شروط نماز
شروط نماز، عبارت است از اعمالی که قبل از نماز باید وجود داشته باشند، اگر یکی از آنها وجود نداشته باشد، نماز باطل است:
۱- علم به دخول و قت نماز:
اگر کسی گمان غالب داشت، یا یقین پیدا کرد، که و قت نماز فرا رسیده است، خواندن نماز برایش مباح است، خواه شخص مورد اعتباری به وی خبر دهد -( که و قت نماز فرا رسیده است)-یا اذان موذن مورد اطمینانی را بشنود، یا اینکه خودش بنا به معیارهائی، اجتهاد کند، یا بهر و سیلهای، این آگاهی برایش حاصل شود، کافی است و میتواند نمازش را بجای آورد.
۲- وضو داشتن و جنب نبودن:
- (پس کسی که و ضو نداشته باشد یا جنب باشد، شرعاً نمیتواند نماز بگزارد)، زیرا خداوند میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَكُمۡ وَأَیۡدِیَكُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِكُمۡ وَأَرۡجُلَكُمۡ إِلَى ٱلۡكَعۡبَیۡنِۚ وَإِن كُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْ﴾[المائدة: ۶]. «ای کسانی که ایمان آوردهاید، هرگاه خواستید که برای ادای نماز بپا خیزید و و ضو نداشتید، صورتتان را و دستهایتان را تا آرنج بشوئید و سرتان را مسح کنید و پاهایتان را تا قوزکهای آنها نیز بشوئید، و اگر جنب بودید غسل کنید (آنگاه نماز بگزاید)».
و ابن عمربگفته است که: پیامبرصفرمود: «لا یقبل الله صلاة بغیر طهور، ولا صدقة من غلول»«خداوند نماز بدون پاکی (داشتن و ضو و جنب نبودن) و صدقه و بخشش از مال دزدی را نمیپذیرد». جز بخاری همه محدثین، آن را روایت کردهاند.
۳- بایستی تن و لباس و مکانی که در آن نماز گزارده میشود از هرگونه پلیدی محسوس پاک و بدور باشد:
البته، این شرط در صورتی است که نمازگزار، بتواند آن را مراعات کند، و لیکن اگر نتواند آن را مراعات کند، با وجود آن پلیدی، نیز نماز خود را میگزارد، و بعداً اعاده و دوباره بجای آوردن آن لازم نیست. دلیل شرعی پاکی تن حدیثی است که از انس روایت شده استکه: پیامبرصفرمود: «تنزهوا من البول، فإن عامة عذاب القبر منه»«خود را از ادرار پاک کنید، زیرا بیشتر عذاب قبر در اثر آن پیش میآید». دارقطنی آن را روایت کرده و آن را «حسن» دانسته است. از علیسروایت شده است که گفت: من فراوان «مذی» داشتم بنا برعایت مقام فاطمه دختر پیامبرص، خودم از ایشان سوال نکردم، بلکه کسی را به حضور ایشان فرستادم تا درباره حکم آن از پیامبرصسوال کند، آنکس از پیغمبرصپرسیده بود و ایشان فرموده بود: «توضأ واغسل ذكرك»«وضو بگیر و شرمگاه خود را بشوی». بخاری و دیگران آن را روایت کردهاند. و باز هم از عایشهلروایت شده است که پیامبرصبه مستحاضه (زن همیشه در حیض) فرموده است: «اغسلی الدم عنك وصلی» «خود را از خون بشوی و نماز بگزار».
و اما دلیل پاکی لباس: خداوند میفرماید: ﴿وَثِیَابَكَ فَطَهِّرۡ﴾«و جامهات را پاکیزه گردان».
