خمر و می چیست و بچه چیز اطلاق میشود؟
خمر عبارت است از مایعات معروفی که از تخمیر بعضی حبوبات یا میوهها بدست میآیدکه مواد قندی و نشاستهای آنها به الکل تبدیل میشود چون دارای باکتریهائی هستند که میتوانند مواد خاصی را تراوش نمایند، که وجود آنها برای عمل تخمیر ضروری است. این مایعات را بدینجهت خمر مینامند چون عقل را میپوشانند و ادراک و تشخیص را تباه میسازند -چون خمر بمعنی پرده و پوشش است -این بود تعریف طبی خمر.
هر چیزی که مستیآور و سکرزا باشد «خمر» نامیده میشود از هر مادهای که ساخته شود، مهم نیست بنابراین هر چیز مستیآوری از هر نوع و جنسی باشد، از نظر شرع اسلام «خمر» نامیده میشود و حکم آن را دارد و حرام است، خواه از انگور یا خرما یا عسل یا گندم یا جو یا هر چیزی شبیه بدان ساخته شود.
چون همه آنها زیان فردی و عمومی و زیان خاص و عام دارند و مانع یاد خدا و مانع نماز خواندن و موجب پیدایش دشمنی و کینه در بین مردم هستند، لذا حرام میباشند و شارع بین آنها فرقی قائل نیست، که اندکی از مسکری را حلال و اندکی از نوع دیگر آن را حرام بداند، بلکه همه آنها بدون استثناء حرام میباشند. فرمان تحریم مسکرات صریح و صحیح و قاطع و واضح و روشن است و شک بردار نیست.
۱- امام احمد و ابوداود از ابن عمر روایتکردهاندکه پیامبرصگفته است: «كل مسكر خمر، وكل خمر حرام» «هرگونه مواد مستیآور، خمراست و هرگونه خمری حرام است» .
۲- بخاری و مسلم روایتکردهاند که عمر بن خطاب بر روی منبر پیامبرصخطابه ایراد میکردکه در ضمن آنگفت: «ای مردم براستی بدستور خداوند «خمر» حرام شده استکه آن را از پنج چیز میسازند. از انگور، و از خرما، و از عسل و از گندم و ازجو، هر چیزیکه عقل را بپوشاند و مانع تشخیص آن شود، خمراست». اینست سخن امیر مومنان عمر خطاب و سخن او حجت است، چون بزبان
عربی و به شریعت اسلام داناتراست ونقل نشده است که کسی ازیاران پیامبرصبااین گفتار او مخالفت کرده باشد.
۳- مسلم از جابر روایتکرده است،که مردی از یمن درباره مشروبیکه در یمن مینوشند و آن را از ذرت میسازند و آن را «آلمزر» مینامند، از پیامبرصسئوال نمود، پیامبرصفرمود: «أمسكر هو؟» «آیا مستکننده است؟». او جواب دادکه آری مستکننده است. پیامبرصفرمود: «كل مسكر حرام...، إن على الله عهدا لمن یشرب المسكر أن یسقیه من طینة الخبال ".قالوا یا رسول الله: وما طینة الخبال؟ قال: " عرق أهل النار " أو قال: " عصارة أهل النار» «هر چیز مستکنندهای حرام است... براستی خداوند پیمانکرده استکه هرکس مواد مسگر و مستکننده بنوشد، بوی از آبگل خبال بدهد، گفتند: آبگل خبال چیست؟ فرمود: عرق اهل جهنم، یاکنداب دوزخیان و فاضلاب آنان».
۴- درکتب سنن ازنعمان بن بشیر روایت شده استکه پیامبرصگفت: «إن من العنب خمرا، وإن من التمر خمرا، وإن من العسل خمرا، وإن من البر خمرا، وإن من الشعیر خمرا» «آنچهکه ازانگور و خرما و عسل وگندم وجو می گیرند، خمراست و حرام میباشد - یعنی مواد مستکنندهایکه از آنها گرفته میشود حرام است».
۵- از حضرت عایشه روایت شده است که گفت: «كل مسكر حرام، وما أسكر الفرق منه فمل ء الكف منه حرام» «هر چیز مست کنندهای حرام است و هر چیزی که بپیمانه (۱۶) رطلی آن مستکننده باشد یک مشت از آن نیز حرام است».
۶- احمد و بخاری و مسلم از ابوموسی اشعری روایت کردهاندکه گفت: «گفتم ای رسول خدا درباره دو نوع مشروبکه ما آنها را در یمن میسازیم برایمان فتوی بده،. یکی بنام «البیع» که از عسل جوشان و تخمیر شدهگرفته میشود و دیگری به نام «المزر» که از ذرت و جو ساخته میشود. پیامبرصکه خداوند کلمات جامع پرمعنی بوی داده بودگفت: «كل مسكر حرام».
