فقه السنه

فهرست کتاب

چه ‌کسا‌نی مجازند در رمضا‌ن روزه نگیرند ولی ‌قضا‌ی ‌آن بر آن‌ها واجب است‌؟‌

چه ‌کسا‌نی مجازند در رمضا‌ن روزه نگیرند ولی ‌قضا‌ی ‌آن بر آن‌ها واجب است‌؟‌

برای بیماری که بهبودی وی انتظار می‌رود و امید بهبودی دارد و برای مسافر مباح است‌، که در رمضان روزه نگیرند و لی قضای آن‌، بر آن‌ها و اجب می‌باشد. خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَن كَانَ مَرِیضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَیَّامٍ أُخَرَۗ[البقرة: ۱۸۵]. «‌و هرکس از شما در ماه رمضان بیمار باشد، یا بمسافرت رفت برای او مباح است که روزه رمضان را نگیرد و بعد ازماه رمضان بتعداد روزه‌هائی که نگرفته است روزه باشد و آن‌ها را قضا نماید».احمد و ابوداود و بیهقی با سند صحیح از معاذ روایت‌کرده‌اند که: «‌‌خداوند بر پیامبرصروزه را فرض نمود و فرمود: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَیۡكُمُ ٱلصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِكُمۡ[البقرة: ۱۸۳]. تا می‌رسد به: ﴿وَعَلَى ٱلَّذِینَ یُطِیقُونَهُۥ فِدۡیَةٞ طَعَامُ مِسۡكِینٖۖ[البقرة: ۱۸۴]. آنوقت هرکس می‌خواست روزه می‌گرفت و هرکس می‌خواست روزه را می‌خورد و بجای هر روزه‌، مسکینی را اطعام می‌داد و این عمل برایش کافی بود. سپس خداوند آیه‌ای دیگر را نازل فرمود: ﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ فِیهِ ٱلۡقُرۡءَانُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَٰتٖ مِّنَ ٱلۡهُدَىٰ وَٱلۡفُرۡقَانِۚ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ ٱلشَّهۡرَ فَلۡیَصُمۡهُۖ[البقرة: ۱۸۵]. از آنوقت ببعد، روزه گرفتن برای‌کسی که تندرست باشد، و مسافر نباشد و اجب و ثابت گردید و به بیمار و مسافر، اجازه داده شد که روزه نگیرند (و آن را بعداً قضا کنند) و به پیرانی که توانائی روزه ‌گرفتن را ندارند، این رخصت را دادکه بجای هر روزه‌ای‌، یک نفر مسکین را اطعام ‌کنند‌«‌. بیماریی که روزه خوردن را مباح می‌کند، عبارت است از بیماری شدیدی‌، که روزه ‌گرفتن موجب افزایش آن می‌گردد، یا گمان می‌رود که روزه بهبودی آن را بتاخیر اندازد.

صاحب مغنی گفته است: «‌‌بعضی از پیشینیان گفته‌اند: هر نوع بیماری مجوز روزه خواری است‌، حتی اگر دندان درد یا درد انگشتان باشد زیرا کلمه مریض عام است و مسافر برایش مباح است که روزه نگیرد اگرچه نیازی بدان سفر نیز نداشته باشد. بنابراین مطلق بیماری هم مجوز روزه خواری است. این رای به بخاری و عطاء و ظاهریه نسبت داده شده است. صحیح آنست که اگر کسی بحقیقت نگران باشد که با روزه ‌گرفتن بیمار می‌شود، حکم بیمار را دارد و می‌تواند روزه نگیرد و همچنین کسی که تشنگی و گرسنگی بروی چیره شده و می‌ترسد که هلاک شود، بر وی لازم است‌ که روزه را بخورد و آن را قضا کند، اگرچه تندرست هم باشد. چه خداوند فرموده است: ﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِكُمۡ رَحِیمٗا٢٩[النساء: ۲۹]. «خودتان را نکشید، بیگمان خداوند نسبت به شما بسیار مهربان است».﴿وَمَا جَعَلَ عَلَیۡكُمۡ فِی ٱلدِّینِ مِنۡ حَرَجٖۚ[الحج: ۷۸]. «و خدا در امور دینی شما را در تنگنا قرار نداده است».اگر شخص بیمار، روزه را گرفت و مشقت را تحمّل کرد، روزه وی صحیح می‌باشد. لیکن بعلت اینکه از رخصتی که خداوند دوست دارد و به وی اعطاء‌کرده است استفاده ننموده است مکروه می‌باشد و شاید به وی زیان برساند.