از جابر بن سمره روایت شده که گفت: شنیدم مردی از پیامبرصسوال کرد: «أصلی فی الثوب الذی آتی فیه أهلی؟ قال: (نعم إلا أن ترى فیه شیئا فتغسله»«آیا میتوانم در جامهای که در آن با همسر خود نزدیکی کردهام، نماز بجای آورم؟ گفت: آری، مگر چیزی در آن ببینی، که آنوقت باید آن را بشوئی». احمد و ابن ماجه آن را با سندی که راویان آن مورد اطمینان هستند، روایت کردهاند. از معاویه روایت شده است که گفت: از ام المومنین ام حبیبه (خواهرش) سوال کردم: آیا پیامبرصدر جامهای که در آن با همسران خود نزدیکی میکرد، نماز میگزارد؟ گفت: آری، اگر آن جامه پلید نمیشد». احمد و صاحبان سنن مگر ترمذی آن را روایت کردهاند. از ابوسعید روایت شده است که: پیامبرصنماز را شروع کرد و در اثنای آن نعلین خود را در آورد و مردم نیز کفشهای (نعلهای) خود را درآوردند، همین که نماز تمام شد، فرمود: «لم خلعتم؟». «چرا نعلهای خود را در آوردید؟». گفتند: ترا دیدیم که در آوردی ما نیز در آوردیم، فرمود: «إن جبریل أتانی فأخبرنی أن بهما خبثا فإذا جاء أحدكم المسجد فلیقلب نعلیه ولینظر فیهما فإن رأى خبثا فلیمسحه بالارض ثم لیصل فیهما»«جبریل پیش من آمد و به من خبر داد که کفشهایم (نعلهایم) ناپاک و آلوده است، پس هرگاه یکی از شما به نمازگاه رفت، نعلین خود را و ارونه کند و بدانها بنگرد، اگر در آنها آلودگی و ناپاکی دید، جای آلودگی را بر خاک بمالد، سپس در آنها نماز بگزارد». احمد و ابوداود و حاکم و ابن حبان و ابن خزیمه آن را روایت کردهاند، ابن خزیمه آن را «صحیح» دانسته است -البته آنوقت مسجد مفروش نبود و اکنون فقط در صحرا این حالت پیش میآید-.
از این حدیث مستفاد سمی گردد که هرگاه نمازگزاری به نماز شروع کرد و در جامهاش آلودگی بود، که از آن بیاطلاع بود، یا آن را فراموش نموده بود، سپس در اثنای نماز متوجه آن آلودگی گردید، بر وی و اجب است که آن آلودگی را برطرف نماید، سپس به نمازش ادامه دهد و از همانجا که بجای آورده بود شروع کند و آن را به اتمام برساند و اعاده آن لازم نیست.
و اما دلیل طهارت و پاکی محلی که در آن نماز گزارده میشود: ازابوهریره روایت شده است که: یک نفر عرب بیابانی در مسجد ادرار کرد، مردم به طرف او رفتند تا او را کتک بزنند، پیامبرصفرمود: «دعوه وأریقوا على بوله سجلا من ماء، أو ذنوبا (۱) من ماء، فإنما بعثتم میسرین ولم تبعثوا معسرین»«او را بحال خود بگذارید و یک سطل آب بر جای ادرار او بریزید، بیگمان رسالت شما آنست که کار را بر مردم آسان بگیرید، نه اینکه کار را بر مردم سخت و تنگ بگیرید». همه محدثین مگر مسلم آن را روایت کردهاند.
شوکانی دلایل کسانی را که طهارت لباس را شرط میدانند مورد مناقشه قرار داده و گفته: اگر این دلایل درست باشد مفید آنستکه پاکیزگی لباس برای نمازگزار و اجب است، پس هر کس نماز بگزارد و لباسش آلوده باشد، او و اجبی را ترک کرده است، اما نمازش باطل نیست، پس طهارت و پاکی لباس شرط صحت و درستی نماز نیست اگر چه و اجب هم هست.
درکتاب «الروضه الندیه» آمده است که: جمهور فقهاء، سه طهارت را در نماز و اجب میدانند:
- طهارت تن.
- طهارت لباس.
- طهارت جایی که در آن نمازگزارده میشود.
گروهی آن را شرط صحت و درستی نماز میدانند، و گروهی آن را سنت میدانند، در حقیقت این طهارتها و اجب هستند. بنابر این اگر کسی لباسش آلوده باشد و بعمد در آن نماز بگزارد، و اجبی را ترک کرده و نمازش درست میباشد.
