رفتار با اسیران
اسلام با اسیران یک رفتار انسانی مهربانانه دارد و مردم را به اکرام و احسان نسبت بدانان میخواند و کسانی را که نسبت به آنان نیکی میکنند میستاید و از آنان به نیکی یاد میکند. خدای متعال میفرماید:
﴿وَیُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡكِینٗا وَیَتِیمٗا وَأَسِیرًا٨ إِنَّمَا نُطۡعِمُكُمۡ لِوَجۡهِ ٱللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنكُمۡ جَزَآءٗ وَلَا شُكُورًا٩﴾[الإنسان: ۸-۹].
«مردان خداکسانی هستندکه بنا به محبت خداوند طعامی را که دوست دارند در راه او به فقیران و یتیمان و اسیران میدهند و میگویند ما این طعام را برای جلب رضای خدا به شما میدهیم و از شما پاداشی و سپاسی نمیخواهیم».
ابوموسی اشعری از پیامبرصروایت میکند که گفت: «فكوا العانی ، وأجیبوا الداعی، وأطعموا الجائع، وعودوا المریض»«اسیران را آزادکنید و داعی را اجابت کنید و گرسنه را سیر نمائید و از بیمار عیادتکنید». قبلاگفتیم که ثمامه بن اثال بدست مسلمانان اسیر شد و او را بحضور پیامبرصآوردند فرمود: «أحسنوا إساره»«او را بنیکی اسیرکنید یعنی بخوبی با وی رفتارکنید». و گفت: «اجمعوا ما عندكم من طعام فابعثوا به إلیه»«طعامی و خوراکی که دارید برایش جمعآوری کنید و به وی تقدیم دارید».که صبح و شام از شیری که برای پیامبرصمیدوشیدند، به وی نیز میدادند . پیامبر او را به اسلام دعوت کرد و او نپذیرفت و گفت: اگر مال میخواهید بگو هرچه میخواهی برای فدیه آزادی میدهیم. پس پیامبرصبر وی منت نهاد و او را بدون فدیه آزاد کرد و همین رفتار پیامبرصموجب گردید که مسلمان شود و در کتب صحاح درباره جنگ بنیالمصطلق آمده است که در میان اسیران جویریه دخت حارث وجود داشت و پدرش حارث بن ضرار بمدینه آمد و شتران زیادی با خود آورد تا دخترش را بخرد و آزاد کند و در و ادی العقیق که چند میل با مدینه فاصله دارد، دو شتر را که خیلی دوستشان داشت پنهان کرد و آنها را در درهای رها کرد تا برگردد چون بمدینه و ارد شد پیش پیامبرصآمد و گفت: ای محمد دختر من پیش شما است و اینک فدای آزادی او را آوردهام. پیامبرصگفت پس کو آن دو شتری که در عقیق پنهان کردی، در فلان دره؟ پس حارث گفت: «أشهد أن لا إله إلا الله وأنك رسول الله»بخدای سوگند جز خدا ترا بر این کار مطلع نساخت و همراه حارث دو پسرش نیز ایمان آوردند و مسلمان شدند و دخترش نیز اسلام آورد که پیامبرصاو را از پدرش برای خود خواستگاری کرد و با وی ازدواج نمود، و قتی که اصحاب این را دیدند گفتند: پس این اسیران که در اختیار ما هستند همگی خویشاوندان پیامبرند، لذا بر آنان منت نهادند و بدون فدیه همه را آزاد کردند. لذا حضرت عایشه گفت: «من زنی را سراغ ندارم که باندازه جویریه برای قومش خیر و برکت داشته باشد، چون ازدواج او با پیامبرصموجب آزادی یکصد خانواده از بنی مصطلق گردید». بنابر این ازدواج پیامبرصبا جویریه برای این چنین کار بزرگی بود، نه برای ارضای شهوت نفسانی، بلکه برای مصلحت شرعی بود که بدنبال آن میگشت، چون اگر برای شهوت میبود میتوانست بعنوان اسیر جنگی و ملک یمین او را تصاحب کند.