغاز کرد با خود گفتم از آیه صدم به رکوع میرود، سپس از آیه صد گذشت و گمان کردم که تمام آن را در یک رکعت میخواند، سپس آن را تمام کرد و گمان کردم که به رکوع میرود، سپس سوره آل عمران را آغاز کرد و آن را تمام کرد و سوره نساء را آغاز کرد و آن را خواند، با تانی و ملایمت میخواند، هرگاه به آیه تسبیح میرسید، تسبیح میگفت، و هرگاه به آیه طلب مـیرسید، طلب میکرد و هرگاه به آیه عذاب و و عید میرسید، استعاذه میکرد". مسلم آن را روایت کرده است. یاران ما گفتهاند: تسبیح و طلب و استعاذه برای کسیکه قرآن میخواند سنت است، خواه در نماز یا غیر آن باشد. امام یا ماموم یا منفرد باشد. چه اینکار دعاست و همچون آمین همه در گفتن آن مساوی هستند. و مستحب است که هر کس «ألیس الله بأحكم الحاكمین»را خـواند، بگوید: «بلى وأنا "على ذلك من الشاهدین»و هر کس «ألیس ذلك بقادر على أن یحیی الموتى»را خواند بگوید: «بلى أشهد»و هر کس «فبأی حدیث بعده یؤمنون»را خواند، بگوید: «آمنت بالله»و چون گفت: «سبح اسم ربك الاعلى»بگوید: «سبحان ربی الاعلى»این جوابها را میتوان در نماز و غیر آن گفت.
در کجا باید قرائت قرآن در نماز آشکارا یا نهان باشد؟
مستحب آنست که نمازگزار در دو رکعت نماز صبح و نماز جمعه و دو رکعت اول نماز مغرب و عشاء و نماز عیدین و کسوف و استسقاء قراءتش (خواه فاتحه یا غیر آن) آشکارا باشد و آن را با صدای بلند بخواند و در تمام رکعات نماز ظهر و عصر و رکعت سوم مغرب و سوم و چهارم عشاء آن را آهسته و سری بخواند و در نمازهای سنت اگر سنتهای روز باشند قرائت در همه آنها سری و آهسته است و آنها که در شب خوانده میشوند آشکارا خواندن و سری خواندن در آنها مساوی است و نمازگزار مخیر است. و لی افضل آنست متوسط بین جهری و سری باشد.
شبی پیامبرصاز کنار ابوبکر گذشت که با صدای آهسته نماز میخواند، و از کنار عمر گذشت که با صدای بلند نماز میخواند، و قتی که هردو در حضور پیامبرصجمع شدند، پیامبرصفرمود: ای ابوبکر از کنار شما گذشتم که با صدای آهسته نماز میخواندی؟ او گفت: ای رسول الله بـیگمان کسی که با وی مناجات میکردم صدایم را میشنید، به عمر نیز فرمود: از کنار تو گذشتم که با صدای بلند نـماز میخواندی، او گفت: ای رسول الله، خـوابیدگان را بیدار میکردم و شیطان را میراندم. پیامبرصفرمود: «یا أبا بكر ارفع من صوتك شیئا». «ای ابوبکر تو کمی صدایت را بلند کن»، و به عمر فرمود: «اخفض من صوتك شیئا»«کمی صدایت را پایین بیاور». احمد و ابوداود آن را روایت کردهاند. اگر نمازگزار فراموش کرد، در جائی که باید سری بخـواند با صدای آشکارا خواند و در جائی که باید جهری بخواند با صدای سری خواند، هیچ اشکالی ندارد، چنانچه در اثنای قرائت بیادش آمد، بنا را بر آن میگذارد.