۴- ستر عورت (پوشانیدن شرمگاه):
دلیل آن آیه زیر است: ﴿۞یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِد﴾[الأعراف: ۳۱]. «ای فرزندان آدم زینت خود را نزد هر مسجدی (و یا در هر زمان سجده و نمازی) با خود بگیرید».
مراد از زینت چیزی است که شرمگاه را بپوشاند و مراد از مسجد نماز است، یعنی بهنگام نماز عورت و شرمگاه خود را بپوشانید. از سلمه بن الاکوع روایت شده است که گفت: گفتم ای رسول خدای، آیا در پیراهن (بلند و باز خود) نماز بگزارم؟ فرمود: «نعم زرره ولو بشوكة»«آری، و لی آن را دگمه بیندازید و بخیه کنید و ببندید حتی اگر با خاری هم باشد». بخاری آن را در کتاب تاریخ خود و غیر آن، نیز روایت کرده است.
اندازه و حدود عورت مردان:
عورت و اندامی که و اجب است مردان آن را در و قت نماز بپوشانند شرمگاه پیش و پس است. اما غیر از آنها، از قبیل ناف و ران و زانو دیدگاه فقهاء در آن باره بر حسب احادیثی که روایت شده است متفاوت است. بعضی آنها را عورت میدانند و برخی دیگر آنها را عورت نمیدانند.
دلیل کسانی که آنها را عورت نمیدانند: کسانی که ران و ناف و زانو را برای مردان عورت نمیدانند، بدین حدیثهای زیر استدلال کردهاند:
۱- از عایشهلروایت شده است که: پیامبرصنشسته و رانش پدیدار بود، ابوبکر اجازه و رود خواست، به وی اجازه داد بدون اینکه خود را بپوشاند. سپس عمر اجازه خواست، پیامبرصبه وی نیز اجازه و رود داد و حال خود را تغییر نداد. سپس عثمان اجازه خواست، پیامبرصجامه خود را بر آن فرو هشت. و قتی آنان برخاستند و رفتند گفتم: ای رسول خدا، ابوبکر و عمر اجازه خواستند بدانان اجازه دادید و ران خود را نپوشاندید، و لی و قتی که عثمان اجازه خواست ران خود را با جامه پوشاندید؟ فرمود: «یا عائشة ألا أستحی من رجل والله إن الملائكة لتستحی منه»«ای عایشه مگر شایسته نیست از مردی حیا کنم که بخدا سوگند، فرشتگان از وی حیا میکنند». احمد آن را روایت کرده و بخاری بصورت معلق آن را ذکر کرده است.
۲- از انس روایت شده است که: پیامبرصدر روز جنگ خیبر تن پوش خود را از روی رانش کنار زد تا جائیکه سفیدی رانش را به چشم خود دیدم. احمد و بخاری آن را روایت کردهاند. ابن حزم گفته است که: ران عورت نیست، اگر عورت میبود، خداوند به پیامبر پاک و معصوم خود اجازه نمیداد که آن را برهنه سازد تا انس بن مالک و دیگران آن را مشاهده کنند، در حالیکه خداوند در دوران کودکی و قبل از نبوت، او را از کشف عورت محفوظ و مصون داشته است.
در صحیحین از جابر روایت شده است که: پیامبرصقبل از بعثت در بازسازی کعبه با مردم همکاری میکرد و سنگ میکشید، و خود را با ازاری پوشانده بود، عمویش عباس به وی گفت: ای برادرزاده چرا این تن پوش را روی شانهات نمیگذاری تا سنگ شانهات را نیازارد؟ پیامبرصآن تن پوش را روی شانهاش گذاشت و به دنبال آن بیهوش افتاد. دیگر بعد از آن هرگز پیامبرصبصورت برهنه دیده نشد.
