فقه السنه

فهرست کتاب

جرائم الحدود: گناها‌نی‌که حد آن‌ها مقرر شده است

جرائم الحدود: گناها‌نی‌که حد آن‌ها مقرر شده است

کتاب خدا وسنت نبوی عقوبت‌ها وکیفرهائی معین ومشخصی را برای جرم‌ها و جنایاتی معین‌، مقرر داشته‌اند که بدانان «‌جرائم الحدود» گفته می‌شود. که عبارتند از «زنا، قذ‌ف‌، سرقت‌، مستی‌، محاربه‌، رده و ارتداد، و بغی»‌.

هرکس یکی از این جرائم را مرتکب شود بایستی در‌باره وی عقوبت وکیفری اجرا گردد که در شرع بیان شده است‌:

عقوبت وکیفر جرم «‌زنا» برای‌کسی‌که «‌محصن» نباشد تازیانه و شلاق و چوب است و برای‌کسی‌که «‌محصن» باشد «‌رجم» است‌.

خداوند می‌فرماید: ﴿وَٱلَّٰتِی یَأۡتِینَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمۡ فَٱسۡتَشۡهِدُواْ عَلَیۡهِنَّ أَرۡبَعَةٗ مِّنكُمۡۖ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمۡسِكُوهُنَّ فِی ٱلۡبُیُوتِ حَتَّىٰ یَتَوَفَّىٰهُنَّ ٱلۡمَوۡتُ أَوۡ یَجۡعَلَ ٱللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلٗا١٥[النساء: ۱۵]. «و زنانی از زنان شما مسلمانان که کار زشت و ناشایست (‌زنا) انجام می‌دهند بر آنان چهارگواه بگیرید، هرگاه چهارگواه بر زشتکاریشان گواهی دادند آنان را در خانه‌هایشان زندانی‌کنید تا زشتکاری‌شان در جامعه شیوع نیابد و این حکم را ادامه بدهید تا آنکه بمیرند و یا خدای یکتا راهی برای ایشان قراردهد. (‌این حکم درآغاز اسلام بود و بعد منسوخ شد تا اگرزن زشتکارشوی ناکرده باشد، اورا یکصد تازیانه بزنند و یک سال تبعید کنند، اگرمحرمی با او باشد. و اگر زن زشتکارنکاح‌کرده و شوهری‌کرده بود و باز زشتی نموده باشد، او را سنگسارکنند، برای مرد نیز به همین‌طور رفتار می‌شود. نکاح ناکرده یکصد چوب و نکاح کرده سنگسارکردن‌»و پیامبرصمی‌فرماید: «خذوا عنی، خذوا عنی، قد جعل الله لهن سبیلا: البكر بالبكر جلد مائةو نفی سنه ،الثیب بالثیب جلد مائة، والرجم» «از من یادگیرید، ازمن یاد گیرید، خداوند تکلیف زنان و مردانی راکه مرتکب زنا و عمل ناشایست و نامشروع جنسی می‌شوند، معلوم فرموده است اگرمرد نکاح ناکرده با زن شوی ناکرده مرتکب زنا شوند، جزا وکیفرشان آنست‌که هریک یکصد چوب وشلاق بخورند، و یک سال تبعید شوند و اگر مرد نکاح ‌کرده و زن شوی‌کرده‌، مرتکب زنا شوند هردو باید یکصد شلاق و تازیانه بخورند و سنگسار گردند».

اینک برای تکمیل فائده عبارات زیر را از تیسیرالوصول نقل می‌کنم‌:

از ابن عباس روایت است‌که مردی ازقبیله بکر بن لیث نزد پیامبرصآمد و چهار بار اقرار کرد که با زنی مرتکب زنا شده است و او نکاح ناکرده بود، پیامبرصدستور دادکه یکصد تازیانه به وی زدند سپس از زن سوال شد، آن زن ‌گفت بخدای سوگند آن مرد دروغ می‌گوید. پیامبرصدستورداد هشتاد تازیانه را نیز بعنوان حد قذف به و ی زدند.

