فقه السنه

فهرست کتاب

صلاة الاستسقاء = نماز طلب باران

صلاة الاستسقاء = نماز طلب باران

استسقاء‌: بمعنی خواستن آب است‌. در اینجا مقصود خواستن آب از خداوند بهنگام خشک‌سالی و نباریدن باران است به یکی از راه‌های ز‌بر:

۱- در غیر اوقات کراهت‌، امام با مامومین بدون اذان و اقامه دو رکعت نماز می‌خواند که در رکعت اول با صدای بلند فاتحه و سوره «سبح اسم ربك الاعلى»‌، و در رکعت دوم بعد از فاتحه سوره «‌الغاشیة» را می‌خواند. سپس خطبه‌ای را بعد از نماز یا پیش از نماز ایراد می‌کند. چون امام خطبه را بپایان برد، همه نمازگزاران عبا یا تن پوش خویش را می‌گردانند بگونه‌ای که طرف راست آن در طرف چپ و طرف چپ در طرف راست قرار گیرد، و رو به قبله می‌ایستند و دست‌های خود را تا آنجا که ممکن است به طرف آسمان برداشته و در پیشگاه خداوند به دعا می‌پردازند. از ابن عباس روایت است که‌: «پیامبرصبا فروتنی و تضرع و زاری در حالیکه لبـاس عادی پوشیده و به آهستگی‌ گام بر می‌داشت‌، بیرون رفت و بگونه نماز عید دو رکعت نماز گزارد و لی خطبه آن را ایراد نفرمود». پنج نفر از محدثین بزرگ آن را روایت ‌کرده‌اند و ترمذی و ابوعوانه و ابن حبان آن را «صحیح» دانسته‌اند. از حضرت عایشه روایت است که‌: مردم از نیامدن باران و خشک‌سالی در حضور پیامبرصشکوه نمودند. ایشان دستور دادند که در مصلی (‌نماز گاه در خارج شهر) منبری برایش‌ گزاردند، و به مردم و عده دادند که روزی بدانجا بیرون بیایند. سپس هنگامی که خورشید پرتو افکن ‌گردید، بدانجا بیرون رفت و بر منبر نشست و تکبـر و تحمید را گفت‌، سپس فرمرد: «إنكم شكوتم جدب دیاركم وقد أمركم الله أن تدعوه ووعدكم أن یستجیب لكم) ثم قال: (الحمد لله رب العالمین، الرحمن، مالك یوم الدین، لا إله إلا الله یفعل ما یرید: اللهم لا إله إلا أنت، أنت الغنی ونحن الفقراء، أنزل علینا الغیث، واجعل ما أنزلت علینا قوة وبلاغا إلى حین»«‌همانا شما از خشک‌سالی در سرزمین خود شکوه نمودید، همانا خداوند به شما دستور داده است‌ که به پیشگاه او دعا کنید و او را بخوانید، و به شما و عده داده است که دعایتان را اجابت فرماید. سپس فرمود: ستایش خداوند، پروردگار جهانیان را سزاوار است‌، بخشنده مهربان و بخشایش‌گر مهربان‌،صاحب روز جزاء‌، هیچ اله و معبود بحق نیست جز الله که هر چه بخواهد آن‌ کند، خداوندا هیچ موجود شایسته پرستش‌، وجود ندارد جز ذات تو، تنها تو بی‌نیاز هستی و ما نیازمندانیم‌، باران را بر ما بباران‌، و آنچه کـه بر ما نازل می‌فرمائی (‌می‌بارانی‌) نیرومند و رسا گردان‌، تا مدتی ادامه داشته باشد». سپس دست‌های خود را آنقدر بلند کرد، که سفیدی زیر بغلش دیده می‌شد و همچنان دعا می‌کرد. سپس از مردم روی بگرداند و عبایش را و ارونه ‌کرد، در حالیکه همچنان دستانش بلند بود. سپس روی به مردم‌ کرد و از منبر فرود آمد و دو رکعت نماز گزارد، که بدنبال آن خداوند ابری پدید آورد، که از آن رعد و برق می‌جهید و به اذن خدا باران در گرفت‌، هنوز به مسجد خود نرسیده بود، که سیل جاری شد. چون دیدند، که مردم بسرعت به طرف خانه‌هایشان می‌دوند، آنقدر خندید که دندان‌های عقل ایشان پدیدار گردید و فرمود: «أشهد أن الله على كل شئ قدیر وأنی عبد الله ورسوله»«گواهی می‌دهم‌ که خداوند بر هر چیزی توانا است و اینکه من بنده و فرستاده اویـم‌». به روایت حکـم و بتصحیح ابوداود که ‌گفته است‌: این حدیث «غریب» و اسناد آن «جید» است‌.