۳- از مسلم از ابوالعالیه البراء روایت شده است که گفت: عبدالله بن صامت بر ران من زد و گفت: من از ابوذر سوال کردم و او نیز بر ران من دست زد همانطوری که من به ران تو دست زدم و گفت: من از پیامبرصسوالکردم همانگونه که تو از من سوال نمودی، و او نیز بر ران من دست زد همانطور که من بر ران تو دست زدم و گفت: «صل الصلاة لوقتها»«نماز را به و قت خود بگزار». ابن حزم گفته است: اگر ران عورت میبود، پیامبرصبر ران ابوذر دست نمیزد و همچنین عبدالله بر ران ابوالعالیه دست نمیزد. برای مسلمان روا نیست که بر پیش و پس شرمگاه کسی دست بگزارد حتی اگر روی جامه نیز باشد، و همچنین برای کسی روا نیست که با وجود جامه و لباس دست روی تن زن نامحرم بگذارد]«چون همه اینها عورتند، پس ران عورت نیست و الا پیامبرصو ابوذر و دیگران بر ران دیگران دست نمیزدند».
۴- ابن حزم با «اسناد» خود از جبیر بن الحویرث روایت کرده است که: او به ران برهنه ابوبکر، نظر انداخته است، و انس بن مالک به نزد قس بن شماس رفته است در حالیکه ران خود را برهنه کرده بود- (پس ران جزو عورت نیست).
دلایل کسانیکه ران مرد را جزو عورت میدانند: کسانی که ران مرد را جزو عورت میدانند، به دو حدیث زیر استدلال کردهاند:
۱- از محمد بن جحش روایت شده است که گفته: پیامبرصاز کنار معمر گذشت و دید که رانهایش برهنهاند، فرمود: «یا معمر غط فخذیك فإن الفخذین عورة»«ای معمر رانهایت را بپوشان، زیرا آنها جزو عورت و شرمگاه میباشند». احمد و حاکم و بخاری در تاریخش آن را روایت کردهاند و بخاری در صحیح خود آن را بصورت معلق ذکر کرده است.
۲- از جرهد روایت شده که گفت: پیامبرصاز کنار من گذشت و من خود را با پارچهای پوشانده بودم و رانهایم برهنه گردید، او فرمود: «غط فخذیك فإن الفخذ عوره» «رانهایت را بپوشان، زیرا ران جزو عورت است». مالک و احمد و ابوداود و ترمذی آن را روایت کردهاند. و ترمذی گفته «حسن» است و بخاری در صحیح خود آن را بصورت «معلق» آورده است.
این بود آنچه هردو گروه بدان استدلال کردهاند. مسلمان میتواند به هر کدام که دلش بخواهد عمل کند، اگر چه در دین احتیاط بهتر است، و شایسته است که اگر ممکن باشد نمازگزار مابین ناف و زانوی خود را بپوشاند. بخاری گفته است: از نظر «سند» حدیث انس قویتر و «صحیح»تر است، و از نظر احتیاط حدیث جرهد مناسبتر است.
حدود عورت و شرمگاه برای زن:
تمام اندام زن عورت است، پس بروی و اجب است که به غیر از چهره و کف دستان تمام اندام خود را بپوشاند. خداوند میفرماید: ﴿وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ﴾[النور: ۳۱]. «یعنی، نباید مواضع زینت و آرایش خود را به غیر از صورت و چهره و دو کف دست آشکار و ظاهر سازند».همانگونه که در حدیث «صحیح» از ابن عباس و ابن عمر و عایشه روایت شده است. از عایشه روایت شده است که: پیامبرصفرمود: «لا یقبل الله صلاة حائض إلا بخمار»«خداوند نماز زنان بالغه را نمیپذیرد مگر اینکه سرپوش داشته باشند». پنج نفر از محدثین مگر نسائی آن را روایت کردهاند، و ابن خزیمه و حاکم آن را «صحیح» دانستهاند، و ترمذی گفته است: حدیثی است «حسن». از ام سلمه روایت است که: از پیامبرصپرسیدم: «أتصلی المرأة فی درع وخمار بغیر إزار؟ قال: (إذا كان الدرع سابغا یغطی ظهور قدمیها) رواه أبو داود وصحح الائمة وقفه»«آیا زن میتواند در پیراهن بلند و سرپوش بدون داشتن زیرپوش نماز بجای آورد؟ فرمود: اگر پیراهنش بلند باشد و پشت پاهایش را بپوشاند اشکال ندارد». ابوداود آن را روایت کرده است. و پیشوایان حدیث و قف در آن را صحیح دانستهاند. از عایشه روایت شده است که: از او سوال شد: زن در چند پارچه لباس میتواند نماز بگزارد؟ او به سوال کننده گفت: برو از علی بن ابیطالب سوال کن، سپس پاسخ وی را به من بگوی. آن شخص پیش علی رفت و آن پرسش را در میان نهاد، علی گفت: با سرپوش و پیراهن بلند میتواند نماز بگزارد. سوال کننده پیش عایشه برگشت و به وی خبر داد، عایشه گفت: راست گفته است.