۷- ازحضرت علی روایت شده استکه پیامبرصآنان را ازصرف «جعه» که آب جو است منع و نهی فرمود، ابوداود و نسائی آن را روایتکردهاند. اینست رای و نظر فقهای اصحاب وتابعین واین رای با دلایلیکه قبلا گفتیم و با نظر فقهای شهرها «امصار» و مذهب اهل حدیث و مذهب محمد از یاران ابوحنیفه مخالفت ندارد و فتوی برآن است.
و فقهای عراق و ابراهیم نخعی و سفیان ثوری و ابن ابی لیلی و شریک و ابن شبرمه و فقهای دیگرکوفی و بیشتر علمای بصره و ابوحنیفه با این رای مخالفت کردهاند و گفتهاند:
هر مشروب مستکنندهایکه از آب انگور گرفته میشود بسیار و اندکش حرام است و اما مواد مست کنندهای که از غیر آب انگور گرفته میشوند مقدار بسیاری که مستکند حرام و مقداراندکیکه مست نمیکند حرام نیست بلکه حلال است و این رای و نظر با دلایلیکه قبلا ذکر کردیم کاملا مخالفت دارد.
امانت علمی اقتضاء داردکه برای ذکردلایل این فقیهان خلاصه سخن ابن رشد در «بدایه المجتهد» را ذکر کنم که او گوید:
جمهور فقهای حجاز و جمهور محدثین میگویند: نبیذ و همه مشروباتی که مستکننده باشد اندک و بسیار آنها حرام است.
و علمای عراق وابراهیم نخعی از تابعین و سفیان ثوری و ابن ابی لیلی و شریک و ابن شبرمه و ابوحنیفه و دیگر فقهای کوفی و بیشتر علمای بصره درباره مشروبات غیر از می میگویند:که مقدار مستیآور آنها حرام است نه خود آنها. علت اختلاف آن است که آثار و احادیث و روایات و قیاسها با هم در این باره با هم تعارض دارند. علمای حجاز درباره اثبات مذهب خود دو راه پیشگرفتهاند:
یکی اینکه بروایات و اخبار وارده در این باره استناد میکنند.
دوم اینستکه آنان هر نبیذ و چیزی که مستیآور باشد خمر مینامند و خمر هم بکلی حرام است.
مهمترین روایتیکه اهل حجاز بدان متمسک و استدلال جستهاند، روایتی است
که مالک آن را از ابن شهاب و او از ابوسلمه بن عبدالرحمن و او از عایشه روایت کرده استکهگفت: «درباره» البتع و نبیذ عسل از پیامبرصسئوال شدگفت: «كل شراب أسكر فهو حرام»«هر مشروب مستکنندهای حرام است». بخاری آن را نقل کرده است.
یحیی بن معینگفته که این روایت صحیحترین حدیثی استکه درباره تحریم مسکرات از پیامبرصنقل شده است.
و همچنین مسلم از ابن عمر نقل کرده استکه گفت: پیامبرصفرمود: «كل مسكر خمر، وكل خمر حرام».این دو حدیث هردو صحیح هستندکه حدیث اول مورد اتفاق همه راویان حدیث است و حدیث دوم را تنها مسلم صحیح دانسته است. ابوداود و نسائی و ترمذی از جابر بن عبدالله نقل کردهاندکه پیامبرصگفت: «ما أسكر كثیره فقلیله حرام»«چیزیکه مقدار بسیار آن مستکند، مقدار اندک آن نیز حرام است». درباره این نص اختلاف وجود دارد.
اما طریقه دومکه میگویند هرگونه نبیذی مستکنندهای «خمر» نامیده میشود از دو راه آن را اثبات کردهاند.
یکی از طریق اشتقاق کلمهکه اسماء را بطریقه اشتقاق ثابت میکنند.
دوم از جهت سماع و شنیدن از شارعکه شارع آنها را خمر نامیده است.
از جهت اشتقاق میگویند: می و باده را بدینجهت «خمر» مینامند که عقل را مخامره میکند و میپوشاند بنابراین از نظر زبان و لغت و اشتقاق هر چیزی که عقل را بپوشاند نام «خمر» برآن اطلاق میشود، که این طریقه بین علمای اصول و علمای خراسان، مورد اختلاف است.
