عدم وفا بسوگند به جهت مصلحت جایز است
اصل آنستکسی که سوگند میخورد، بمقتضای آن عملکند، و لی اگر مصلحت بهتری را درعدم و فا بدان میدید، میتواند از آن عدولکند و بخلاف آن عمل کند و کفاره پرداخت نماید. خداوند گوید: ﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ ٱللَّهَ عُرۡضَةٗ لِّأَیۡمَٰنِكُمۡ أَن تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصۡلِحُواْ بَیۡنَ ٱلنَّاسِۚ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ٢٢٤﴾[البقرة: ۲۲۴]. «نام خدا را در معرض قسمهایتان قرار مدهید که بوسیله قسمها از نکوکاری و پرهیزگاری و اصلاح میان مردم دست بکشید - (یعنی نام خدا باید و سیله تشویق برکارهای خیر باشد و قسم بنام خدا برای پایداری بر نکوکاری و تقوی و تعظیم ذات خدا است، نه اینکه قسم برای خودداری از نکوکاری باشد، هرگاه قسمی یادکردیدکه در آن قسم امتناع از خوبی باشد، آنچه بهتر است، انجام دهید و قسم خود راکفاره دهید، برای مثال اگرقسم یادکردید به ارحام خود خوبی نکنید، خوبی به ارحام خود بکنید و کفاره قسم را بدهید) و خدا شنوا است میداند قسم را برای چه یاد میکنید، دانا است به قسم و قصدتان به آن».
این آیه بگونه دیگر نیز تفسیر شده است یعنی نام خدا را در معرض سوگندهای خود قرار ندهید و برای اینکه نیکی کنید و تقوی پیشه سازید و در میان مردم اصلاحکنید سوگند یاد ننمائید. مقصود نهی از گستاخی و جسارت در بسیار سوگند خوردن بنام الله است، تا عظمت نام الله پیش او پایین نیاید.
یعنی خداوندگشودن و بهم زدن قسم را با دادن کفاره مشروع کرده است. یعنی اجازه داده است که برای مصلحت به قسم خود و فا نکنید و کفاره آن را بدهید. احمد و بخاری و مسلم روایتکردهاند که پیامبرصگفت: «إذا حلفت على یمین فرأیت غیرها خیرا منها فأت الذی هو خیر، وكفر عن یمینك» «هرگاه برچیزی قسم یادکردی و تشخیص دادی که خلاف آن بهتر است، آنچیزی را که بهتر است انجام بده و کفاره قسمت را بپرداز».