ازبریده روایت است‌که ماعز پسر مالک اسلمی نزد پیامبرصآمد وگفت ای رسول خدا من بخویشتن ستم‌کرده‌ام و مرتکب زنا شده‌ام و می‌خواهم مرا از این گناه پاک‌کنید -‌حد زنا درباره من اجرا شود -‌پیامبرصبه وی پاسخ رد داد. فردای آن روز نیز بحضور پیامبرصآمد وهمین مطلب را تکرار نمود و پیامبرصباردوم نیزبه وی پاسخ رد داد وکسی را بمیان قوم او فرستاد تا از آنان سوال‌کندکه آیا او دیوانه است‌؟

گفتند. ما او راکامل العقل می‌دانیم و در عقل وی خللی نیست و او را از مردان درستکار خود می‌دانیم و بار سوم نیز بخدمت پیامبرصآمد و همین تقاضا را تکرار نمود. باز هم پیامبرصاز قوم او تحقیق‌کرد،‌گفتند او دارای تن سالم و عقل‌کامل است‌. و چون بار چهارم اعتراف‌کرد و تقاضای اجرای حد زنا کرد پیامبرصدستور داد برایش‌گودالی‌کندند و او را سنگسار نمودند.

درروایت دیگری آمده است‌که زنی از قبیله غامد مشهور به «غامدیه» به حضور پیامبرصآمد وگفت ای رسول خدا من مرتکب زنا شده‌ام مرا از این ‌گناه پاک‌ کنید. پیامبرصبه وی پاسخ رد داد، فردای آن روز باز هم بحضور پیامبرصآمد وگفت‌:ای رسول خدا چرا به من پاسخ رد می‌دهی‌؟ شاید با من نیز مانند «‌ماعز» رفتارکنی‌، بخدای سوگند من آبستن هستم‌. پیامبرصفرمود: حالاکه نمی‌خواهی راز خود را بپوشانی‌، برو تا وقتی‌که وضع حمل می‌کنی‌. چون او وضع حمل‌کرد، بچه را در کهنه‌ای پیچید و بحضور پیامبرصآمد وگفت‌: اینک بچه را زائیده‌ام‌. پیامبرصفرمود: فعلا برو و به وی شیر بده تا او را از شیر می‌گیری‌. چون دوران شیرخوارگی بچه بپایان رسید باز او را بخدمت پیامبرصآورد وگفت‌: اینک بچه را از شیرگرفته‌ام و اینک او دارد نان می‌خورد. آنوقت پیامبرصبچه را بیکی‌ از مسلمانان سپرد و دستور داد برایش‌ گودالی‌ کندند تا سینه‌اش و به مردم دستور داد که او را سنگسار کنند واو را زخم‌کردند. خالد بن ولید به سر او سنگی زد که ازسرش خون جهید و بچهره خالد اصابت‌کرد لذا بدان زن ناسزا گفت‌ که پیامبرصشنید وگفت‌: ای خالد بس کنید، قسم بدانکس‌که جانم در دست اوست‌، این زن آن چنان توبه‌ای‌ کرده است‌که‌، اگر مالیات بگیر رشوه‌خوار و ستمکار این توبه را می‌کرد خداوندگناهان او را می‌پذیرفت‌. سپس پیامبرصبر او نماز خواند و او را دفن‌کردند. بنقل از تیسیر الوصول ‌ج ۲ ۶/۸ مترجم‌.

و عقوبت وکیفر جرم قذف و اتهام به زنا هشتاد تازیانه است خداوند می فرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ یَأۡتُواْ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَ فَٱجۡلِدُوهُمۡ ثَمَٰنِینَ جَلۡدَةٗ وَلَا تَقۡبَلُواْ لَهُمۡ شَهَٰدَةً أَبَدٗاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ٤[النور: ۴]. «کسانی که به زنان پاکدامن و عفیف اتهام زنا می‌زنند، سپس نمی‌توانند چهارگواه برای اثبات این اتهام احضار کنند، هشتاد چوب بدانان بزنید و از این ببعد هرگز از آنان شهادت و گواهی را نپذیرید و اینان فاسقان و تبه‌کارند».

و عقوبت وکیفر جرم سرقت و دزدی بریدن دست است خداوند می‌فرماید: ﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَیۡدِیَهُمَا جَزَآءَۢ بِمَا كَسَبَا نَكَٰلٗا مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَكِیمٞ٣٨[المائدة: ۳۸]. «دست مرد دزد و زن دزد را ببرید این بریدن دست دزد، عقوبتی است از طرف خدا به‌ کیفر عملی که انجام داده‌اند و بعنوان مجازات الهی و برای عبرت دیگران‌، و خداوند توانا و حکیم است»‌.مبادا بجای کیفر بریدن دست‌،‌کیفر دیگری بکار برید،‌که جلو دزدی نخواهد گرفت‌، دزدی برداشتن و تصرف در مال دیگری است به پنهانی ودزدکی و و قتی این سرقت موجب بریدن دست است‌،‌که دزد شریک در آن مال نباشد و شبهه‌ای درآن نبوده و حق نفقه برصاحب مال نداشته باشد و از محل امنی دزدی صورت‌گرفته و ارزش یک چهارم مثقال طلا داشته باشد، وقتی که دزدی ثابت شد،‌کف دست راست دزد بریده می‌شود.

