روان شدن و سرازیر شدن از عرفات
سنت است که بعد از غروب خورشید، بآرامی از عرفات دور شد و پراکنده گردید. پیامبرصبه آهستگی و آرامی از عرفات دور شد، در حالیکه افسار شتر خویش را، آنقدر به سوی خود میکشید که سرآن به جلوزین میخورد و میگفت: «ای مردم بر شما است که آرامش را مراعات کنید، زیرا خوبی و نیکی در شتابزدگی نیست». بروایت مسلم و بخاری. آنان گویند که پیامبرص«یسیر العنق فإذا وجد فجوة نص»«پیامبرصبهنگام سرازیر شدن از عرفات - استوار و آرام و بنرمی گامی برمیداشت و چون فرصت میکرد و ازدحام کمتر میشد، سرعت بیشتری میگرفت». یعنی، به جهت مراعات مردم بآرامی راه میرفت و شتابش کمتر بود و چون ازدحام کمتر میشد و راه باز میگردید، شتاب بیشتر میگرفت تا آن را جبران کند و مستحب است که ذکر و تلبیه گوید. زیرا پیامبرصتا موقع رمی جمره العقبه همچنان تلبیهگویان، راه میرفت. اشعث بن سلیم بنقل از پدرش گوید: «با ابن عمر از عرفات به سوی مزدلفه میآمدم که همچنان تکبیر و تهلیل میگفت، تا اینکه به مزدلفه آمدیم». به روایت ابوداود.