تن پوشی که و اجب است و تن پوشی که مستحب است:
تن پوشی و لباس و اجب آنست که عورت و شرمگاه را بپوشاند اگر چه تنگ باشد و از فرم و شکل اندام حکایت کند امّا اگر لباس آنقدر نازک باشد، که رنگ پوست بدن از آن پیدا باشد و سفیدی و سرخی پوست قابل تشخیص باشد، نماز در آن جایز نیست. نماز خواندن در لباس یک پارچهای، جایز است، همانگونه که در حدیث سلمه بن الاکوع، گذشت. از ابوهریره، روایت شده است که: از پیامبرصدرباره نماز خواندن در لباس یک پارچهای و یک تکمه ای سوال شد، فرمود: «أو لكلكم ثوبان؟»«آیا همه شما دو جامه داربد؟». مسلم و مالک و دیگران آن را روایت کردهاند. مستحب است که در دو جامه یا بیشتر نماز گزارد. و مستحب است تا آنجا که ممکن است، انسان برای نمازگزاردن، خود را بیاراید. از ابن عمر روایت شده است که: پیامبرصفرمود: «إذا صلى أحدكم فلیلبس ثوبیه، فإن الله أحق من تزین له، فإن لم یكن له ثوبان فلیتزر إذا صلى، ولا یشتمل أحدكم فی صلاته اشتمال الیهود»«هرگاه یکی از شما خواست نماز بجای آورد، دو جامه خود را بپوشد، زیرا خداوند شایستهترین کسی است که باید خود را در محضر او آراست. اگر نمازگزار دو جامه نداشت، بموقع نماز تنپوش زیرین بپوشد، و در نماز همچون یهودان ردا به خود مپیچید». طبرانی و بیهقی آن را روایت کردهاند. عبدالرزاق روایت کرده است که: «ابی بن کعب و عبدالله بن مسعود با هم اختلاف نظر داشتند، ابی میگفت: نماز خواندن در یک جامه مکروه و ناپسند نیست، ابن مسعود میگفت: و قتی نمازگزاردن در یک جامه مکروه نیست که لباس کمیاب باشد، عمر، به منبر رفت و گفت: سخن ابی درست است و ابن مسعود نیز کوتاهی نکرده است، هرگاه خداوند به شما فراوان بخشید، شما نیز فراوان جامه پوشید: مردی جامههای خود را میپوشد، یکی دیگر برای نماز زیر شلوار و ردای خود را میپوشد، و دیگری با زیر شلوار و پیراهن نماز میگزارد، یکی با زیر شلوار و قبای خود و دیگری با شلوار و ردا، و یکی با شلوار و پیراهن، و دیگری با شلوار و قبا، و دیگری با شلوار چرمی مخصوص کشتی و قبا، و یکی با شلوار و قبا، و دیگری با شلوار چرمی مخصوص کشتی و قبا، و یکی با شلوار چرمی و پیراهن یا شلوار چرمی و ردا، نماز میگزارد. در بخاری این حدیث بدون ذکر سبب آمده است. (مقصود آنست که هر کس برحسب امکان بهترین و بیشترین لباس و جامه خود را بپوشد). از بریده روایت شده است که: پیامبرصفرمود: «با لباس یک پارچه که آن را به خود نپیچیدهاید نماز نگزارید، پیامبرصاز نماز گزاردن با شلوار و بدون عبا و زوپوش نهی فرمود». ابوداود و بیهقی آن را روایت کردهاند.
