فقه السنه

فهرست کتاب

گواهی بر شیرخواری

گواهی بر شیرخواری

گواهی یک زن در شیرخوارگی مورد قبول است‌، مشروط برآنکه مورد اعتماد باشد چون عقبه بن ا‌لحارث‌ گفت که او بااُ‌م یحیی بنت ابی اهاب‌، ازدواج‌کرده بود، کنیز سیاهی آمد و گفت که بهردوی آنان شیر داده است‌، و عقبه‌گفت‌: آن را برای پیامبرصذکرکردم و از آن زن دوری‌کردم و به اوگفتم‌. اوگفت‌: چگونه با وی هستی و حال آنکه آن زن‌گفته است که بهردوی شما شیرداده است‌. پیامبرصاو را از آن کار بازداشت‌. طاووس و زهری و ابن ابی ذئب و اوزاعی و روایتی از احمد باین حدیث استدلال کرده‌اند و گفته‌اندکه شهادت و گواهی یک زن درباره شیرخوارگی قبول است‌. جمهور علماگویندکه‌گواهی زن شیرده تنهاکافی نیست چون او برکار خویش‌ گواهی می‌دهد. ابوعبیده‌گوید: عمرو مغیره بن شعبه و علی بن ابی طالب و ابن عباس در این حال از تفرقه بین زن و شوهر امتناع و رزیده‌اند.

عمر خطاب‌ گفت‌: اگرگواهی و بینه موجود باشد بین زن و شوهری که ادعای پیوند رضاع بین آن‌ها شده است‌، حکم به تفرقه و جدائی می‌شود و الاآنان را بحال خود بگذارید مگرآنکه آنان خود راه پرهیزگاری و احتیاط را انتخاب‌کنند و از هم جدا شوند. اگر این باب‌گشوده شد، هرزنی بخواهد می‌تواند بین زن و شوهر جدائی بیفکند. حنفی‌ها می‌گویندگواهان برشیرخوارگی باید دو مرد یا یک مرد و دو زن باشند و شهادت زنان تنها پذیرفته نمی‌شود. چون خداوند می‌فرماید: ﴿وَٱسۡتَشۡهِدُواْ شَهِیدَیۡنِ مِن رِّجَالِكُمۡۖ فَإِن لَّمۡ یَكُونَا رَجُلَیۡنِ فَرَجُلٞ وَٱمۡرَأَتَانِ مِمَّن تَرۡضَوۡنَ مِنَ ٱلشُّهَدَآءِ[البقرة: ۲۸۲]. «گواه بگیرید، دوگواه مرد ازمردانتان و اگردو مرد حضورنداشتند یک مرد و دو زن راگواه بگیرید ازکسانی که بگواهیشان رضایت می‌دهید»‌.

بیهقی ‌گوید: زنی را پیش عمر بن خطاب آوردندکه‌گواهی داد برزن و شوهری که بهردوی آنان از پستان خود شیرداده است‌. عمرگفت‌: قبول نیست مگراینکه دو مرد یا یک مرد و دو زن‌ گواهی دهند‌.

امام شافعی ‌گوید: بدینگونه ‌گواهی شیرخوارگی ثابت می‌شود و همچنین اگر چهارنفرزن‌ گواهی دهند چون دوزن حکم یک مرد را دارند و چون غالباً زنان در امورمربوط به شیرخوارگی و ولادت اطلاع دارند، بازهم حکم رضاع و شیرخوارگی بثبوت می‌رسد. امام مالک‌گوید: درباره شیرخوارگی‌،‌گواهی دو زن پذیرفته می‌شود مشروط بر آنکه پیش از گواهی‌، سخن آنان دایر بر اثبات شیرخوارگی بین طرفین شیوع داشته و افشاء شده باشد.

ابن رشد گوید: بعضی حدیث عقبه را حمل برمندوب‌کرده‌اند تا اصول احادیث با آن تضادی نداشته باشند و در روایتی از مالک نیز چنین آمده است‌.