اعتراف به حقوق فرد و کرامت و احترام او در اسلام
اسلام بعد از اینکه سلامتی و امن و آسایش را مورد ستایش قرار داده است و پیوند و علاقه بین مردم را برمبنای سلام و امنیت قرارداده است، انسان را از حیث اینکه انسان است، محترم میداند و برای او کرامت قائل است، و انسان را بطور مطلق صرفنظر از نژاد و رنگ و دین و زبان و میهن و قومیت و موقعیت اجتماعی، محترم و مکرم میداند. خدا میفرماید: ﴿۞وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِیٓ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَفَضَّلۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ كَثِیرٖ مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِیلٗا٧٠﴾[الإسراء: ۷۰] «با اعطای نطق و تمییز و خرد و شناخت و صورت زیبای خلقت و تسلط برزمین و ما فیها و باتمتع بدان، انسان راکرامت و برتری بخشیدیم و و سایل زندگی و معاش و معاد او را با جستجو در خشکی و دریا، برایش میسر ساختیم، که روزی پاک و لذت بخش خویش را، تحصیلکند و انواع روزیها و لذات را باو دادیم که بدیگر مخلوقات ندادیم و او را بر بسیاری ازآفریدگان خود، برتری بخشیدیم برتری بزرگی، پس بر آنان است که شکر این نعمت را بجای آورند».
از جمله مظاهر این کرامت، آنست که خداوند انسان را بدست خود آفریده و از روح خود بوی دمیده و فرشتگان را به سجده انسان امر کرده و تمام آنچه که در زمین و آسمان است، مسخر انسانکرده و انسان را سید و آقای این ستاره و کره خاکی ساخته است، و او را جانشین خود نموده تا بعمارت و آبادانی و اصلاح زمین بپردازد و برای اینکه این تکریم، یک حقیقت و اقعی و اسلوب زندگی باشد، اسلام همه حقوق انسان را تضمین و تامینکرده و حمایت و صیانت این حقوق را و اجب کرده، خواه این حقوق حقوق دینی یا حقوق مدنی یا حقوق سیاسی باشند، از جمله این حقوق:
۱- حق حیات و زندگی که هرفردی حق داردکه ذات خویش را صیانت نموده و از آن حمایتکند و دفاع نماید پس تجاوز بر ذات هیچکس حلال نیست مگراینکه مرتکب قتل شود یا اینکه در زمین آنچنان فسادی بپاکندکه مستوجب قتل و کشتن باشد. خداوند میفرماید:
﴿مِنۡ أَجۡلِ ذَٰلِكَ كَتَبۡنَا عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَنَّهُۥ مَن قَتَلَ نَفۡسَۢا بِغَیۡرِ نَفۡسٍ أَوۡ فَسَادٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ ٱلنَّاسَ جَمِیعٗا وَمَنۡ أَحۡیَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحۡیَا ٱلنَّاسَ جَمِیعٗاۚ﴾[المائدة: ۳۲] «بعلت اینکه قابیل هابیل را بظلمکشت بر قوم بنیاسرائیل و اجبکردیم که هرکسکس دیگری را بکشد، بدون اینکه او مرتکب قتل شده باشد، یا بدون اینکه در زمین فساد بپا کرده باشد،گوئی که همه مردم راکشته است، چون حرمت خونها و احترام آنها را از بین برده و کشت و کشتار را رواج داده و مردم را بر آن جری و گستاخ ساخته است، یا بدانجهت که قتل یکنفر بیگناه مانند قتل همه مردم موجب غضب خدا است. و هرکس نفسی را زندهکند و سبب بقایب حیات آن شود بدینمعنی که او را عفو کند یا ازقتل منع نماید و یا مردم را از هلاک نجات دهد، گوئی که همه مردم را زنده ساخته است و اینکمک را نسبت بهمه مردم کرده است».
در حدیث صحیح آمده است: «لا یحل دم امرئ مسلم إلا بإحدى ثلاث: النفس بالنفس، والثیب الزانی، والتارك لدینه المفارق للجماعة...»«ریختن خون مسلمان حلال نیست مگر در سه حالت: کسی که مرتکب قتل شده است. کسی که زن گرفته یا شویکرده و مرتکب زنا شده است و کسی که مرتد شده است و کسی که مرتد شده و از جماعت دینی خویش جداگردیده است... ».