و اما طریقه دوم از جهت سماع استکه میگویند: اگرچه مواد مستکننده در لغت «خمر» نامیده نمیشوند ولی در اصطلاح شرع «خمر» نامیده شدهاند،که این حدیث ابن عمر بدان تصریح دارد کهگذشت و از ابوهریره نیز روایت کردهاند که پیامبرصگفت: «الخمر من هاتین الشجرتین: النخلة والعنبة»«خمر از این دو درخت ساخته میشود: خرما و تاک».
باز هم از ابن عمر روایت شدهکه پیامبرصگفت: «إن من العنب خمرا، وإن من العسل خمرا، ومن الزبیب خمرا، ومن الحنطة خمرا...وأنا أنها كم عن كل مسكر»«خمر را از انگور و عسل و مویز وکشمش وگندم میگیرند... من شما را از هر چیز مست کنندهای نهی میکنم».
این بود دلایل حجازیان درباره تحریم همه نبیذها.
اما کوفیان برای مذهب خود بظاهر آیه: ﴿وَمِن ثَمَرَٰتِ ٱلنَّخِیلِ وَٱلۡأَعۡنَٰبِ تَتَّخِذُونَ مِنۡهُ سَكَرٗا وَرِزۡقًا حَسَنًاۚ﴾[النحل: ۶۷]. «از میوههای خرما و انگور مواد مستیآور و روزی نیکوئی میسازید».استدلالکرده و همچنین روایاتی و قیاس معنوی را نیز دراین باره ذکر کردهاند . گفتهاندکلمه «سکر» در آیه به معنی مسکراست، اگرخود آب خرما وانگور حرام بود، خداوند آن را رزق و روزی نیکو نمینامید، پس آنچه حرام است مستی است نه عین آب انگور و خرما.
و اما روایاتیکه نقلکردهاند مشهورترین آنها روایت ابوعون ثقفی استکه از عبدالله بن شداد و او از ابن عباس روایتکرده که پیامبرصفرمود: «حرمت الخمر لعینها، والسكر من غیرها» «خود خمرحرام است و از چیزهای دیگر مستی آنها حرام است نه خود آن چیزها».
گویند این نصی استکه تاویلبردار نیست. اهل حجاز این روایت را ضعیف میدانند چون بعضی راویان آن بجای «والمسكر من غیرها» «المسكر من غیرها»را روایتکردهاند. از جمله این روایات حدیث شریک از سماک بن حرب با اسناد خود از ابوبرده بن نیاراستکهگفت: پیامبرصفرموده: «إنی كنت نهیتكم عن الشراب فی الاوعیة، فاشربوا فیما بدا لكم ولا تسكروا»«من شما را از مشروبیکه درکوزهها است، نهیکرده بودم، پس هر مشروبی را بنوشید ولی مستی نکنید و مست نشوید» که طحاوی آن را ذکرکرده است.
ازابن مسعود روایت استکهگفته است: «من نیز مانند شما حاضر بودمکه نبیذ حرام شد و از آن اطلاع دارم و شاهد دوباره حلال شدن آن بودم، من آن را بخاطر سپردم و شما آن را فراموشکردید».
از ابوموسی روایت است که گفت: پیامبرصمن و معاذ بن جبل را به یمن فرستاد گفتیم ای رسول خدا درآنجا دونوع مشروب هستکه ازگندم و جو ساخته میشوندکه یکی را «المذر» و دیگری را «البتع» مینامند. آیا از آنها ننوشیم؟!...
پیامبرصگفت: «اشربا ولا تسكرا»«ازآن بنوشید ولی مست نشوید». که آن را نیزطحاوی ذکر کرده است... از اینگونه اخبار ضعیف، در این باره یاد کردهاند.
اما استدلال نظری و منطقی آنها اینستکه خداوند درقرآن علت تحریم «خمر» را مانع بودن آن از ذکر خدا و سبب شدن آن برای ایجاد دشمنی وکینه دربین مردم
ذکرکرده است، که میفرماید:
﴿إِنَّمَا یُرِیدُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَن یُوقِعَ بَیۡنَكُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ فِی ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَیۡسِرِ وَیَصُدَّكُمۡ عَن ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَعَنِ ٱلصَّلَوٰةِۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّنتَهُونَ٩١﴾[المائدة: ۹۱] .
این علت تنها در مقداری وجود داردکه مستکننده باشد، پس مقداری که مستکننده نباشد نباید حرام باشد، مگراینکه اجماع برآن باشد مانند خمریکه از انگور ساخته میشود که باجماع اندک و بسیار آن حرام است، ولی در مشروبات دیگر چنین نیست تنها مقدار مستیآور حرام است.
وگفتهاند اینگونه قیاسها حکم نصی داردکه شرع بعلت آن اشاره کرده است. دانشمندان متاخر از اهل نظر و رایگفتهاند از نظر دلیل سمعی و روایتی حجت اهل حجاز قویتر است و از نظر قیاس طریقه عراقیان آشکارتر است.