در زمان پیامبرصبعضی از یارانش در آن حال روزه می‌گرفتند و بعضی روزه را نمی‌گرفتند و هر دوگروه از فتوای پیامبرصپیروی کرده‌اند. حمزه اسلمی به پیامبرصگفت: ای رسول خدا من در مسافرت توانائی روزه ‌گرفتن را در خود می‌بینم‌، آیا گناه دارد که روزه باشم‌؟ پیامبرصگفت: «هی رخصة من الله تعالى فمن أخذ بها، فحسن، ومن أحب أن یصوم فلا جناح علیه»«این یک رخصت است از جانب خداوند، هرکس بدان عمل‌کرد نیک ‌کرده است‌، و هرکس خواست که روزه بگیرد بر وی گناهی نیست». بروایت مسلم. و از ابوسعید خدری روایت است: «‌‌همراه پیامبرصبمکه سفر کرده بودیم‌، در حالیکه ما روزه بودیم و در منزلی فرود آمدیم. پیامبرصگفت: «‌‌شما از دشمن نزدیک شده‌اید و روزه را بخورید شما را نیرومند نگه می‌دارد». این سخن پیامبرصبرای ما رخصتی شد، لذا بعضی ازما روزه بودند و بعضی از ما روزه را خوردند. سپس در منزل دیگری فرود آمدیم‌، پیامبرصگفت «‌‌شما بر دشمن حمله می‌کنید و شب را بر آن بروز می‌آورید و روزه نگرفتن شما را نیرومندتر می‌کند، پس روزه نگیرید». این سخن پیامبرصحکم بود و دیگر رخصت روزه‌ گرفتن باقی نماند. لذا همگی افطار کردیم. سپس بعد از آن می‌دیدم که ‌کسانی از مایه همراه پیامبرصدر سفر بودند، روزه می‌گرفتند‌«‌. بروایت احمد و مسلم و ابوداود.

از ابوسعید خدری روایت است که ‌گفت: «‌‌ما در ماه رمضان همراه پیامبرصبه جنگ می‌رفتیم. بعضی از ما روزه می‌گرفتند و بعضی از ما روزه نمی‌گرفتند، نه روزه داران برروزه خواران خرده می‌گرفتند و نه روزه خواران بر روزه داران. و رای آنان بر این بود، که هرکس بتواند روزه بگیرد روزه باشد و کارخوبی است و هرکس نتواند روزه بگیرد و در خود سستی و ناتوانی احساس کند، روزه نگیرد و کار خوبی است‌«‌. بروایت احمد و مسلم.

و علما اختلاف دارند در اینکه روزه‌گرفتن در سفر بهتر است یا روزه نگرفتن‌؟.

بنابرای ابوحنیفه و شافعی و مالک برای کسی که بتواند روزه بگیرد، روزه ‌گرفتن بهتر است و برای ‌کسی که نتواند روزه بگیرد، روزه نگرفتن بهتر است.

و عمر بن عبدالعزیز گفته است: هرکدام برایش آسان‌تر باشد، بهتر است. بنابراین کسی که در سفر روزه برایش آسان است و قضای آن بعد از رمضان برایش دشوار باشد، برای او روزه ‌گرفتن بهتر است. شوکانی می‌گوید:‌ کسی که روزه برایش سخت و دشوار و زیانمند است و کسی که به عمد می‌خواهد از رخصت رو بگرداند و با آن مخالفت ‌کند و کسی که بر خود نگران باشد که در سفر روزه بگیرد ممکن است دچار خودپسندی و تظاهر و ربا گردد، برای همه این گونه اشخاص روزه نگرفتن بهتر است. اگر هیچیک از این‌ها مطرح نباشد روزه گرفتن بهتر می‌باشد. هرگاه مسافر، شب نیت و قصد روزه‌ کرد، و به سفر رفت‌، در طی روز هر و قت بخواهد شرعاً مجاز است که افطار کند.

