فقه السنه

فهرست کتاب

فضیلت شهادت

فضیلت شهادت

پیامبرصگفت‌: «یكلم أحد فی سیبل الله - والله أعلم بمن یكلم فی سبیل الله - إلا جاء یوم القیامة وجرحه یثعب دما، اللون لون الدم، والریح ریح المسك» «هرکسی در راه خدا زخمی شود - و خدا داناتر است بکسی که در راه خدا زخمی می‌شود -‌در روز قیامت بحالی می‌آیدکه از زخمش خون می‌چکد که رنگش رنگ خون و بویش بوی مشک است»‌‌.

محمد بن ابراهیم‌گفت‌: و قتی که عبدالله بن المبارک به جهاد می‌رفت‌، من برای تودبع او رفتم این ابیات را بر من املاء‌کرد و آن‌ها را همراه من برای فضیل عیاض فرستاد:

یا عابد الحرمین لو أنـصرتنا
لعلمت أنك فی العبادة تلعب
من كان یخضب خذه بدموعه
فنحورنا بدمائنا تتخضب
أو كان یتعب خیله فی باطل
فخیولنا یوم الصبیحة تتعب
ریح العبیر لكم، ونحن عبیرنا
وهج السنابك والغبار الاطیب
ولقد أتانا من مقال نبینا
قول صحیح صادق...لا یكذب
لا یستوی غبار أهل الله فی
أنف امرئ ودخان نار، لا یكذب
هذا كتاب الله ینطق بیننا
لیس الشهید بمیت، لا یكذب

«ای عابد حرمین اگر ما را می‌دیدی‌، می‌دانستی که تو در عبادت ببازی مشغول هستی‌، یعنی عبادت تو در برابر عبادت جهاد ما، چون بازی می‌نماید -‌اگرکسی گونه‌اش را با اشک خونین رنگ می‌کند، ما سینه خویش را با خون خویش رنگ می‌کنیم‌. اگر کسی اسب خویش را بباطل خسته می‌کند، ما اسبان خویش را در غارات بامدادان خسته می‌کنیم‌. بوی خوش مشک و عبیر شما را است و برای ما جرقه آتش سم اسبان بهنگام حمله و گرد و غباری که بپا می‌کند، بمنزله عبیر و بوی خوش است‌، سخن راست و صحیح پیامبرصکه دروغ نمی‌گوید بما رسیده است‌، بدیهی است که غبار اهل الله و دود در بینی هیچکس یکسان نیست و این مطلب دروغ نیست‌]‌اگر شما را دود بخار عود است‌، ما را غبار مجاهدت است- ‌اینست کتاب خدا که می‌گوید شهیدان زنده‌اند و این سخن دروغ نیست‌]‌. محمد ابن ابراهیم گفت‌: نامه عبدالله را درمسجدالحرام به فضیل عیاض دادم‌، چون آن را خواند اشک از چشمانش سرازیر شد و گفت‌: ابو عبدالرحمن راست‌گفت و او مرا نصیحت‌کرد، سپس‌ گفت‌: آیا تو از کسانی هستی که حدیث را می‌نویسند؟.

گفتم‌: آری‌. گفت‌: پس این حدیث را بنویس بپاداش آوردن نامه ابوعبدالرحمن بسوی ما و چنین بر من املاء ‌کرد فضیل عیاض‌: ‌منصور بن المعتمر از قول ابوصالح‌ از ابوهریره برما حدیث‌کرد، که مردی ‌گفت ای رسول خدا عملی به من آموز که به و سیله آن به ثواب و پاداش مجاهدان فی سبیل الله نایل‌گردم‌. پیامبرصگفت‌: «هل تستطیع أن تصلی فلاتفتر، وتصوم فلا تفطر؟» «‌آیا می‌توانی بدون انقطاع نماز بخوانی و بدون افطار روزه بگیری‌؟‌»‌‌.