روایت شده است که: حسن بن علیببرای نماز بهترین جامه خود را میپوشید، در این باره از وی سوال شد؟ گفت: خداوند آراسته است و آراستگی را دوست دارد و من خود را در پیشگاه پروردگارم میآرایم، خداوند میفرماید: ﴿زِینَتَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِدٖ﴾[الأعراف: ۳۱]. «بوقت هر نمازی خود را بیارائید».
با سر برهنه نماز گزاردن
ابن عساکر از ابن عباس روایت کرده است: بسیار پیش میآمد که پیامبرصشب کلاه و عرقچین خود را از سر مینهاد و آن را پیش روی خود میگذاشت. پیروان ابوحنیفه در آن اشکالی نمیبینند و اگر برای خشوع و فروتنی باشد، آن را مستحب میدانند. دلیلی در دست نیست که بموجب آن، نمازگزاردن، با پوشاندن سر، بهتر باشد.
۵- استقبال قبله= رو به قبله نماز خواندن:
باتفاق علماء و اجب است که نمازگزار بهنگام نماز رو به سوی مسجدالحرام داشته باشد، زیرا خدا میفرماید: ﴿فَوَلِّ وَجۡهَكَ شَطۡرَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۚ وَحَیۡثُ مَا كُنتُمۡ فَوَلُّواْ وُجُوهَكُمۡ شَطۡرَهُۥۗ﴾[البقرة: ۱۴۴]. «روی خود را (در نماز) به سوی مسجدالحرام بگردان، و هر جا بودید (در نماز) روی خود را به سوی مسجدالحرام بگردانید».از براء روایت شده است: «با پیامبرصشانزده ماه یا هفده ماه به سوی بیت المقدس نماز گزاردیم سپس رو سوی کعبه گرداندیم». مسلم آن را روایت کرده است.
کسی که در نماز کعبه را مشاهده میکند و کسی که کعبه را مشاهده نمیکند:
کسی که در مکه است و کعبه را مشاهده میکند، بروی و اجب است که دقیقا رو به کعبه بایستد، و کسی که نمیتواند کعبه را مشاهده کند، بروی و اجب است که رو به جهت آن کند، زیرا بیش از آن برایش مقدور نیست و خداوند هر کس را باندازه توانائیش مکلف میسازد. از ابوهریره روایت شده که: پیامبرصفرمود: «ما بین المشرق والمغرب قبلة»«بین مشرق و مغرب قبله است = و قتیکه رو سوی مسجد الحرام است، بین مشرق و مغرب قبله است». ابن ماجه و ترمذی آن را روایت کردهاند، و او آن را «حسن» و «صحیح» دانسته است. و بخاری نیز آن را قراءت نموده است. البته این کیفیت استقبال قبله که بیان شد، نسبت به اهالی «مدینه» و مناطقی که حکم آنجا را دارد، میباشد مانند مردم شام و جزیره و عراق، و لی نسبت به مردم مصر قبله بین مشرق و جنوب است، و در یمن مشرق در طرف راست نمازگزار و مغرب در طرف چپ او و اقع میشود، و در هند مشرق در پشت سر نمازگزار و مغرب در جلو او و اقع میشود. و ...
چگونه میتوان قبله را تشخیص داد؟
هر کشوری برای خود نشانههائی دارد که بوسیله آن جهت قبله را تشخیص میدهد. از جمله بوسیله نصب محرابهای مساجد که مسلمانان بهنگام ساختمان مساجد، دقیقاً آنها را نصب میکنند، و همچنین بوسیله قطبنما (و قبله نماهائی که اخیرا ساخته شده است).
