حکم سعی بین صفا و مروه
علما درباره سعی بین صفا و مروه بدین شرح اختلاف دارند:
الف- ابن عمر و جابر و عایشه از اصحاب پیامبرصو مالک و شافعی و احمد، بنا بروایتی از او، میگویند: سعی بین صفا و مروه رکنی از ارکان حج است. بگونهای که اگر حاجی آن را ترککند، حج وی باطل و با قربانی یا چیزی دیگر، جبران نمیشود. و بر این مذهب خویش بدلایل زیر استدلال کردهاند:
۱- بخاری بنقل از زهری گوید: عروه گفت: از عایشه پرسیدم: نظرت درباره این آیه چیست: ﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ فَمَنۡ حَجَّ ٱلۡبَیۡتَ أَوِ ٱعۡتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَاۚ﴾[البقرة: ۱۵۸]. «صفا و مروه از جمله شعایر خداوند میباشند، پس هرکس به حج یا عمره رفت بروی گناهی نیست که آنها را نیزطواف کند و سعی بین آنها را انجام دهد».بخدای سوگند گمان میکنم که اگر کسی آنها را هم طواف نکرد بروی گناهی نیست. عایشه گفت: ای پسرخواهرم، بد سخنی گفتی اگر تاویل آیه آنگونه بود، که تو میگوئی، میبایستی خداوند بگوید: ﴿فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَاۚ﴾[البقرة: ۱۵۸]. در صورتیکه چنین نیست. این آیه درباره انصار نازل شده است. آنان پیش از اینکه اسلام بیاورند، برای زیارت «منات» طاغوت به حج میآمدند و آن را میپرستیدند و آن بت در «مشلل» قدیر قرار داشت و هرکس که بزیارت این بت به «مشلل» میرفت، سعی بین صفا و مروه را انجام نمیداد و از آن پرهیز میکرد، مبادا منات خوشش نیاید، چون بر صفا بت «اساف» و برمروه بت «نائله» وجود داشت. چون انصار اسلام آوردند دراین باره از پیامبرصسئوال کردند و گفتند: ای رسول خدا ما گناه میدانستیم، که صفا و مروه را طواف کنیم. که این آیه نازل شد: ﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ﴾[البقرة: ۱۵۸]. عایشهلگفت: پیامبرصسعی بین صفا و مروه را بصورت سنت همیشگی درآورده است، پس کسی حق ندارد طواف آنها را ترک کند.
۲- مسلم از عایشهلروایت کرده است که گفت: پیامبرصو مسلمانان سعی صفا و مروه را انجام دادهاند و بصورت سنت همیشگی در آمده است و بجان خود سوگند میخورم هر کس حج کند و سعی صفا و مروه را بجای نیاورد، خداوند حج او را کامل و تمام نمیکند.
۳- حبیبه دخت ابی تجراه یکی از زنان بنی عبدالدار گفت: من همراه بعضی از زنان قریش، به خانه آل ابی حسین درآمدیم و به پیامبرصنگاه میکردیم که بین صفا و مروه سعی انجام میداد و ازار و زیرپوش ایشان بدور کمرش میچرخید، چون درسعی خود، تند گام برمیداشت، تا جائیکه میتوانم بگویم، که زانوان او را میدیدم و از او شنیدم که میگفت: «اسعوا، فإن الله كتب علیكم السعی»«سعی بین صفا و مروه را انجام دهید که خداوند آن را برشما فرضکرده است». احمد و ابن ماجه و شافعی آن را روایت کردهاند.
۴- سعی خود یکی ازعبادتها و نسک حج و عمره است، پس رکن حج و عمره میباشد مانند طواف بیتالله.
ب- برای ابن عباس و انس و ابن الزبیر و ابن سیرین و بروایتی از احمد، سعی بین صفا و مروه، سنت میباشد، اگر کسی آن را ترک کرد چیزی بر وی و اجب نمیشود و بدینگونه استدلال کردهاند:
۱- خداوند گفته است: ﴿فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَاۚ﴾[البقرة: ۱۵۸]. «که گفته: کسی که آن را انجام دهد گناهی بر وی نیست»و این میرساند که و اجب نیست بلکه مباح میباشد. و سنت بودن هم از ﴿مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ﴾، استفاده میشود. و در مصحف ابی و ابن مسعود ﴿فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَاۚ﴾[البقرة: ۱۵۸]. روایت شده است. این روایت اگرچه قرآن بودن آن را ثابت نمیکند، و لی از منزلت یک خبر پائینتر نیست و میتواند تفسیر آیه باشد.
۲- این سعی بین صفا و مروه عبادتی است که عدد آن مشخص است و به بیت الله تعلق ندارد، پس مانند رمی جمرات آنهم رکن نیست.
ج- ابوحنیفه و سفیان ثوری و حسن بصری گفتهاند: سعی بین صفا و مروه و اجب است و لی رکن نیست، پس اگر کسی آن را ترک کرد حج یا عمره او باطل نمیگردد بلکه قربانی براو و اجب میشود و باید با ذبح گوسفند آن را جبران کند، و صاحب مغنی این رای را ترجیح داده است که گفته:
۱- این رای بهتر است، زیرا دلیل و جوب بر مطلق و اجب بودن آن دلالت میکند، نه اینکه و جوب آن بگونهای است که مقدمه و اجب باشد و و اجب بدون آن تحقق پیدا نکند.
۲- و سخن عایشه با سخن اصحاب دیگر معارض است.
۳- ابن المنذر گفته است که حدیث دخت ابی تجراه از مرویات عبدالله بن الموءمّل است که درباره او سخنها گفتهاند و از مفاد آن بر میآید که و اجب است نه مقدمه و اجب، چون مکتوب بمعنی و اجب است.
۴- چون در دوره جاهلی بر آن تپهها بتهائی وجود داشت، مردم گمان میکردند که در دوره اسلام سعی بین آنها گناه است و آیه قرآن گفت: طواف آنها گناه نیست.