دروغ مصلحت آمیز بین زوجین
حفظ نظام و انسجام خانه و تقویت پیوندهای خانوادگی از جمله هدفهائی هستندکه بخاطر حفظ و نگهداشت آنها دروغ مصلحتآمیز را میتوانگفت و برای مصلحت میتوان صدق و راستگوئی را نادیده گرفت.
روایت شده که ابوعذره دولی در دوران خلافت عمر بن خطاب زنانی را که با آنها ازدواج میکرد، بصورت خلعی طلاق میداد و این عمل ناپسند او در میان زنان شهرت پیداکرد و داستانی از آن بوجود آمد، که او را خوش نمیآمد، چون او ازاین رویداد مطلعگردید، دست عبدالله بن الارقمگرفت و به منزل خویش برد سپس به زنش گفت:ترا بخدا سوگند میدهم، آیا مرا دشمن میداری؟ زنش گفت: مرا به خداوند سوگند مده. ابوعذره گفت: بدرستی ترا بخداوند سوگند میدهم. زنش در جوابگفت: آری از تو بدم میآید.
او ابن الارقم گفت: آیا میشنوی؟ سپس با هم به پیش عمربن خطاب رفتند و خطاب به وی گفت: شما میگوئید که من به زنان خود ستم میکنم و آنان را بصورت خلعی طلاق میدهم. از ابن الارقم سوال کن، عمراز او سوالکرد و او ماجرا را بازگو نمود.
عمرکسی را بدنبال زن ابوعذره فرستاد و او همراه عمهاش آمد. عمر به وی گفت: تو بودی که خطاب به شوهرت گفتی که از تو بدم میآید و ترا دشمن میدانم؟ آن زنگفت: من از این عمل خویش توبه میکنم و به امر خداوند برمیگردم. او مرا به خداوند سوگند داد و من نخواستم دروغ بگویم. آیا تو راضی هستی من دروغ بگویم ای امیر مومنان؟ عمر گفت: آری، دروغ بگو، اگر زنی شوهرش را دوست ندارد آن را به وی نگوید. چون حداقل خانه، خانهای است که بر اساس محبت نهاده میشود، شما باید برمبنای اسلام و شرافت خانوادگی با هم معاشرت و آمیزشکنید. یعنی مهم آنست که قوانین اسلام و حیثیت خانوادگی را مراعاتکنید، محبت خیلی مهم نیست -یعنی محبت نقش اول را ندارد بلکه اسلام و شرافت خانوادگی مهمتراست - . بخاری و مسلم از امکلثوم روایتکردهاندکه او از پیامبرصشنیده است که میگفت: «لیس الكذاب الذی یصلح بین الناس فینمی خیرا، أو یقول خیرا» «کسی که بمنظور اصلاح بین مردم دروغ، میگوید و خیری را افزایش میدهد و اصلاح میکند یا نیک میگوید، او دروغگو نیست». او گفت: من از او نشنیدهام که برای هیچکاری دروغگفتن را جایز دانسته باشد مگر برای سه چیز:
در جنگ، و برای اصلاح میان مردم و در سخنگفتن مرد با همسرش که در این موارد دروغ مصلحتآمیز را جایز دانسته است. از این حدیث بصراحت برمیآیدکه دروغ مصلحتآمیز روا است.