کسی که تشخیص قبله برایش میسر نباشد چه کار کند؟
کسی که بنا به ابری بودن هوا، یا تاریکی و امثال آن، نتواند از دلایل تشخیص قبله، استفاده کند، بروی و اجب است که از آگاهان بدینمطلب، پرسش نماید، چون کسی را نیافت، باید خود به اجتهاد و رای خویش، جهتی را انتخاب کند و بدان جهت نمازش را بگزارد، و نماز او صحیح و درست است و اعاده آن لازم نیست، حتی اگر چه بعد از اتمام نماز، به اشتباه خود پی ببرد، لیکن اگر در حین نماز متوجه اشتباه خود شد و جهت قبله را تشخیص داد، بدون اینکه نمازش را قطع کند، بدانجهت میچرخد. از ابن عمربروایت شده استکه: «در قباء مردم مشغول گزاردن نماز صبح بودند، که شخصی آمد و گفت: «همانا امشب (دیشب) آیاتی از قرآن بر پیامبرصنازل شد و (بموجب آنها) به وی دستور داده شده است، که روی سوی کعبه، بگرداند»، پس نمازگزاران، که رویشان به جهت شام بود، روی سوی کعبه بگرداندند». این حدیث متفق علیه است. سپس اگر بنا به اجتهاد خویش به یک جهت نماز گزارد و بعد از آن خواست نماز دیگر بگزارد، لازم است که مجدداً اجتهاد بکند و اگر رایش در تشخیص قبله تغییر کرد، باید بدانجهت دومی نماز گزارد و اعاده نماز قبلی لازم نیست.
چه موقع استقبال قبله لازم نیست؟
رو سوی قبله، نمازگزاردن، فرض است، جز در موارد زیر، ساقط نمیشود -(در موارد زیرا استقبال قبله فرض نیست)-
۱- نماز «نفل» و سنت، برای کسی که سواره آن را بخواند، که مسافر یا سوار میتواند نماز سنت خود را بر پشت مرکوب خویش بخواند (طبعاً ماشین و قطار و هواپیما نیز چنین است). و رکوع و سجود را با ایماء (سر به جلو خم نمودن) انجام میدهد و برای سجده سرش را بیشتر خم مینماید و جهت قبله جهت حرکت مرکوب است. از عامر ابن ربیعه روایت است: «پیامبرصرا دیدم که بر پشت مرکوب خود (نماز میگزارد) به هر جهت که میرفت و با سر ایماء میفرمود».
مسلم و بخاری آن را روایت کردهاند. و لی در نمازهای فرض این عمل را انجام نمیداد. و در روایت دیگری از احمد و مسلم و ترمذی آمده است که: «پیامبرصبر پشت مرکوبش نماز میگزارد در حالیکه از مکه به مدینه برمیگشت مرکوب به هر جهت میرفت (او نماز خود را ادامه میداد) و در این باره آیه زیر نازل شد: ﴿فَأَیۡنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجۡهُ ٱللَّهِۚ﴾[البقرة: ۱۱۵]. «به هر کجا روی آورید آنجا جهت خداست و رو سوی خدا دارید».از ابراهیم نخعی روایت است که «نماز میخواندند بر پشت شتران و چهار پایانشان رو به هر طرف که میرفتند»،. ابن حزم گفته است که این حکایت از حال اصحاب و تابعین است بطور کلی، چه در سفر، چه در حضر».
نماز مکره و بیمار و خائف (ترسان):
خائف و بیمار و کسی که او را باجبار و ا میدارند (مکره) اگر نتوانند رو سوی قبله
کنند، جایز است به طرف غیر قبله نماز بگزارند، زیرا پیامبرصمیفرماید: «إذا أمرتكم بأمر فأتوا منه ما استطعتم». «هرگاه شما را به چیزی دستور دادم آن را به همان گونه که میتوانید انجام دهید». عبدالله بن عمر ذر تفسیر آیه: ﴿فَإِنۡ خِفۡتُمۡ فَرِجَالًا أَوۡ رُكۡبَانٗاۖ﴾[البقرة: ۲۳۹]. «بهنگام خوف، پیاده یا سواره، بهر کیفیت که توانستید نماز بخوانید»،گفته است یعنی روی سوی قبله داشته باشید یا روی سوی آن نداشته باشید.
بخاری آن را روایت نموده است.+