فقه السنه

فهرست کتاب

دلیل شرعی لعان و مشروعیت آن

دلیل شرعی لعان و مشروعیت آن

هرگاه م‌ردی زن خو‌د را به ارتکاب زنا متهم ساخت‌، و زن بدان اقرار و اعتراف نکر‌د و مرد هم از ادعای خویش‌ پشیمان نگشت، خداوند مقرر فرموده است که «‌لعان»، کنند و ملا‌عنه نمایند.

بخاری از ابن عباس روایت‌ کرده که ‌هلا‌ل بن امیه در حضور پیامبرصزن خود را متهم به ‌زنا -‌قذف -‌با شریک بن سحماء نمو‌د، پیامبرصبه وی گفت‌: «البینة، أو حد فی ظهرك»«‌باید گواه بیاری در غیر این صورت حد قذف بر تو جاری می‌گردد». هلال ‌گفت‌: ای رسول خدا هرگاه یکی از ما مردی را در حال همبستری با زن خود دید برود بدنبال ‌گواهان و گواه بیاورد.؟‌!! و پیامبرصدر جواب او می‌گفت‌: «البینة، وإلا حد فی ظهرك».هلال گفت‌: سوگند بدان‌کس‌ که ترا بحق مبعوث‌کرده و به پیامبری برگزیده است بدون شک من راستگویم‌. و بدانید که خداوند چیزی را بر تو نازل می‌کندکه پشت مرا از تازیانه حد تو تبرئه می‌کند، و بدنبال آن جبریل امین این آیه را بر پیامبرصنازل کرد: ﴿وَٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ أَزۡوَٰجَهُمۡ وَلَمۡ یَكُن لَّهُمۡ شُهَدَآءُ إِلَّآ أَنفُسُهُمۡ فَشَهَٰدَةُ أَحَدِهِمۡ أَرۡبَعُ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ٦ وَٱلۡخَٰمِسَةُ أَنَّ لَعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ إِن كَانَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِینَ٧ وَیَدۡرَؤُاْ عَنۡهَا ٱلۡعَذَابَ أَن تَشۡهَدَ أَرۡبَعَ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلۡكَٰذِبِینَ٨ وَٱلۡخَٰمِسَةَ أَنَّ غَضَبَ ٱللَّهِ عَلَیۡهَآ إِن كَانَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ٩[النور: ۶-۹]. «و‌کسانی که همسران خود را متهم به عمل منافی عفت - زنا -‌می‌کنند و گواهانی جز خودشان ندارند، هریک از آن‌ها باید چهار بار به نام خدا شهادت دهد که او از راستگویان است و در پنجمین بار گوید: لعنت خدا بر او باد اگر در این ادعای خویش از درو‌غگویان باشد آن زن نیز می‌تواند کیفر زنا را از خود دور کند به این طریق که او چهار بار خدا را به شهادت طلبدکه آن مرد در این نسبتی که به او می‌دهد از دروغگویان است و در مرتبه پنجم بگوید: غضب خدا بر او باد اگر آن مرد -‌شوهرش -‌از راستگو‌یان باشد و او مرتکب زنا شده باشد».

پیامبرصبه سوی زن برگشت و هلال آمد و برابر رهنمود آیه شهادت داد و پیامبرصمی‌گفت‌: «إن الله یعلم أن أحد كما كاذب.فهل منكما تائب؟»«‌خداوند می‌داندکه یکی از شما دوتا دروغگویست آیاکسی از شما توبه می‌کند و پشیمان می‌شود؟».

زن نیز برابر آیه شهادت داد و چون مرتبه پنجم شد او را نگه داشتند و به وی گفتند: این مرتبه پنجم بسیارسخت است و اگر دروغ بگوئی ترا به غضب خدا دچار می‌سازد ‌. ابن عباس گفت‌: زن دچار تزلزل و اضطراب شد و عقب کشید تا جائیکه ماگمان‌کردیم او پشیمان می‌شود و اعتراف می‌کند، سپس زن ‌گفت‌:

هرگز قوم خود را رسوا نمی‌سازم و بار پنجم را نیز گفت‌. پیامبرصگفت‌: «أبصروها، فإن جاءت به أكحل العینین ، سابغ الالیتین، خدلج الساقین، فهو لشریك بن سحماء» «این زن حامله است و ببینید که اگر فرزندش متولد شد و چشمان سیاه و باسن‌های بزرگ و ساق‌های پر و ضخیم داشت او از شریک بن سحماء است‌»‌.

و فرزند آن زن که متولد شد همانگونه بود که پیامبرصگفته بود و پیامبرصگفت‌: «لو لا ما مضى من كتاب الله كان لی ولها شأن»«اگر حکم این ماجری در قرآن نیامده بود من با این زن کار داشتم و بگونه‌ای دیگر درباره او رفتار می‌کردم و بر او حد جاری می‌نمودم و لی برابر کتاب خدا لعان حد را از آن دور می‌سازد». صاحب بدایه المجتهد گفته است‌: اما از جهت معنوی بدین‌جهت است که بستر موجب الحاق نسب به صاحب بستر است (‌مقصود بستر شرعی است و زن تحت نکاح هرکس باشد بستر از آن او است‌)‌.

بنابراین هرگاه برای صاحب بستر محقق‌گردید که بستر او فاسد شده است باید راهی باشدکه این بستر را از خود دور سازد و فرزند نامشروع را به وی ملحق نسازد و این راه ‌حل ملاعنه و لعان است پس لعان حکمی است که بموجب‌کتاب خدا و سنت رسول خدا و قیاس و اجماع ثابت شده است چون بطور کلی در این باره اختلافی وجود ندارد -‌بنابراین بنظر می‌آید که بعد از ملاعنه فرزند به شوهر نسبت داده نمی‌شود - .