عباد بن تمیم‌، از عموی خود، عبدالله بن زید مازنی روایت ‌کرده ‌که‌: «پیامبرصمردم را برای طلب باران (‌استسقاء‌) بیرون برد و با آنان دو رکعت نماز خواند که قراء‌ت را در هر دوی آن‌ها بصورت آشکار خواند». تا آخر حدیث‌ که همه محدثین آن را «تخریج» ‌کرده‌اند. ابوهویره‌ گفته است‌: «‌روزی پیامبر خدا، برای طلب باران بیرون رفت و دو رکعت نماز را بدون اذان و اقامه خواند که ما همه پشت سر ایشان نماز خواندیـم‌، سپس خطبه‌ای ایراد کرد و خدای را خواند (‌دعکرد) و بعد روی خود را، به طرف قبله برگرداند، در حالیکه دست‌های خود را بلند کرده بود و عبای خود را و ارونه ساخت‌، بگونه‌ای که طرف راست آن را بر شانه چپ و طرف چپ را بر شانه راست قرار داد». به روایت احمد و ابن ماجه و بیهقی‌.

۲- امام در خطبه روز جمعه دعـا کند و مامومین بدنبال دعاهای او «آمین» بگویند. زیرا بخاری و مسلم از شریک و او از انس روایت‌ کرده است ‌که: «‌مردی در روز جمعه و ارد مسجد شد، در حالیکه پیامبرصایستاده بود و خطبه جمعه ایراد می‌کرد. آن مرد گفت‌: ای رسول الله‌، اموال ما تباه ‌گردید (‌حیوانات ما تلف شدند) و راه‌ها قطع ‌گردید (‌چیزی نداریم که به بازار بیاوریـم‌)‌، از خداوند بخواه که بفریادمان برسد و برایمان باران بباراند. از خداوند بخواه که بفریادمان برسد و برایمان باران بباراند. پیامبرصدست‌های خود را بلند کرد، سپس گفت: «اللهم أغثنا، اللهم أغثنا، اللهم أغثنا»«خداوندا بفریادمان برس و به ما باران عطا کن»‌. انس ‌گوید: بخدای سوگند ما در آسمان نه ابری و نه پاره ابری می‌دیدیم (‌ابری و پاره ابری وجود نداشت‌) و ما بکوه «‌سلع» منزلی فاصله نداشتیم‌، مشاهده ‌کردیم که از آنسوی‌ کوه‌، توده ابری مانند سپر بالا آمد، چون به و سط آسمان رسید، پرکنده ‌گردید، سپس باران آمد، بخدای سوگند یک هفته خورشید را ندیدیم‌، سپس در جمعه بعدی آن مرد از همان در مسجد و ارد شد، در حالیکه پیامبرصایستاده و مشغول ایراد خطبه بود، آن مرد جلو رفت و گفت‌: ای رسول خدا، اموال ما تباه ‌گردید و راه‌ها قطع شد، از خداوند بخواه که این باران را بند بیاورد. پیامبرصدست‌های خود را بالا برد و گفت‌: «اللهم حوالینا ولا علینا، اللهم على الاكام والظراب ، وبطون الاودیة ومنابت الشجر»«خداوندا پیرامون ما بباران‌، نه بر روی ما، خداوندا بـر روی تپه‌ها و تپه ماهورها و داخل و ادیه‌ها و محل رویش درختان و گیاهان بباران». بلافاصله باران بند آمد و ما بیرون رفتیم و در آفتاب قدم می‌زدیم.

