فقه السنه

فهرست کتاب

جانوران حلال ‌گوشت خشکی و بری

جانوران حلال ‌گوشت خشکی و بری

حیوانات حلال ‌گوشت خشکی‌ که بصراحت از آن‌ها نام برده شده است‌، بقرار زیر می‌باشد:

حیوانات چهارگانه‌: ﴿وَٱلۡأَنۡعَٰمَ خَلَقَهَاۖ لَكُمۡ فِیهَا دِفۡءٞ وَمَنَٰفِعُ وَمِنۡهَا تَأۡكُلُونَ٥[النحل: ۵]. «‌خداوند چهارپایان هشتگانه‌ای که به تفصیل در سوره انعام ذکر کرده است برای مصالح شما آفریده است که از پشم آن‌ها و پوست آن‌ها خود را گرم نگاه می‌دارید و استفاده می‌کنید و از نسل آن‌ها و سواری و دوشیدن و گوشت و پشتشان منافع دارید و از آن‌ها می‌خورید».

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَوۡفُواْ بِٱلۡعُقُودِۚ أُحِلَّتۡ لَكُم بَهِیمَةُ ٱلۡأَنۡعَٰمِ إِلَّا مَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡكُمۡ[المائدة: ۱]. «‌ای مومنان به عهد و پیمان‌های خویش و فا کنید و حیوانات چهارپا «انعام‌: شتر و گاو و گوسفند» برای شما حلال است جز چندتائی که بر شما خوانده می‌شود مانند: مردار، خون جاری و روان و گوشت خوک و غیر آن‌ که در این سور‌ه آمده است».انعام شامل شتر و گاو و گاومیش و گوسفند و بز و آهو، کوهی و اهلی و این‌ها، همگی می‌شودکه باجماع همه حلال گوشت هستند و درحدیث رخصت حلال بودن انواع مرغ و خروس و پرندگان و اسب و گورخر و سوسمار و مارمولک و خرگوش و کفتار و ملخ و گنجشک‌ها نیز بیان شده است‌.

مسلم بروایت از ابوالزبیر و عمر خطاب آورده است که از جابر پرسیدم درباره سوسمار؟ که ‌گفت‌: آن را نخورید و آن را پلید شمرد. و عمر خطاب ‌گفت‌: پیامبرصآن را حرام نکرده است و خداوند به و سیله آن بعده زیادی سودمی‌رساند و بیشتر چوپانان از آن می‌خورند و اگر پیش من می‌بود، آن را می‌خوردم‌.

ابن عباس از خالد بن الولید روایت‌ کرده است که او همراه پیامبرصنزد خاله‌اش میمونه ام المومنین رفت و او گوشت سوسماری‌ که زن خویشاوندش از نجد آورده بود در پیش پیامبرصنهاد و پیامبرصعادتش این بود، که تا از چیزی سوال نمی‌کرد که چیست نمی‌خورد و زنان پیامبرصاتفاق کردند بر اینکه به وی نگویند تا ببینند که مزه آن را چگونه می‌یابد و چون از آن چشید آیا آن را می‌شناسد؟ چون از آن پرسش‌ کرد و آن را دانست‌، آن را رها کرد و از آن بدش آمد، خالد از او پرسید، آیا حرام است؟ ‌گفت‌: نخیر لیکن خوراکی است‌ که در میان قوم من نیست و من می‌بینم که از آن خوشم نمی‌آید. خالد گفت‌: آن را سوی خود کشیدم و از آن می‌خوردم‌، در حالیکه پیامبرصبدان می‌نگریست‌.

عبدالرحمن بن عمار گفت از جابر پرسیدم آیا می‌توانم‌ گوشت کفتار را بخورم‌؟ گفت‌: آری گفتم‌: آیا شکاری است‌؟‌ گفت‌: آری‌ گفتم تو آن را از پیامبرصشنیده‌ای؟ ‌گفت‌: آری‌. ترمذی آن را با سند صحیح روایت‌ کرده است‌.