او گفت‌: ای رسول خدا من ناتوانتر از آنم‌ که چنین چیزی را بتوانم‌. پس پیامبرصگفت‌: «فوالذی نفسی بیده لو طوقت ذلك ما بلغت المجاهدین فی سبیل الله» «‌بدانکس‌ که جانم دردست اوست اگرآن را می‌توانستی انجام بدهی‌، باز بثواب مجاهدان در راه خدا نمی‌رسیدی‌»‌‌. «أو ما علمت أن المجاهد لیستن فی طوله فیكتب له بذلك الحسنات» «مگر نمی‌دانی که مجاهد باندازه ‌گامهایی که در طول راه برمی‌دارد برای او حسنات نوشته می‌شود»‌. پیامبرصبیاران خویش‌گفت‌: «لما أصیب إخوانكم بأحد، جعل الله أرواحهم فی جوف طیر خضر، ترد أنهار الجنة، وتأكل من نمارها، وتأوی إلى قنادیل من ذهب، معلقة فی ظل العرش، فلما وجدوا طیب مأكلهم، ومشربهم، ومقیلهم، قالوا: من یبلغ إخواننا عنا أنا أحیاء فی الجنة نرزق، لئلا یزهدوا فی الجهاد، فقال الله تعالى: أنا أبلغهم عنكم. وأنزل:﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ١٦٩ فَرِحِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَیَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِینَ لَمۡ یَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ١٧٠ ۞یَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٧١[آل عمران: ۱۶۹-۱۷۱]. «چون برادران شما در جنگ احد بشهادت رسیدند و مورد اصابت و اقع شدند خداوند ارواح آنان را درشکم پرندگان سبزی قرار داد که و ارد آب‌های رودهای بهشت می‌شوند و از میوه‌های بهشت می‌خورند و این پرندگان بر قندیل‌ها و لوسترهای طلائی آویزان در سایه عرش می‌آرامند و پناه می‌برند چون این ارواح پاک خوراک و آشامیدنی پاک و آرامگاه و خوابگاه پاک را یافتند گفتند چه‌ کسی هست از طرف ما به برادران ما اعلام و ابلاغ کندکه ما در بهشت زنده هستیم و بما روزی داده می‌شود، تا برادران ما بدانند و نسبت به جهاد بی‌میل نباشند خداوند فرمود: من این پیام شما را بدانان ابلاغ می‌کنیم و این آیه را نازل فرمود: «‌وگمان مبر که ‌آن‌هائی که در راه خداکشته شدند، مردگانند، خیر، نمرده‌اند، بلکه زندگانند نزدیک پروردگارشان‌، روزی داده می‌شوند، خوشی‌ها و میهمانی‌ها دارند، خوشوقت هستند به آنچه خدا از فضل و کرم خود به ایشان عطا فرموده است (‌مرتبه شهادت داد و زندگی جاوید بخشود و بزرگداشت‌ها مقرر فرمود و شادمان و آسوده خاطرند درباره‌کسان‌شان که بعد از ایشان زنده مانده و به ایشان نرسیده‌اند از اینکه ترسی نیست برای‌شان و نه هم اندوهگین شوند. شادمانی می‌کنند به نعمت‌هائی که از خدا به ایشان می‌رسد، می‌بینند فضل و رحمت خدا درباره شهداء از حد تصور بیرون است و محقق می‌بینندکه خدا ضایع نمی‌کند مزد و ثواب نکوکاران و مومنان را».و پیامبرصگفت‌: «أرواح الشهداء فی حواصل طیر خضر، تسرح فی الجنة حیث شاءت» «ارواح شهداء در چینه‌دان پرندگان سبزی است که در سراسر بهشت می‌گردند و روانند و هرجا بخواهند می‌روند»‌. پیامبرصگفت‌: «الشهید لا یجد ألم القتل إلا كما یجد أحدكم ألم القرصة» «شهید ازقتل خویش رنج نمی‌بیند مگر باندازه رنج نشگون ‌گرفتن که شما احساس می‌کنید»‌. پیامبرصگفت‌: «أفضل الجهاد أن یعقر جوادك، ویراق دمك» «‌برترین و بهترین جهاد آنست که اسبت پی شود و خون خودت ریخته گردد»‌. از جابر بن عتیک روایت شده‌ که پیامبرصگفت‌: «الشهادة سبع - سوى القتل فی سبیل الله -: المطعون شهید، والغرق شهید، وصاحب ذات الجنب شهید، والمبطون شهید، وصاحب الحرق شهید، والذی یموت تحت الهدم شهید، والمرأة تموت بجمع شهیدة» «‌شهداء ثوابی‌ که اجر و مزد شهید را دارند، بغیر از شهید و اقعی که در راه خدا در جنگ بشهادت می‌رسد هفت‌گروه هستند:‌ کسی که به بیماری طاعون بمیرد و کسی‌ که غرق شود و کسی که در اثر بیماری ذات‌الریه بمیرد و کسی که در اثر بیماری شکم درد بمیرد و کسی که در اثر حریق بمیرد و کسی که دچارآتش سوختگی‌گردد و کسی که در زیر آوار بمیرد و زنی که بر اثر زایمان بمیرد، همگی این هفت‌گروه شهید اخروی و ثوابی محسوبند»‌. احمد و ابوداود و نسائی با سند صحیح آن را روایت کرده‌اند .