۲- حق حفظ و صیانت مال: همانگونه که نفس و جان محترم و معصوم است مال نیز چنان است بنابراین اخذ مال غیربا و سایل غیر مشروع حلال نیست. خدا میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡكُلُوٓاْ أَمۡوَٰلَكُم بَیۡنَكُم بِٱلۡبَٰطِلِ إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَٰرَةً عَن تَرَاضٖ مِّنكُمۡۚ﴾[النساء: ۲۹] «ای مومنان اموال خودتان را دربین خودتان به باطل مخورید مگر اینکه معامله و داد و ستد باشد با رضایت خودتان یعنی مگر از راه داد و ستد شرعی».پیامبرصفرموده است: «من أخذ مال أخیه بیمینه، أوجب الله له النار، وحرم علیه الجنة» «هرکس مال برادر دینی خود را بناحق با دست راست خود بگیرد یعنی تصرف عدوانیکند خداوند آتش دوزخ را برای او و اجب میکند و بهشت را بر اوحرام میکند». یکی گفت: ای پیامبرصاگر آن مال اندک نیز باشد؟ پیامبرصگفت: «وإن كان عودا من أراك...» «اگرچه چوبی از اراک باشد». اراک همان درختی است که از آن «سواک» درست میکنند.
۳- حق حفظ آبرو و ناموس: هتک حرمت و آبروی مردم حلال نیست، اگرچه با یک سخن سرد نیز باشد. خداوند میفرماید: ﴿وَیۡلٞ لِّكُلِّ هُمَزَةٖ لُّمَزَةٍ١﴾[الهمزة: ۱]. «عذاب شدید در روز رستاخیز از آن کسی است که مردم را عیب میکند و عیب مردم را بطریق اشاره روشن آشکار و پخش کند و برای کسی است که عیوب مردم را سر زبانها اندازد و از آن سخن گوید و در میان مردم پراکندهکند...».
۴- حق الحریه: اسلام نه تنها حمایت و دفاع ازجان و مال و آبرو را مقرر میدارد بلکه آزادی عبادت و آزادی فکر و اندیشه و آزادی انتخاب شغل برای کسب و سایل زندگی و آزادی استفاده از همه موسسات دولتی را نیز مقرر میدارد. و اسلام دولت را موظف میکند و بر آن و اجب میداند که این حقوق را محافظتکند، و براستی حقوق انسان تنها در اینها محصور نمیشود بلکه انسان حقوق دیگری نیز دارد از جمله :
۱- حق مسکن و ماوی: هرانسانی حق دارد که مسکن و ماوائی داشته باشد که درآن آرامگیرد و حق داردکه در هر منطقه سکونت اختیارکند و بدون حجر و منع در روی زمین بگردد و از نقطهای به نقطه دیگر برود و هیچگونه موانعی درسر راه او ایجاد نگردد و تبعید و راندن و زندانیکردن هیچ فردی جایزنیست، مگر اینکه بر حق دیگری تجاوز نماید و قانون برای او مجازات طرد یا زندانی را پیشنهاد کرده باشد و این و قتی است، که به حقوق دیگران تجاوز نماید و امنیت و آسایش دیگران را مختل سازد و بیگناهان را مورد تهدید قرار دهد. و خداوند دراین باره میفرماید: ﴿إِنَّمَا جَزَٰٓؤُاْ ٱلَّذِینَ یُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَسۡعَوۡنَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُوٓاْ أَوۡ یُصَلَّبُوٓاْ أَوۡ تُقَطَّعَ أَیۡدِیهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم مِّنۡ خِلَٰفٍ أَوۡ یُنفَوۡاْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِۚ ذَٰلِكَ لَهُمۡ خِزۡیٞ فِی ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ٣٣ إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِن قَبۡلِ أَن تَقۡدِرُواْ عَلَیۡهِمۡۖ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٣٤﴾[المائدة: ۳۳-۳۴]. «براستی جزای کسانی که محارب با خدا و رسول او باشند و درزمین فساد و تباهی بپاکنند، آنست که کشته و اعدام شوند یا بدار آویخته شوند یا دست راست و پای چپشان بریده شود یا از دیار خود تبعید گردند، اینست رسوائی و کیفر دنیائیشان و در قیامت نیز عذاب بزرگی در انتظارشان خواهد بود، مگرکسانی که پیش از دستگیری توبه کنند و پشیمان شوند و بدانیدکه خداوند بخشنده و مهربان است».