کیفر و عقوبت فسا‌د وتبا‌هی در روی زمین‌کشتن یا بدار زدن یا تبعید یا بریدن دست و پا در جهت مخالف است خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا جَزَٰٓؤُاْ ٱلَّذِینَ یُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَسۡعَوۡنَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُوٓاْ أَوۡ یُصَلَّبُوٓاْ أَوۡ تُقَطَّعَ أَیۡدِیهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم مِّنۡ خِلَٰفٍ أَوۡ یُنفَوۡاْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِۚ ذَٰلِكَ لَهُمۡ خِزۡیٞ فِی ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ٣٣[المائدة: ۳۳]. «‌کفر و جزای کسانی که با دوستان خدا و پیغمبرش یعنی با مسلمانان می‌جنگند و کوشش به فساد و تبهکاری درروی زمین می‌کنند یعنی به جنگ برمی‌خیزند و راهزنی می‌نمایند سزای‌شان اینست که کشته شوند اگر کسی راکشته بودند یا اینکه به دار آویخته شوند و کشته شوند اگر هم‌کسی راکشته‌اند و هم مال را دزدیده‌اند. یا اینکه دست و پایشان در جهت مخالف بریده شود یعنی دست راست و پای چپ‌شان بریده شود اگر مال را برده و کسی را نکشته‌اند. یا اینکه تبعید شوند از محلشان اگر مردم را ترسانیده بودند بدون اینکه مال راگرفته یاکسی راکشته باشند و زندان‌کردن یا تنبیه بگونه‌ای که مایه عبرت و اندرزگرفتن دیگران باشد نیز حکم تبعید را دارد این‌کیفر و جزائی که بیان شد مایه رسوائی و خواری است در دنیا و آخرت و در آخرت عذاب عظیم و مجازات بزرگی دارند».

وکیفر و سزای میخوارگی ومستی هشتاد چوب است یا چهل چوب است‌که تفصیل آن درجای خود در همین فصل بیان می‌شود.

وکیفر و عقوبت مرتد شدن و از دین اسلام برگشتن ‌کشتن‌ ا ست چون پیامبرصفرموده است‌: «من بدل دینه فاقتلوه» «‌هرکس دین خود را تغییر دهد و از دین اسلام برگردد او را بکشید».

وکیفر و عقوبت بغی وتجا‌وز و عدوان نیز کشتن‌ است زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَیۡنَهُمَاۖ فَإِنۢ بَغَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا عَلَى ٱلۡأُخۡرَىٰ فَقَٰتِلُواْ ٱلَّتِی تَبۡغِی حَتَّىٰ تَفِیٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِۚ فَإِن فَآءَتۡ فَأَصۡلِحُواْ بَیۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ وَأَقۡسِطُوٓاْۖ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِینَ٩[الحجرات: ۹]. «‌هرگاه دوگروه از مومنان با هم به جنگ برخاستند در میانشان اصلاح و سازش‌کنید و صلح برقرار سازید اگر یکی از آن دو گروه تجاوز را از حد گذرانید و بر دیگری تعدی و تجاوز نمود و بدان‌. ادامه داد و حاضر بصلح و سازش نشد با آن گروه تجاوز کار به جنگ برخیزید تا اینکه به دستور خداوند برمی‌گردد و برابر دستور خدا صلح را می‌پذیرد. اگربرگشت و حاضر به صلح شد درمیان آنان صلح برقرار کنید و از راه عدالت تخطی نکنید. در حکم خود عدالت پیشه و با انصاف باشید براستی خداوند عدالت پیشگان را دوست می‌دارد»‌.و پیامبرصنیز می‌فرماید: «إنه ستكون بعدی هنات وهنات.فمن أراد أن یفرق أمر المسلمین وهم جمیع فاضربوه بالسیف كائنا من كان»«‌براستی بعد از من درمیان شما شر و فتنه‌ها و فسادها و تباهی‌ها بوجود می‌آید، پس هرکس خواست وحدت مسلمین را بهم بزند وجمع آنان را پراکنده سازد او را با شمشیرگردن بزنید هرکس می‌خواهد باشد»‌.

این‌کیفرها و عقوبتات برای‌ این جرائم عا‌دلانه است با توجه باینکه این‌کیفرها و عقوبات مصالح عمومی را تحقق بخشیده و حافظ و نگهدارنده امنیت عمومی مردم جامعه است عین عدالت و عالی‌ترین شیوه آنست‌.