از ابوهریره روایت شده است که پیامبرصگفت‌: «ما تعدون الشهید فیكم؟ قالوا: یا رسول الله: من قتل فی سبیل الله، فهو شهید.قال: إن شهداء أمتی إذن لقلیل. قالوا: فمن هم یا رسول الله؟ قال: من قتل فی سبیل الله، فهو شهید، ومن مات فی سبیل الله، فهو شهید، ومن مات فی الطاعون، فهو شهید، ومن مات فی البطن، فهو شهید، والغریق شهید».

«‌شما چه کسانی را در میان خود شهید می‌دانید و شهید بحساب می‌آورید؟ ‌گفتند ای رسول خدا کسی‌ که در راه خداکشته شود شهید است‌. پیامبرصگفت‌: پس با این حال شهدای امت من اندک خواهند بود. گفتند: پس‌کیانند شهید ای رسول خدا؟ فرمود: کسی که در راه خداکشته شود یا کسی‌ که در راه خدا بمیرد و کسی که با بیماری طاعون یا شکم درد یا در اثر غرق شدن بمیرد، همگی شهید هستند». بروایت مسلم‌. و از سعید بن زید روایت شده‌ که پیامبرصگفت‌: «من قتل دون ماله، فهو شهید، ومن قتل دون دمه، فهو شهید، ومن قتل دون دینه، فهو شهید، ومن قتل دون أهله، فهو شهید» «‌هرکس در راه دفاع از مال و جان و دین و خانواده خویش‌کشته شود شهید می‌باشد»‌. بروایت احمد و ترمذی که آن را صحیح دانسته است‌.

علماء گفته‌اند: مراد و مقصود از شهادت این گروه بغیر از شهید در راه خدا آنست‌، که در قیامت ثواب و مزد شهداء در راه خدا را دارند، و لی در دنیا بمانند شهید با آنان رفتار نمی‌شود، پس باید شسته شوند و بر آنان نماز خوانده شود. شهداء برسه دسته هستند: شهداء دردنیا و آخرت که عبارت هستند ازکسانی که در جنگ باکفار کشته می‌شوند. دوم شهدای اخروی که احکام شهید در دنیا بر آنان اجرا نمی‌گردد، از قبیل این‌ گروه‌ها که در احادیث‌گذشت و سوم ‌کسانی که در دنیا شهید هستند و ‌لی در قیامت شهید نیستند و اجرو پاداش شهید را ندارند مانند کسی که از غنایم چیزی بردارد و بدزدد و یا در حال فرار از کافران ‌کشته شود. از عبدالله ابن عمر روایت شده که پیامبرصگفت‌: «یغفر الله للشهید كل ذنب، إلا الدین»«‌خداوند همه ‌گناهان شهید را می‌آمرزد بجز و ‌ام و قرض را».