۲- حق تعلیم و رای و ابراز آن و همچنین از جمله حقوق حق تعلیم میباشدکه هرفردی حق دارد آنقدر آموزش و تعلیم بیندکه خردش را روشن کند و وجود خویش را ارتقاء دهد و سطح فکری خود را بالا ببرد.
و همچنین هرانسانی حق دارد رای خویش را بیانکند و حجت و استدلال خود را بگوید و حق را آنگونه که هست برملا سازد. اسلام مصادره رای و جنگ با فکر آزاد را ممنوع ساخته است، مگر اینکه رای آن شخص و فکر و اندیشه او، برای جامعه زیانبخش باشد.
پیامبرصهنگام بیعت با یاران خود با آنان شرط میکرد، که حق را پنهان نکنند و آن را آشکار سازند، اگر چه تلخ و بزیان خودشان نیز باشد و همچنین ازآنان بیعت میگرفت که در راه رضای خدا، از سرزنشگران و طعنه طعنهکنندگان نترسند و پیامبرصخبر میدهد که: «الساكت عن الحق شیطان أخرس» «کسی که از حق سکوت میکند و آن را برملا نمیسازد او شیطان لال است». و قرآنکریم میگوید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَكۡتُمُونَ مَآ أَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلۡهُدَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا بَیَّنَّٰهُ لِلنَّاسِ فِی ٱلۡكِتَٰبِ أُوْلَٰٓئِكَ یَلۡعَنُهُمُ ٱللَّهُ وَیَلۡعَنُهُمُ ٱللَّٰعِنُونَ١٥٩ إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَبَیَّنُواْ فَأُوْلَٰٓئِكَ أَتُوبُ عَلَیۡهِمۡ وَأَنَا ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ١٦٠﴾[البقرة: ۱۵۹-۱۶۰]. «براستی کسانی که پنهان میکنند دلایل: روشن و هدایتی که ما نازل کردهایم بعد از آنکه آنها را در کتاب خویش برای مردم بیان داشتهایم. اینان را خداوند لعنت میکند و لعنتکنندگان نیز آنان را لعنت میکنند، مگر کسانی که این کتمان حق را مرتکب شده و سپس پشیمان شده و توبهکرده و کار خویش را با اعمال نیک اصلاح و جبران نموده و خطاء و اشتباه و گناه خود را نیزبرملا ساخته و برگردند من اینان را میبخشم و توبهشان را میپذیرم و من بسیار توبه پذیر و مهربانم».و سرانجام و نه بعنوان آخرین حقوق، اسلام مقرر میداردکه هرگرسنه حق داردکه اطعامگردد و هر برهنه حق داردکه لباس پوشانیده شود و هر بیماری حق داردکه مداوا گردد و هر شخص ترسان و نگرانی، حق دارد که بدون فرق بین رنگ و دین و زبان و نژاد به وی تامین و امنیت داده شود، همه مردم دراین حقوق مساوی هستند. اینها است تعالیم و رهنمودهای اسلام در تثبیت و تقریر و بیان بعضی از حقوق انسان و اینها تعالیمی است که مصلحت و خیر همه را دراین دنیا دربر میگیرد و بالاترین امتیازی که در این حقوق است اینست که از همه مکتبها و مذاهبی که از حقوق انسان سخنگفتهاند پیشیگرفته است و اسلام این تعالیم و رهنمودها را بعنوان دینی که موجب تقرب بخداوند است مقرر داشته و قرار داده است همانگونه که نماز و سایر عبادت موجب تقرب بخدا است این تعالیم نیز چنین هستند.