افت آفات وضع الجوائح
جوائح جمع جائحه بمعنی آفتی است که محصول زراعی یا میوهها دچار آن میشوند و بر اثر آن از میان میروند، بدون اینکه دست آدمی درآن دخالت داشته باشد مانند خشک سالی و سرمازدگی و بیآبی و امثال آن.
جوائح یا آفات حکم خاص خود را دارند. هرگاه میوهها بعد از ظهور علائم صلاحیت و رسیدن بفروش رفتند و فروشنده آنها را بوسیله تخیلهکردن در اختیارمشتری و خریدار قرارداد بدینمعنی که به وی اجازه تصرف داد سپس بوسیله آفتی از بین رفتند پیش از آنکه و قت چیدن آنها فرا رسد، در این صورت ضمانت آنها بعهده فروشنده است و بر خریدار و اجب نیست که بهای آنها را پرداخت نماید، چون پیامبرصدستور داد که افت آفات درنظر گرفته شود و این روایت را مسلم از جابر روایت کرده است. و در متن روایتی آمده است که: «إن بعت من أخیك ثمرا فأصابته جائحة فلا یحل لك أن تأخذ من ثمنه شیئا، بم تأخذ مال أخیك بغیر حق؟»«هرگاه میوهای را به برادرت فروختی یعنی بهرکس میوه فروختی سپس دچارآفت زدگی شد، آنگاه برای تو حلال نیست که بهای آن را از مشتری بگیری، بچه و سیله مال برادرت را بناحق میگیری یعنی بدون اینکه چیزی به وی داده باشی، چگونه بهای آن را میگیری»، و این در صورتی است که فروشنده میوه را با اصل درخت نفروخته باشد، یا میوه را بصاحب درخت نفروخته باشد، یا خریدار برای جمعآوری آن عادتا تاخیری نکرده باشد، چون در این حالات در ضمانت خود مشتری است و مشتری باید بهای آن را بپردازد و لو اینکه با آفت از بین هم رفته باشد و اگر تلف شدن میوه بوسیله آفات نباشد بلکه به و سیله آدمی صورت گرفته باشد، در این صورت مشتری مختار است، بین اینکه معامله را فسخ کند و بهای پرداختی را از فروشنده پس بگیرد و بین اینکه بیع را فسخ نکند و قیمتکالای تلف شده را از تلفکننده بگیرد.
این رای احمد بن حنبل و ابوعبیده و گروهی از یاران حدیث است و ابن القیم آن را ترجیح داده است. در «تهذیب سنن ابیداود» آمده است: که جمهور علماء بر آن هستندکه امر به افت آفات و و ضع جوائح برای سنت است نه و جوب. بعنوان طریقه احسان و نیکی نیکو است که بایع بهای کالای تلف شده به و سیله آفات را از مشتری نگیرد و این امر بر سبیل و جوب نیست و بایع ملزم نیست باینکه بهای آن را نگیرد .
امام مالک گفته است از یک سوم ببالا اگر تلف شود افت حساب میگردد و قیمت آن پرداخت نمیگردد و اگر از یک سومکمتر باشد تاثیری ندارد و کسر نمیشود. یاران او گفتهاند یعنی اگر آفت کمتر از ثلث، میوه را تلفکند، از مال مشتری است و اگرآفت بیش از ثلث را، تلفکند از مال فروشنده است.کسانی که امر در این حدیث را بر ندب و استجاب حملکردهاند، نه بر و جوب، استدلال کردهاند که این آفت و بلا بعد از استقرار ملکیت مشتری پدید آمده است، و مشتری مالک آن شده است، سپس آفت پیش آمده است، اگر مشتری اراده کند که بعد از خرید، آن را بفروشد یا ببخشد این تصرف او جایز و صحیح است، در حالی که پیامبرصنهیکرده است از سود بردن و ربح چیزی که در ضمانت شخص نباشد. پس هرگاه فروش صحیح باشد، ضمانتش نیز ثابت میگردد. و پیامبرصنهیکرده است از اینکه میوه را پیش ازظاهر شدن صلاحیت و رسیدن بفروشد اگر آفت و آسیب بعد از ظاهر شدن علائم رسیدن و از مال فروشنده باشد، این نهی از فروش پیش از رسیدن فایدهای دربر نخواهد داشت. پس بعد از ظاهر شدن علائم رسیدن تماماً ملک مشتری میشود و خود ضمانت آن را بعهده دارد. پایان سخن تهذیب.