نماز جمعه و اجب است
علماء اجماع دارند بر اینکه دو رکعت نماز جمعه فرض عین است (بر هر کسی و اجب است)، چون خداوند میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوٰةِ مِن یَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَیۡعَۚ ذَٰلِكُمۡ خَیۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٩﴾[الجمعة: ۹]. «ای کسانی که ایمان آوردهاید، هرگاه در روز جمعه ندای صلاه در داده شد، بشتابید برای یاد خدا - برای نماز -و داد و ستد را رها کنید، این رفتنتان به نماز برای شما بهتر است اگر بدانید».
۱) بخاری و مسلم از ابوهریره روایت کردهاند که از پیامبرصشنیده است که میفرمود: «نحن الاخرون السابقون یوم القیامة، بید أنهم أوتوا الكتاب من قبلنا وأوتیناه من بعدهم، ثم هذا یومهم الذی فرض علیهم فاختلفوا فیه فهدانا الله. فالناس لنا فیه تبع: الیهود غدا والنصارى بعد غد»«ما از نظر زمانی در ردیف آخر هستیم و لی در روز قیامت پیش از همه به حساب ما رسیدگی میشود و پیش از همه هستیم جز آنکه پیش از ما بدانان کتاب -تورات و انجیل -داده شد و به ما بعد از آنها داده شده است. پس بدانید که احترام این روز - جمعه - بر آنها فرض شده بود که درباره آن اختلاف کردند و خداوند ما را به تعظیم آن هدایت فرمود. همه مردم درباره آن پیرو و دنباله دار ما هستند که: یهودیان فردای آن روز را - شنبه - و نصاری پس فردای آن را - یکشنبه - انتخاب کردند».
۲) از ابن مسعود روایت است که پیامبرصخطاب به گروهی که از نماز، جمعه تخلف کرده بردند، فرمود: «لقد هممت أن آمر رجلا یصلی بالناس ثم أحرق على رجال یتخلفون عن الجمعة بیوتهم»«تصمیم داشتم که مردی را تعیین کنم، تا برای مردم امامت کند، سپس خود بروم و خانه کسانی را که از نماز جمعه تخلف کردهاند بسوزانم». به روایت احمد و مسلم.
۳) از ابوهریره و ابن عمر روایت شده است که از پیامبرصشنیدهاند که بر روی منبر میفرمودند: «لینتهین أقوام عن ودعهم الجمعات أو لیختمن الله على قلوبهم ثم لیكونن من الغافلین»«کسانی که نماز جمعه را ترک میکنند، اگر از آن عمل دست نکشند، خداوند قلبشان را، مهر میکند و هدایت به دلشان راه ندارد، سپس از غافلین و ناآگاهان خواهند شد». به روایت مسلم و احمد و نسائی از ابن عمرو ابن عباس.
۴) از ابو جعد ضمری که از یاران پیامبرصبود روایت است که پیامبرصفرمود: «من ترك ثلاثا جمع تهاونا طبع الله على قلبه»«هر کس سه نماز جمعه را از روی سهلانگاری ترک کند، خداوند بر قلب وی مهر میزند». به روایت پنج نفر از محدثین بزرگ و احمد و ابن ماجه نیز نظیر آن را روایت کردهاند که ابن السکن آن را «تصحیح» کرده است.