و مظالم و اموال غصبی و بظلم‌ گرفته شده حکم و ام و قرض دارد مانند قتل و خوردن اموال مردم بناحق و امثال آن‌.

جهاد برای برتری بخشیدن به سخنان و حکم خدا = برای اجرا فرامین الهی و قتی جهاد، جهاد حقیقی بحساب می‌آید که تنها بخاطر رضای خدا صورت گیرد و مراد از آن اعلا‌ی‌ کلمه الله و اجرای فرمان خداوند باشد. و بمنظور برافراشتن پرچم حق و حقیقت و راندن باطل و بذل جان درراه رضای خدا باشد. هرگاه مراد و هدف از جهاد، بهره‌های دنیائی و چیزهای دیگری غیر از رضای خدا باشد، در حقیقت جهاد بحساب نمی‌آید. برخی برای احراز منصب و مقام و برخی برای بدست آوردن غنیمت یا اظهار شجاعت یا رسیدن بشهرت‌، می‌جنگند که اینگونه اشخاص بهره‌ای از ثواب و پاداش و مزد شهید ندارند.

از ابوموسی آمده است‌، که گفت‌: مردی به حضور پیامبرصآمد و گفت‌: مردی هست برای بدست آوردن غنیمت می‌جنگد و مردی هست برای حصول شهرت می‌جنگد و مردی هست برای اینکه بشجاعت مشهورگردد، می‌جنگد،‌کدام یک از آن‌ها در راه خدا به حساب می‌آیند؟ پیامبرصگفت‌: «من قاتل لتكون كلمة الله هی العلیا، فهو فی سبیل الله» «‌کسی در راه خدا می‌جنگدکه بمنظوراعلای فرمان خدا و کلمه الله به جنگ مبادرت‌کند».

ابوداود و نسائی روایت‌کرده‌اندکه مردی‌گفت‌: ای رسول خدا آیا مردی که برای مزد و شهرت بجنگد، چه چیزی نصیب او خواهد شد؟ پیامبرصگفت‌: «‌چیزی از پاداش اخروی نصیب او نخواهد شد. آن مرد سه بار این پرسش را تکرارکرد.

پیامبرصگفت‌:

«لاشئ له، إن الله لا یقبل من العمل إلا ما كان خالصا، وابتغی به وجهه» «او بهره‌ای ندارد. براستی خداوند تنها عمل خالص را می‌پذیرد و عملی که تنها بقصد رضای او انجام پذیرد»‌. براستی نیت و قصد، روح عمل است و بدان ارزش می‌بخشد، هرگاه عملی ازنیت خالص خالی باشد. در حقیقت بی‌جان و مرده بحساب می‌آید و در نزد خداوند ارزشی ندارد.

بخاری از ابن عمر روایت‌کرده است که پیامبرصگفت‌: «إنما الاعمال بالنیات، وإنما لكل امرئ ما نوى» «بدرستی چیزی‌ که به عمل ارزش می‌دهد نیت است و برای هرکس تنها چیزی هست که نیت آن راکرده است‌»‌. و اخلاص است که ارزش واقعی را به عمل می‌بخشد و لذا انسان می‌تواند با اخلاص درجه شهادت راکسب کند، اگرچه شهید هم نشود. پیامبرصمی‌گوید: «من سأل الله الشهادة بصدق بلغه الله منازل الشهداءوإن مات على فراشه» «‌هرکس با نیت صادق از خداوند شهادت را بطلبد، خداوند او را بدرجه شهداء می‌رساند اگرچه بر بستر خویش بمیرد»‌. پیامبرصمی‌گوید: «إن بالمدینة أقواما ما سرتم مسیرا، ولا قطعتم وادیا، إلا كانوا معكم، حبسهم العذر» «براستی اقوامی و گروه‌هائی در مدینه هستند که شما مجاهدان بهر جائی رفته باشی و هر و ادیی را طی‌کرده باشید، آنان قلبشان با شما است و تنها عذرشان آنان را از شما باز داشته است‌».

