جنین و حمل و قتی که از مادر جدا شده باشد
هرگاه حمل ازمادرجدا شده باشد یا زنده جدا شده یا مرده و اگرمرده جدا شده باشد یا بدون جنایت و تجاوز و اعتداء بر مادرش جدا شده یا بسبب جنایت بر مادرش از وی جدا شده است و بر اثر آسیب دیدن چنین شده است.
اگر بتمامی و زنده از مادر جدا شده بود ازغیرخود ارث میبرد و غیر او نیزاز او ارث میبرد، چون بروایت از ابوهریره پیامبرصگفت:
«إذا استهل المولود ورث»«هرگاه نوزاد فریاد کشید صاحب ارث است و از او ارث برده میشود». استهلال رفع صوت و فریاد کشیدن است، مقصود آنست که هرگاه زندگی و حیات در بچه متولد شده ظاهر شد، ارث میبرد. و علامت حیات و زندگی صدا و صوت یا تنفس یا عطسه و امثال آنست و اینست رای ثوری و اوزاعی و شافعی و یاران ابوحنیفه.
و اگر بچه و حمل مرده از مادر جدا شود، بدون اینکه جنایتی بر مادرش و اقع شده باشد، درآن صورت باتفاق نه ارث میبرد و نه ازوی ارث برده میشود و اگر بسبب جنایت بر مادرش بچه مرده از مادر جدا شده بود در این صورت او ارث میبرد و بقول علمای حنفی از او ارث نیز برده میشود.
علمای شافعیه و حنابله و مالکگفتهاند چیزی را ارث نمیبرد، فقط عبدی یا جاریهای را مالک میشود. بجهت ضرورت و جزآن عبد و جاریه از او ارث برده نمیشود، هرکس که تصور برود که آن جنین از او ارث ببرد آن عبد و جاریه را ارث میبرد.
و لیث بن سعد و ربیعه بن عبدالرحمن گفتهاندکه جنین هرگاه دراثر جنایت بر مادرش مرده از مادر جدا شود، نه ارث میبرد و نه از وی ارث برده میشود بلکه مادرش مالک غره = عبد یا جاریهای میشود و این غره اختصاص بمادرش دارد
چون جنایت بر جزئی ازاو و اقع شده که جنین است. اگر جنایت تنها بر مادر باشد جزاء آن تنها از آن او است و قانون این رای را پذیرفته است.