فقه السنه

فهرست کتاب

قضاوت درباره ‌کسی‌که غائب است و وکیل هم ندارد ‌صدور حکم غیابی

قضاوت درباره ‌کسی‌که غائب است و وکیل هم ندارد ‌صدور حکم غیابی

جایز است مدعی ادعای خویش را در‌باره غائبی که و کیل ندارد، مطرح کند و برای حاکم و قاضی نیز جایز است و قتی که دعوی ثابت گردد، حکم را بر علیه غائب صادر کند بدلیل‌:

۱- خداوند می‌گوید: ﴿فَٱحۡكُم بَیۡنَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَقِّ[ص: ۲۶]. «‌بین مردم به حق داوری کن».آنچیزی که با بینه ثابت شد حق است و حکم بدان و اجب است‌.

۲- هند زن ابوسفیان پیش حضرت رسول‌صاز بخل و کناست ابوسفیان شکوه نمود و گفت آیا می‌تواند از مال او بدون اجازه او بردارد؟ پیامبرصبوی‌گفت‌: «خذی ما یكفیك وولدك بالمعروف»«‌آنمقدار که ترا و فرزندت را کفایت می‌کند از مال او بردار برابر عرف و عادت‌». و این حکم غیابی است‌.

۳- مالک در موطاء روایت کرده است که عمر گفت‌: هرکس و امی دارد فردا پیش ما بیاید که ما مال بدهکار را می‌فروشیم و آن را بین طلبکاران تقسیم می‌کنیم و شخصی که بر علیه او حکم ‌کرد غائب بود که مالش را فروخت‌.

۴- ممنوع بودن حکم غیابی‌، موجب ضایع ‌کردن حقوق دیگران می‌شود یعنی اگر قاضی بر علیه محکوم غائب حکم صادر نکند، حقوق مدعیان ضایع می‌شود، ممکن است سوال شود خوب در این صورت حقوق محکوم غائب ضایع می‌شود. کسی که محکوم شده و غایب است و از التزام بموجب حکم قاضی امتناع می‌ورزد حق او ضایع نمی‌شود، چون هرگاه حاضرشود می‌تواند حجت خود را اقامه ‌کند و از او شنیده می‌شود و بمقتضای حجت او عمل می‌گردد، حتی اگر موجب نقض حکم قاضی هم بشود، چون حکم قاضی‌ که در مدت غیبت او صادر شده است‌، بمنزله حکم مشروط باقامه نکردن حجت محکوم غایب است و مذهب مالک و شافعی و احمد چنین است‌.

شریح قاضی و عمر بن عبدالعزیز و ابن ابی لیلی و ابوحنیفه‌ گفته‌اند که قاضی حق ندارد بر علیه غائب حکم صادر کند، مگر اینکه نائب و و کیل یا و صی او حاضر باشد، چون ممکن است که همراه نایب یا و کیل یا و صی اوحجت و دلیلی باشد که سخن مدعی را باطل کند و بعلاوه در حدیثی که قبلا نقل شد، پیامبرصبعلی‌ گفت‌: «ای علی هرگاه طرفین دعوی پیش تو نشستند، در بین آنان داوری نکن تا اینکه سخن هردو طرف را بشنوی -‌پس از شنیدن سخن هردو طرف‌، قضاوت کن -‌زیرا و قتی که چنین کردی حکم قضاوت درست برایت روشن می‌شود». خطابی گفت‌: صاحبان رای و قیاس در چند مورد بر غائب حکم صادر کرده‌اند از جمله بر میت و کودک و گفته‌اند گاهی پیش می‌آید که شخصی نزد کسی و دیعه‌ای می‌گذارد، سپس غایب می‌شوند، هرگاه زنش ادعای نفقه ‌کند و شخصی را که و دیعه نزد او است به قاضی معرفی‌کرد، قاضی دستور می‌دهد که نفقه خود را از آن مال و دیعه بگیرد. و گفته‌اند: هرگاه یک نفر شفیع‌، ادعا می‌کرد که شریک او ملک و باغ خود را باو تسلیم نموده‌، و بهای آن را بکمال ‌گرفته است‌، قاضی برای او حکم شفعه صادر می‌کند، و همه این‌ها حکم بر غایب است‌.