و این اختلاف ازاینجا ناشی شده استکه آیا قیاس بر روایات و آثار مقدم است یا آثار و روایات برقیاس مقدم است،که در تعارض این دوگونه دلیل اختلاف پیش آمده است حجازیان آثار را مقدم میدانند و عراقیان قیاس را مقدم میدانند -ولی حق آنستکه آثار و روایات اگر نص ثابتی باشند، بایستی بر قیاس مقدم داشته شوند. لیکن اگر ظاهر الفاظ آثاراحتمال تاویل داشته باشد، فرق میکند و جای نظر استکه آیا باید لفظ را تاویل نمود و بین قیاس و اثر توافقی بوجود آورد،که به محتوای هر دو عمل شود؟ یا اینکه ظاهر لفظ بر قیاس مقدم است؟ این مسئله مورد اختلاف است و بر حسب قوت الفاظ ظاهروقوت قیاس، در بین آنها، ترجیح برقرار میگردد و این کار نیاز به درک عمیق عقلی و استنباط عقلی دارد،که کار هرکس نیست همانگونهکه با ذوق سخن موزون از غیرموزون تشخیص داده میشود، چه بسا هر دو ذوق با هم مساوی باشند... لذا اختلاف فزونی یافته تا جائیکه گفتهاند: «هر مجتهدی مصیب است».
قاضیگفته است: آنچهکه بنظر من میرسد -والله اعلم- آنستکه سخن پیامبرصکه گفته است: «كل مسكر حرام»اگرچه احتمال داردکه مقصود آن باشدکه مقدار مستکننده هر نوع مشروبی حرام است، نه جنس مشروب مستکننده. و لی تعلیق تحریم به جنس آن نه بمقدارآن ظاهرتر و غالبتر بنظر میرسد. زیرا دور نیستکه شارع مقدس اندک و بسیار مواد مستکننده را حرامکرده باشد بخاطر جلوگیری از فساد و تشدید در حرمت آن، اگر چه زیان و ضرر تنها از مقدار بسیارآن ناشی میشود و باجماع ثابت شده استکه مراد شارع در «خمر» مشروبی که از انگور و خرماگرفته میشود، جنس آنست نه مقدار مستکننده آن، و جنس معتبراست. بنابراین باید هرچیزیکه همان علت تحریم خمر را دارا است، حکم آن را داشته باشد وکسیکه بین آنها فرق میگذارد، باید اقامه دلیلکند و دلیل بیاورد.
اگرچه آنان صحت این روایت را «ما أسكر كثیره فقلیله حرام»قبول ندارند. چون اگر صحت آن را قبولکنند نمیتوانند با نص صریح مخالفتکنند وتعارض بین نص و قیاس صحیح نیست و درآن هنگام قیاس معتبرنیست، بعلاوه شرع خبرداده است که در «خمر» زیان و منفعت هر دو وجود دارد. «قل فیهما إثم كبیر ومنافع للناس»اگر جمع بین نبودن زیان و ضرر و بین وجود منفعت، اراده شود (یعنی چیزی زیان نداشته باشد و در عین حال دارای منفعت هم باشد) قیاس اقتضا میکندکه مقدار فراوان آن حرام و مقدار اندک آن حلال باشد.
اما چون شرع اسلام درباره «خمر» حکم مضرت و زیان آن را، بر منفعت آن تغلیب داده است واندک و بسیارآن را منع نموده است، پس باید درتمام چیزهایی که علت تحریم خمر وجود دارد، این حکم جاری باشد (اندک و بسیار آنها حرام باشد) مگراینکه یک دلیل شرعی بین آنها تفاوت قائل باشد وآن را استثناءکند. و اتفاق کردهاند بر اینکه «نبیذ» خوردن مادامکه شدت طرب و مستی «خمر» در آن پدید نیاید حلال است چه پیامبرصفرموده است: «فانتبذوا، وكل مسكر حرام»«از نبیذ استفادهکنید ولی هر چیزیکه مستکننده باشد حرام است».
و ثابت شده استکه پیامبرص«نبیذ» میساخت وآب میوه میگرفت و در روزهای دوم و سوم آن را میریخت. و درباره دو مسئله با هم اختلاف کردهاند، یکی درباره ظروفیکه در آنها «نبیذ» ساخته میشود و بعمل میآید. و دوم درباره ساختن «نبیذ» از دو چیز مانند دو نوع خرمای «بسر» و «رطب» و «خرما» و «مویز» . پایان خلاصه سخن ابن رشد در بدایه المجتهد.