فقه السنه

فهرست کتاب

دعاهای سفر

دعاهای سفر

برای مسافر مستحب است‌، و قتی که از منزلش بیرون می‌آید، این دعا را بخواند: «بسم الله توكلت على الله ولا حول ولا قوة إلا بالله: اللهم إنی أعوذ بك أن أضل أو أضل، أو أزل أو أزل، أو أظلم أو أظلم أو أجهل أو یجهل علی»«‌بنام خدا، ‌کار خود را به خدا سپردم‌، هیچ قدرت و حرکت و نیرویی نیست مگر بخواست خداوند، خداوندا به تو پناه می‌برم از اینکه ‌کسی را گمراه ‌کنم یا خود گمراه شوم‌، یا کسی را دچار لغزش کنم‌، یا خود دچار لغزش شوم یا به‌ کسی ستم‌ کنم یا مورد ستم قرار گیرم‌، یا کسی را دچار نادانی ‌کنم یا خود به نادانی‌ گرفتار شوم‌». سپس یکی از دعاهای روایت شده (‌ماثور) زیر را برگزیند:

۱- ‌از علی بن ربیعه روایت است ‌که‌: من علی بن ابی‌طالب را دیدم که برای او مرکوب آوردند تا سوار بر آن شود، چون پایش را به رکاب ‌گذاشت‌، فرمود: «بسم الله» چون بر پشت آن قرار گرفت فرمود: «الحمد لله سبحان الذی سخر لنا هذا وما كنا له مقرنین وإنا إلى ربنا لمنقلبون»«‌ستایش خدای را است‌، پاک و منزه است آن پروردگاری‌ که این (‌مرکوب‌) را برایمان مسخر ساخت در حالیکه ما خود قدرت غلبه بر آن را نداشتیم‌، و بی‌گمان ما به سوی پروردگار خود بر می‌گردیم». سپس سه بار «الحمد لله» و سه بار «الله اکبر» ‌گفت‌. سپس فرمود: «سبحانك لا إله إلا أنت، قد ظلمت نفسی فاغفر لی، إنه لا یغفر الذنوب إلا أنت»«خداوندا، تو پاک و منزه هستی و بجز تو هیچ چیز و هیچ‌ کس شایسته پرستش نیست‌. من به خود ستم ‌کرده‌ام‌، پس مرا بیامرز، چه بی‌گمان ‌کسی بجز تو گناهان را نمی‌آمرزد». سپس خندید، و من ‌گفتم‌: به چه چیز می‌خندی ای امیر مومنان‌؟ ‌گفت‌: من پیامبرصرا دیدم‌، همین‌ کاری را که من‌ کردم‌، انجام داد، سپس خندید. من از او پرسیدم از چه چیز خنده‌ات ‌گرفت ای رسول خدا؟ فرمود: «یعجب الرب من عبده إذا قال رب اغفر لی ویقول: علم عبدی أنه لا یغفر الذنوب غیری»«خداوند از بنده‌اش خشنود است‌، و قتی که می‌گو‌ید ای پروردگار من‌، ‌گناهم را بیامرز، خداوند می‌فرماید: بنده من می‌داند که بجز من ‌کسی گناهان را نمی‌آمرزد». به روایت احمد و ابن حبان و حاکم که ‌گفته است‌: بنا به شرط مسلم این حدیث صحیح است‌.

۲- از «ازدی» روایت است‌ که‌: ابن عمر به وی آموخته است‌ که‌: پیامبرصهرگاه بر پشت شترش جای می‌گرفت و به قصد سفر بیرون می‌رفت سه بار تکبیر می‌گفت‌، سپس می‌فرمود: «سبحان الذی سخر لنا هذا وما كنا له مقرنین وإنا إلى ربنا لمنقلبون: اللهم إنا نسألك فی سفرنا هذا البر والتقوى، ومن العمل ما ترضى: اللهم هون علینا سفرنا هذا واطولنا بعده: اللهم أنت الصاحب فی السفر، والخلیفة فی الاهل: اللهم إنی أعوذ بك من وعثاء السفر وكآبة المنقلب ، وسوء المنظر فی الاهل والمال»و چون برمی‌گشت نیز همین کلمات را می‌گفت و می‌افزود: «آیبون تائبون عابدون لربنا حامدون». به روایت احمد و مسلم‌.

یعنی‌، «‌پاک و منزه است. .. خداوندا ما در این سفر از تو نیکی و تقوی و کاری‌ که تو را راضی‌ کند، مسئلت داریم‌. خداوندا این سفر را بر ما، آسان ‌گردان و راه دور آن را، بر ما کوتاه کن‌. خداوندا تو در سفر همراه ما و در خانواده‌، جانشین ما هستی (‌خانواده را به تو سپردیم‌)‌، خداوندا از رنج سفر و اندوه هنگام بازگشت از آن‌، و از اینکه بهنگام بازگشت چیز بدی را در خانواده و اموالم ببینم‌، به تو پناه می‌آورم»‌.

۳- از ابن عباس روایت است‌ که‌: پیامبرصهرگاه به قصد سفر بیرون می‌رفت‌، می‌گفت‌: «اللهم أنت الصاحب فی السفر، والخلیفة فی الاهل: اللهم إنی أعوذ بك من الضبنة فی السفر والكآبة فی المنقلب: اللهم اطو لنا الارض، وهون علینا السفر»و چون بر می‌گشت‌، می‌گفت: «آیبون تائبون عابدون لربنا حامدون»چون به نزد اهل و عیال خود می‌رسید، می‌فرمود: «توبا توبا لربنا أوبا لا یغادر علینا حوبا»«باز گشت به سوی پروردگارمان بازگشتی‌ که هیچ ‌گناهی را ترک نکند». احمد و طبرانی و بزاز آن را با سندی‌ که رجال آن رجال «صحیح» است روایت ‌کرده‌اند.