۳- امام در غیر روز جمعه و بدون‌ گزاردن نماز تنها دعا کند، خواه در مسجد یا خارج آن‌، چه ابن ماجه و ابو عوانه روایت ‌کرده‌اند که‌: ابن عباس‌ گفته است: «‌یک‌نفر اعرابی به خدمت پیامبرصآمد و گفت‌: یا رسول الله من از پیش قومی به سوی تو آمده‌ام که بعلت خشک‌سالی چوپان‌شان توشه‌ای ندارد و شتران نرینه‌شان آنقدر لاغر شده‌اند که نای تکان دادن دم خود را ندارند. بلافاصله پیامبرصبر منبر رفت و بعد از ستایش خداوند گفت: «اللهم اسقنا غیثا مغیثا مریئا مریعا طبقا غدقا عاجلا غیر رائث»«خداوندا ما را از آب بارانی رهائی بخش‌، نیکو فرجام‌، سبز کننده ‌گیاهان‌، فراگیر، فراوان و زود رس و بدون تاخیر، سیراب‌ گردان». سپس باران آمد و هر کس از سران قبایل که پیش او می‌آمد، می‌گفت‌: باران آمد و زنده شدیـم». ابن ماجه و ابوعوانه از راویان موثوق به آن را روایت کرده‌اند. و حافظ در «‌التخلیص» از آن سکوت کرده است‌.

از شـرحبیل بن السمط روایت است‌ که او به ‌کعب بن مره ‌گـفت‌: ای‌کعب از پیامبرصبرایمان سخن بگو کعب ‌گفت: «‌مردی پیش پیامبرصآمد و گفت‌: برای «مضر» طلب نزول باران کن‌، شنیدم که پیامبرصمی‌فرمود: «إنك لجرئ..المضر؟»«‌تو مرد گستاخی هستی‌؟ ایا برای مضر این تقاضا را می‌کنی‌؟». او گفت‌: ای رسول الله تو از خداوند بزرگ ‌کمک و پیروزی طلب نمودی‌، و خداوند تو را یاری و پیروز نمود، و خدای را خواندی و او دعای تو را اجابت نمود. پیامبرصدست‌های خود را بالا برد و می‌گفت: «اللهم اسقنا غیثا مغیثا، مریعا مریئا، طبقا غدقا، عاجلا غیر رائث، نافعا غیر ضار»(‌ترجمه آن ‌گذشت‌)‌"‌. دعای پیامبرصدر باره آن‌ها مورد اجابت و اقع شد. طولی نکشید که مجددا به حضور پیامبرصآمدند و از فراوانی باران شکوه نمودند و گفتند: خانه‌های ما و یران شد. پیامبرصدست به دعا برداشت و گفت‌: «اللهم حوالینا ولا علینا»بلافاصله ابرها به طرف راست و چپ پرکنده شدند. به روایت احمد و ابن ماجه و بیهقی و ابن ابی شیبه و حکـم که ‌گفته است‌: اسناد آن بشرط، شیخین «حسن صحیح» است.

از شعبی روایت است ‌که‌:‌"‌عمر برای استسقاء بیرون رفت و جز استغفار چیزی دیگر نگفت‌ گفتند: ما تو را ندیدیم که طلب نزول باران (‌استسقاء‌)‌ کنی‌،‌ گفت‌: من با استغفار خویش طلب نزول باران ‌کردم و این استغفار بمنزله ستارگان آسمان است که بهنگام ظهور آن‌ها عادتا باران می‌بارد. سپس این ایات را خواند: ﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ إِنَّهُۥ كَانَ غَفَّارٗا١٠ یُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡكُم مِّدۡرَارٗا١١[نوح: ۱۰-۱۱]. «از پروردگار خودتان طلب مغفرت کنید که او باران سنگین بر شما می‌باراند»و «واستغفروا ربكم ثم توبوا إلیه»«و از پروردگارتان طلب مغفرت ‌کنید سپس به سوی او برگردید و توبه ‌کنید...». به روایت سعید در کتاب «‌سنن» خود و به روایت عبدالرزاق و بیهقی و ابن ابی‌شیبه.

و اینک بعضی از دعاهائی که در نماز «‌استسقاء» خوانده شده است:

