فقه السنه

فهرست کتاب

قتل غیله یا ترور یا قتل ناگهانی

قتل غیله یا ترور یا قتل ناگهانی

امام مالک‌گوید قتل غیله آنست‌که‌کسی‌، دیگری را فریب دهد و داخل خانه یا منزل یا محل اوشود و اورا بکشد یا مالش را ببرد. مالک‌گفته است‌: بنظرما چنین شخصی بایدکشته شود و صاحب خون و و ارث شرعی مقتول‌، حق ندارد که او را عفوکند بلکه عفو بدست سلطان است‌. غیر مالک فقهای دیگر گفته‌اند ترور با غیر آن فرق ندارد، قصاص و عفو آن هم مانند دیگر قتل‌ها است و عفو یا قصاص هردو بدست صاحب خون و و رثه مقتول است نه سلطان‌.

هرگاه جماعتی شخصی را بکشند صاحب خون و و رثه‌، می‌توانند هرکس را بخواهند از قاتلین بکشند و هرکس را بخواهند عفوکنند و از او خونبها بگیرند.

و این مطلب از ابن عباس روایت شده است‌. سعید بن المسیب و شعبی و ابن سیرین و عطاء و قتاده نیز چنین‌گفته‌اند و مذهب شافعی و احمد و اسحاق نیز چنین است‌. گویند: «زنی با دوستش -‌فاسقش -‌فرزند شوهرش راکشته بودند. یعلی بن امیه که عامل عمربن خطاب بود -‌در یمن -‌این قضیه را برای او نوشت و ازاو نظر خواست‌. عمر در این باره نتوانست تصمیم بگیرد. علی بن ابی‌طالب‌گفت‌: ای امیر مومنان اگر چند نفر با هم لاشه‌ای بدزدند، که هریک اندامی را از آن بدزدد آیا دست همه را قطع می‌کنی‌؟ عمرگفت‌: آری‌. علی‌گفت‌: پس دراین قضیه نیز حکم چنین است‌».

لذا عمر برای یعلی بن امیه عامل خود نوشت‌: که هردو را بکش و اگر تمام اهل صنعاء در این قتل شرکت داشتند همه را می‌کشتم‌‌.

امام شافعی می‌گوید: «ولی مقتول می‌تواند همه قاتلین را بکشد یا هرکس ازآنان را خواست بکشد و بقیه را عفوکند و سهم خونبهائی را که بدانان تعلق می‌گیرد از آنان و صول نماید، برای مثال اگر قاتلان دو نفر بودند و یکی را قصاص‌کرد و دیگری را بخشید، نصف خونبها را ازاو بگیرد و اگرقاتلان سه نفر باشند دو تا راکشت از سومی که عفو شده باشد یک سوم خونبها را می‌گیرد».