از جابر بن عبدالله روایت است که پیامبرصدر سال فتح مکه بقصد مکه از مدینه بیرون شد و تا اینکه به چشمه آب «‌‌عمیم‌«‌‌ (‌دریک میلی عسفان‌) رسید، روزه بود و مردم نیزبا وی روزه بودند. به وی عرض‌کردند که روزه مردم را،‌به مشقت انداخته و مردم به تو چشم دوخته‌اند. بعد از عصر بود، که پیمانه‌ای آب خواستند و از آن نوشیدند و مردم به وی می‌نگریستند، پس گروهی نیز افطار کردند و گروهی همچنان روزه بودند. به ایشان عرض‌کردند که‌گروهی همچنان روزه هستند، او فرمود: آنان نافرمانی کرده و گناهکارند‌«‌. (‌چون پیامبر حکم کرده بود که از این رخصت استفاده ‌کنند و آنان با آن رخصت مخالفت کردند) بروایت مسلم و نسائی و ترمذی که او آن را «‌‌صحیح‌«‌ دانسته است.

اما و قتی که در حین اقامت بدون اینکه قصد سفر داشته باشد، نیت روزه ‌کند، سپس در طی روز به سفر رود، بنا برای جمهور علما شرعاً مجاز نیست روزه‌اش را بخورد. و لی امام احمد و اسحاق او را مجاز می‌دانند که افطار کند. چون ترمذی از محمد بن ‌کعب روایت کرده و آن را «‌حسن‌«‌ دانسته است که او گفت: «‌‌در ماه رمضان به نزد انس بن مالک رفتم‌ که اوعزم سفرداشت و شترش را برایش آماده ‌کرده بودند و او لباس سفر را پوشیده بود، او طعام و غذائی خواست و آن را خورد. من به وی گفتم: این عمل شما پیروی از سنت رسول خدا است‌؟ او جواب داد: آری‌، سنت است. سپس سوار شد».

از عبید بن جبیر روایت است‌ که ‌گفت: در ماه رمضان همراه با ابوبصره غفاری از «‌فسطاط‌«‌‌ مصر سوار بر کشتی شدم و کشتی راه افتاد. سپس او غذای خویش را جلو خود نهاد و گفت: بیا جلو، من ‌گفتم: مگر هنوز در میان خانه‌ها نیستیم‌؟ ابوبصره گفت: مگر از سنت رسول خداصروی می‌گردانی‌؟ بروایت احمد و ابوداود. راویان آن موثوق به هستند.

شوکانی ‌گفته است: «‌‌این دو حدیث دلالت می‌کنند بر اینکه مسافر شرعا می‌تواند پیش از بیرون رفتن از محلی که قصد سفر دارد افطارکند. و ابن العربی‌ گفته است: حدیث انس صحیح است و بمقتضای آن هرکس تدارک سفر دیده باشد مجاز است افطار کند و این سخن درست است».

سفری که بسبب آن افطار مباح است همان سفری است که موجب شکسته نماز خواندن‌، می‌باشد. و مدت اقامتی که مسافر می‌تواند در آن مدت افطارکند، همان مدتی است که مجاز است در آن نماز را شکسته بخواند که به تفصیل در این باره در مبحث «‌‌نماز شکسته‌«‌ قصر الصلاه ‌قبلا از آن سخن ‌گفته‌ایم و آراء علماء و تحقیق ابن القیم را در آن موضوع ذکر نموده‌ایم.

احمد و ابوداود و بیهقی و طحاوی از منصورکلبی روایت کرده‌اند که دحیه بن خلیفه در ماه رمضان از یکی از دهات دمشق بیرون رفت و باندازه مسافت یک فرسخ رفت سپس افطار کرد و مردمانی نیز با وی افطار کردند. و گروهی دوست نداشتند که افطار کنند. او چون بده خود برگشت ‌گفت: بخدا سوگند امروز چیزی دیدم‌ که گمان نمی‌کردم آن را ببینم. امروز گروهی از رهنمود پیامبرصو یاران او اعراض نمودند - مقصودش کسانی بود که در سفر روزه بودند - سپس گفت: خداوندا، مرا به سوی خود ببر - خداوندا مرا بمیران -‌همه راویان این حدیث موثوق به هستند، جز منصور کلبی که فقط عجلی او را موثوق دانسته است.