ارکان و پایههای بیع
بیع یا ایجاب و قبول منعقد میشود و برای چیزهای حقیر و پیش پا افتاده و معمولی ایجاب و قبول نیست و تنها تبادل کالا و بها کافی است که بدان بیع المعاطاتگویند و اینکار بستگی به عرف و عادات غالب مردم دارد و برای ایجاب و قبول الفاظ معینی لازم نیست چون درعقود، مقاصد و معانی معتبرند نه الفاظ و مبانی -مقصود بیان رضایت خاطر طرفین است، به هرگونه که حاصل شود -آنچه که معتبر است رضایت بدین مبادلهکالا و بها است و چیزی باشدکه بردادن و گرفتن از طرفین دلالت کند یا برای این کار قرینهای دلالت کنندهای باشد بر این رضایت خاطر و بیانکننده تملک و تملیک باشد، مثل اینکه بایعگوید، فروختم یا دادم یا آن را بملک تو درآوردم، یا آن چیز از آن تو باشد یا بفرما بهای آن را بده. و مثل اینکه مشتریگوید: خریدم، یاگرفتم، یا قبولکردم، یا بدان راضی هستم، یا بفرما بهای آن را بگیر.