چون براستی «‌زنا» زشت‌ترین و ناشایست‌ترین جرم و جنایت است و موجب تجاوز و عدوان بر اخلاق و شرافت وکرامت انسان می‌باشد و نظام زندگی خانه و خانواده‌ها را متلاشی می‌سازد و آنچنان فساد و تباهی و بدی را رواج می‌دهد که اساس هستی وکیان فرد و جامعه را درهم می‌ریزد و هستی امت را از میان می‌برد. با این حال اسلام در اثبات این جرم وگناه بزرگ بسیار احتیاط‌کرده و شروطی را برای آن قرارداده است‌که تحقق آن تقریباً محال می‌نماید، عقوبت «‌زنا» بیشتر برای بازداشتن و تهدید و ترس از ارتکاب آن است و پیش از آنکه عقوبت عملی آن مورد توجه باشد جنبه تهدید و ارعاب از ارتکاب آن مورد توجه است‌.

و اتها‌م مردان و زنان پا‌ک دامن به ارتکا‌ب «‌زنا» که تشکیل خانواده داده‌اند از جمله جرائمی است‌که روابط و پیوند استوار خانواده‌ها را می‌گسلاند و بین زن و شوهر جدائی می‌اندازد و اساس و ارکان خانواده را درهم می‌ریزد، بدیهی است‌که خانه نخستین سلول بنای جامعه است‌، هرگاه خانه و نظام آن‌، درست باشد، نظام جامعه و اجتماع نیز درست است و فساد و تباهی خانواده موجب فساد و تباهی جامعه است‌. بنابراین اگرکسی بچنین جرم و جنایتی اقدام‌کند ونتواند چهارگواه ‌که اتهام او را تاییدکنند، احضار نماید، هشتاد چوب به وی زدن‌، نهایت حکمت و مراعات کامل مصلحت خانه و خانواده است تا بیهوده ‌کرامت و شرافت انسانی‌، مخدوش نگردد و برای او بدنامی پدید نیاید.

دزدی موجب تجا‌وز و تعدی بر اموال مردم‌، و به بازی‌گرفتن آن است و بدیهی است‌که اموال محبوب‌ترین چیزها نزد مردم می‌باشد، بنابراین تعیین بریدن دست برای دزد، تا دیگران از ارتکاب و اکتساب این جرم و جنایت‌، خودداری‌کنند وگرد آن نیایند، موجب می‌گرددکه هرکس از مال و دارائی خویش اطمینان داشته باشد و نسبت به عزیزترین وگران‌بهاترین چیزهایش‌، احساس آرامش خاطرکند. براستی بزرگ‌ترین افتخارات شریعت اسلام است‌که اینگونه بمصالح عمومی توجه دارد و نتیجه عملی اجرای این قانون الهی‌، درکشورهائی‌که آن را اجرا می‌کنند به وضوح و آشکاری نمایان گردیده است و اموال و دارائی مردم از دست دزدان و عصیانگران قانون و بازیچه قرارگرفتن دارائی مردم‌، محفوظ و مصون مانده و این امنیت ادامه دارد.

در این اواخر اتحاد جماهیر شوروی متوجه گردیده بود که کیفر زندان برای دزدان ازکثرت دزدی جلوگیری نمی‌کند و آن را به حداقل نمی‌رساند، لذا بناچار مجازات دزدان را سخت‌تر کرد و برای دزدی‌ کیفر اعدام با گلوله باران را تعیین‌کرد، که سخت‌ترین‌کیفر ممکن است ‌.

محا‌ربا‌نی‌که در روی زمین فسا‌د بپا می‌کنند و آتش فتنه می‌افروزند و امنیت عمومی را مختل می‌سازند و پریشانی و هرج ومرج بوجود می‌آورند و برای واژگونی نظام و نظم موجود، می‌کوشند، حداقل کیفر این‌گونه اشخاص آنست‌که یک دست و یک پای آنان در جهت مخالف بریده شود یا از محل تبعیدگردند.

شراب و می‌خوارگی موجب فقدان عقل و رشد و درک شرابخوار می‌شود، هرگاه انسان عقل و رشد و درک و تمییز خود را از دست داد، هرکار زشت و حماقتی را مرتکب می‌گردد، چنانچه حد شرب خمر به وی زده شد از یکطرف مانع بازگشت وی بدین‌کار و موجب عبرت و خودداری دیگران نیز از ارتکاب چنین جرمی می‌شود.