۱- امام شافعی گفته است‌: از سالـم و او از عبدالله و او از پدرش روایت کرده است که پیامبرصهرگاه طلب نزول باران می‌کرد، می‌فرمود: «اللهم اسقنا غیثا مغیثا مریعا غدقا مجللا عاما، طبقا سحا، ائما، اللهم اسقنا الغیث، ولا تجعلنا من القانطین: اللهم إن بالعباد والبلاد، والبهائم، والخلق من اللاواء والجهد والضنك ما لا نشكوه إلا إلیك. اللهم أنبت لنا الزرع. وأدر لنا الضرع، واسقنا من بركات السماء وأنبت لنا من بركات الارض: اللهم ارفع عنا الجهد، والجوع والعری، واكشف عنا من البلاء ما لا یكشفه غیرك: اللهم إنا نستغفرك إنك كنت غفارا، فأرسل السماء علینا مدرارا»«‌خداوندا باران رهائی بخش سبز کننده گیاهان‌، فراوان‌، پوشاننده‌، فراگیر، و گسترده و ریزان و جاری و پیوسته‌، به ما عطا کن و ما را از آن سیراب ‌گردان‌. خداوندا به ما باران عطا کن‌، و ما را از جمله محرومان و نومیدان و دل سردان مگردان‌، خداوندا بندگانت و سرزمین‌ها و حیوانات و مردم به چنان سختی و مشقت و تنگی‌ای مبتلا شده‌اند که شکایت و شکوه از آن را تنها به تو می‌آوریم‌، خداوندا، ‌کشتزار ما را سبز کن‌، و پستان حیواناتمان را پر شیر کن و از برکت و فزونی‌های آسمان‌، ما را سیراب ‌گردان و از برکت‌ها و فزونی‌های نباتات زمین‌، ما را روزی ده‌، خداوندا مشقت و سختی و گرسنگی و برهنگی ما را، بر طرف‌ گردان‌، و این بلا را از ما بگردان‌، چه به غیر از تو کسی نمی‌تواند بلا را، از ما بگرداند، خداوندا از تو طلب مغفرت داریم‌، چه تنها تو آمرزنده‌ای‌، خداوندا، باران سنگین و فراوان به ما عطا کن‌». امام شافعی گفت‌: دوست دارم‌ که امام جماعت این دعا را بخواند.

۲- از سعد روایت است‌ که پیامبرصبرای طلب نزول باران چنین دعکرد: «اللهم جللنا سحابا كثیفا، قصیفا دلوقا، ضحوكا تمطرنا منه رذاذا، قطقطا، سجلا، یا ذا الجلال والاكرام»«‌خداوندا برایمان ابر فراگیر و مترکـم و نیرومند و ریزنده و پر رعد و برق‌، بفرست‌ که از آن باران ریزد و آرام و آهسته و ریزان ببارد، ای خداوند بزرگوار و بخشنده».

۳- از عمر بن شعیب از پدرش از جدش روایت است که گفته است‌: پیامبرصهر گاه طلب نزول باران می‌کرد، می‌گفت: «اللهم اسق عبادك وبهائمك، وانشر رحمتك، واحی بلدك المیت»«خداوندا به بندگان و حیوانات مخلوقت آب باران عطا کن و بال رحمتت را بگستران و سرزمین مرده‌ات را، زنده ‌گردان». به روایت ابوداود.

مستحب است‌ که بهنگام دعای استسقاء (‌طلب نزول باران‌) دست‌ها را بالا برده بگونه‌ای که پشت دست رو به بالا و کف دست رو به پایین باشد. مسـلم از انس روایت کرده که پیامبرصبهنگام دعای استسقاء پشت دست‌ها را رو به آسمان بلند می‌کرد. (‌از این احادیث بر می‌اید که اگر دعا بمنظور رفغ بلا باشد، باید بهنگام دست به دعا برداشتن‌، پشت دست‌ها رو به آسمان باشد و اگر دعا بمنظور طلب حصول چیزی باشد،‌ کف دست‌ها رو به آسمان باشد)‌.

مستحب است که بهنگام رویت باران و نزول آن‌ گفت: «اللهم صیبا نافعا»«‌خداوندا باران سودمندی باشد». و قسمتی از بدن خود را برهنه سازد، تا باران بدان بخورد. و چون باران خیلی زیاد شد و کثرت آن موجب ترس و خوف و زیان شد، بگوید: «اللهم سقیا رحمة، ولا سقیا عذاب ولا بلاء ولا هدم ولا غرق. اللهم على الظراب ومنابت الشجر اللهم حوالینا ولا علینا»«خداوندا باران رحمت باشد، نه باران عذاب و بلاء و و یرانی و سیل و غرق ‌کردن چیزها. خداوندا بـر کوه‌ها و محل رویش‌ گیاهان و درختان بباران‌، خداوندا بر پیرامون ما باشد نه بر روی ما». همه این دعاها بطور صحیح و ثابت از پیامبرصروایت شده است‌.