از جمله ‌کسانی‌ که خوردن‌ کفتار را جایز می‌دانند شافعی و ابویوسف و محمد و ابن حزم می‌باشند، امام شافعی درباره آن ‌گفت‌: براستی عرب‌ها از آن خوش‌شان می‌آید و آن را می‌ستایند و همواره در بین صفا و مروه خرید و فروش می‌شد، بدون اینکه کسی منکر آن باشد. بعضی از علما آن را سبع و حیوان درنده دانسته و گوشتش را حرام می‌دانند. و لی حدیث حجت بر علیه رای آنان است‌، ابوداود و احمد ذکر کرده‌اند که از عبدالله ابن عمر درباره خارپشت سوال شد، این آیه را خواند: ﴿قُل لَّآ أَجِدُ فِی مَآ أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٖ یَطۡعَمُهُۥٓ[الأنعام: ۱۴۵]. یعنی حلال است‌. پیرمردی نزد او بود گفت‌: از ابوهریره شنیدم که می‌گفت‌: از آن‌، پیش پیامبرصنام بردند او گفت‌: «خبیثة من الخبائث»«خارپشت خبیثی است از خبیث‌ها یعنی ناپاک است». عبدالله‌ گفت اگر پیامبرصچنین‌گفته باشد سخن سخن او است‌. این روایت از عیسی بن نمیله است که ضعیف است شوکانی ‌گفت‌: این حدیث نمی‌تواند در‌باره خارپشت نص‌، عام آیه فوق را تخصیص دهد، پس بنا بر رای شوکانی خوردنش حلال است‌.

مالک و ابوثور گفته‌اند و از شافعی و لیث نیز حکایت شده است‌ که خوردن آن اشکال ندارد، چو‌ن عرب‌ها از آن خوششان می‌آید و حدیثش ضعیف است و علمای حنفی آن را مکروه می‌دانند و عایشه گفته است موش -ظاهراً صحرائی- حرام نیست و این آیه فوق‌: ﴿قُل لَّآ أَجِدُرا خواند و مالک می‏‎گوید خوردن حشرات زمین و کژدم‌ها و کرم‌ها و بچه زنبور عسل در عسل و کرم پنیر و کرم خرما و امثال آن اشکالی ندارد.

قرطبی گفته است که حجت وی قول ابن عباس و ابوالدرداء بوده است‌: «آنچه‌ که خداوند از حلال بودن آن نام برده حلال است و آنچه که خدا حرام ‌کرده است حرام است و آنچه‌ که خداوند از آن سکوت کرده است مورد عفو و اقع شده است».

امام احمد در‌باره باقلای ‌کرم زده گفت‌: پرهیز از آن بنزد من دوست داشتنی‌تر است و اگر کسی از آن بدش نیاید و آن را پلید نداند امیدوارم‌ که خوردن آن اشکالی داشته ‌باشد.

و گفت‌: خرمای‌ کرم زده اشکال ندارد که ‌کرمش جستجو شود، چون از پیامبرصروایت شده است که خرمای ‌کهنه‌ای پیش او آوردند، شروع ‌کرد بجستجوی ‌کرم آن و آن را تفتیش می‌کرد و کرمش را بیرون می‌انداخت‌. ابن قدامه گفته است که این بهتر می‌باشد.

بقول ابن شهاب و عروه و شافعی و علمای حنفی و بعضی از علمای مدینه خوردن حشرات و جانوران موذی مانند مار و موش صحرائی و امثال آن‌ها که ‌کشتن آن‌ها جایز است‌ روا نیست خلاصه هر چیزی‌ که ‌کشتنش روا باشد خوردن و سر بریدنش جایز نیست‌.

شافعی گفته است خوردن بید استر و راسو اشکالی ندارد. در‌باره گنجشک و امثال آن پیامبرصگفت‌: «ما من إنسان قتل عصفورا فما فوقها بغیر حقها إلا سأله الله تعالى عنها.قیل: یا: رسول الله، وما حقها؟ قال: یذبحها فیأكلها ولا یقطع رأسها یرمی بها»«هر انسانی که گنجشکی یا چیز کوچکتری از آن را بناحق بکشد خداوند او را مورد بازخواست قرار می‌دهد گفتند ای رسول الله حق آن‌ها چیست که مراعات شود؟ فرمود آنکه آن‌ها را سر ببرید و بخورید نه اینکه سرشان را کند و دور انداخت». نسائی آن را روایت کرده است‌. برخی از اصحاب همراه پیامبرصگوشت هوبره = حباری را خورده‌اند. ابوداود و ترمذی آن را روایت کرده‌اند.