۴- از عبدالله بن سرجس روایت است‌ که پیامبرصهر و قت برای سفر بیرون می‌رفت‌، می‌فرمود: «اللهم إنی أعوذ بك من وعثاء السفر وكآبة المنقلب. والحور بعد الكور، ودعوة المظلوم، وسوء المنظر فی المال والاهل»«خداوندا از رنج سفر و اندوه بازگشت و فساد بعد از اصلاح و دعایب مظلوم و خبر ناگوار درباره اموال و خانواده‌ام به تو پناه می‌آورم»‌. و چون برمی‌گشت نیز همان را تکرار می‌کرد و بجای. .. فی المال والاهل می‌گفت‌:. .. فی الاهل والمال. رواه احمد و مسلم.

۵- از ابن عمر روایت است که هرگاه پیامبرصبه «غزوه» جنگ یا به سفر می‌رفت و شب می‌ماند، می‌گفت: «یا أرض ربی وربك الله، أعوذ بالله من شرك وشر ما فیك وشر ما خلق فیك وشر ما دب علیك، أعوذ بالله من شر كل أسد وأسود ، وحیة وعقرب، ومن شر ساكن البلد، ومن شر والد وما ولد»«ای زمین پروردگار من و تو «‌الله» است‌، از شر تو و شری که در تو است و شر چیزی که در تو آفریده شده و شر چیزی که بر پشت تو راه می‌رود به «الله» پناه می‌برم‌، و از شر شیر و مار و اژدها و کژدم و شر شهرنشینان و از شر هر پدر و فرزندی به «الله» پناه می‌برم‌». احمد و ابوداود آن را روایت کرده‌اند.

۶- ‌خوله بنت الحکیم سلمی‌ گفته است که پیامبرصفرمود: «من نزل منزلا ثم قال: أعوذ بكلمات الله التامات كلها من شر ما خلق لم یضره شئ حتى یرتحل من منزله ذلك» «‌هر کس در منزلی فرود آمد و گفت‌: از شر هر آنچه خداوند آفریده است‌، به کلمات و سخنان‌ کامل او پناه می‌برم‌، تا زمانی‌ که از آن منزل‌ کوچ می‌کند هیچ چیزی او را زیان نمی‌رساند». گروه محدثین جز بخاری و ابوداود، آن را روایت ‌کرده‌اند.

۷- عطاء بن ابی مروان از پدرش روایت ‌کرده است‌ که ‌کعب‌ گفت‌: سوگند بدان کس که دریا را برای موسی شکافت‌، صهیب به من‌ گفت‌ که پیامبرصهرگاه شهر و روستایی را می‌دید و می‌خواست بدان و ارد شود بهنگام دیدن آن می‌گفت: «اللهم رب السموات السبع وما أظللن، ورب الارضین السبع وما أقللن، ورب الشیاطین وما أضللن، ورب الریاح وما ذرین، أسألك خیر هذه القریة وخیر أهلها وخیر ما فیها، ونعوذ بك من شرها وشر أهلها وشر ما فیها»«ای پروردگار آسمان‌های هفتگانه و آنچه بر آن سایه می‌اندازد و ای پروردگار زمین‌های هفتگانه و آنچه با خود حمل می‌کنند، و ای پروردگار شیاطین و آنچه که ‌گمراه می‌کنند، و ای پروردگار باد و آنچه که با خود می‌برد، خیر این آبادی و ساکنان آن و خیر آنچه که در آنجا است از تو مسئلت دارم‌، و از شر آن و شر اهل آنجا و شر چیزی که در آنجا است به تو پناه می‌آوریم‌». نسائی و ابن حبان و حاکم آن را روایت ‌کرده و تصحیح نموده‌اند.

۸- ابن عمر گوید: ما همراه پیامبرصبه سفر می‌رفتیم‌، هرگاه آبادی را می‌دید و می‌خواست بدان داخل شود، می‌فرمود: «اللهم بارك لنا فیها (ثلاث مرات): اللهم ارزقنا جناها، وحببنا إلى أهلها وحبب صالحی أهلها إلینا»«خداوندا آنجا را برایمان مبارک ‌گردان‌، - ‌سه بار- ‌خداوندا از میوه‌های آنجا ما را روزی رسان‌، و ما را نزد اهالی آنجا محبوب‌ گردان و مردمان شایسته آنجا را نیز نزد ما محبوب‌ گردان». طبرانی در کتاب "‌اوسط‌" آن را با سند جید روایت ‌کرده است‌.

۹- ‌حضرت عایشه ‌گفت‌: هرگاه پیامبرصبه سر زمینی نزدیک می‌شد و می‌خواست بدانجا در آید، می‌فرمود: «اللهم إنی أسألك من خیر هذه وخیر ما جمعت فیها، اللهم ارزقنا جناها وأعذنا من وباها، وحببنا إلى أهلها، وحبب صالحی أهلها إلینا»ابن السنی آن را روایت‌ کرده است‌.

۱۰- از ابوهریره روایت است که پیامبرصهرگاه در سفر می‌بود، در سحر گاهان می‌گفت: «سمع سامع بحمد الله وحسن بلائه علینا، ربنا صاحبنا وأفضل علینا، عائذا بالله من النار»«گواهی‌، برایمان ‌گواهی داد که ما خدا را بجت نعمتایی که به ما ارزانی داشته است‌، ستودیم و ستایش‌ کردیم‌. خداوندا همراه ما باش و ما را از آتش دوزخ در امان دار». مسلم آن را روایت ‌کرده است.