هرگاه انگیزه جهاد، اخلاص برای خدا نباشد، بلکه انگیزه آن‌، چیزی و هدفی از اهداف دنیائی و مادی باشد، نه تنها مجاهد از ثواب و پاداش اخروی‌، محروم می‌شود بلکه نفس خویش را در معرض عذاب اخروی در قیامت قرار می‌دهد. از ابوهریره نقل است‌که‌گفت‌: از پیامبرصشنیدم که می‌گفت‌: «إن أول الناس یقضى یوم القیامة علیه: رجل استشهد. فأتی به فعرفه نعمه، فعرفها. قال: فما عملت فیها؟ قال: قاتلت فیك حتى استشهدت. قال: كذبت، ولكنك قاتلت لان یقال: جرئ فقد قیل، ثم أمر به فسحب على وجهه حتى ألقی فی النار. ورجل تعلم العلم وعلمه، وقرأ القرآن، فأتی به فعرفه نعمه، فعرفها. قال فما عملت فیها؟ قال: تعلمت العلم وعلمته، وقرأت فیك القرآن .قال: كذبت، ولكنك تعلمت العلم لیقال عالم. وقرأت القرآن لیقال هو قارئ. فقد قیل، ثم أمر به فسحب على وجهه حتى ألقی فی النار. ورجل وسع الله علیه، وأعطاه من أصناف المال. فأتی به فعرفه نعمه، فعرفها.قال: فما عملت فیها؟ قال: ما تركت من سبیل تحب أن ینفق فیها إلا أنفقت فیهالك. قال: كذبت، ولكنك فعلت لیقال: هو جواد، فقد قیل، ثم أمر به فسحب على وجهه، ثمألقی فی النار».

«‌همانا اولین ‌کسی که در روز قیامت بر وی داوری می‌گردد، مردی است که بشهادت رسیده است و اورا می‌آورند و خداوند نعمت‌های خویش بر وی عرضه می‌کندکه بدان‌ها اعتراف می‌نماید و آن‌ها را می‌شناسد و به وی می‌گوید: در دنیا در برابر این نعمت‌ها چه کار کردی‌؟ اوگوید: خداوندا در راه تو جنگیدم تا اینکه شهید شدم‌. خداگوید: دروغ‌گفتی‌. تو برای آن جنگیدی که ‌گفته شود، او شجاع و دلاور است و بدان رسیدی‌. سپس دستور داده می‌شود که او را بر روی می‌کشند و بآتش دوزخ می‌اندازند. و مردی هست که دانش را می‌آموزد و عالم می‌گردد و قرآن می‌خواند، او را می‌آورند و خدا نعمت‌های خود را بر وی عرضه می‌دارد و بوجود آن‌ها اعتراف می‌کند. گوید: در ازاء این نعمت‌ها در دنیا چه‌کردی‌؟ گوید: دانش را فراگرفتم و تعلیم دادم و قرآن را خواندم‌. بوی‌گوید: دروغ‌گفتی بلکه دانش آموختی تاگفته شود اودانشمند است و قرآن را خواندی تاگفته شود اوقاری قرآن است و بدان رسیدی سپس دستور داده می‌شودکه او را بر روی بکشند تا اینکه بآتش دوزخ انداخته می‌شود و مردی هست که خداوند انواع ثروت‌ها و اموال را به او داده است‌. او را می‌آورند و نعمت‌های خدا را بر او عرضه می‌کنند و بدانها اعتراف می‌نماید.گوید در ازاء این نعمت‌ها در دنیا چه کارکردی‌؟ گوید: هر راهی را که دیدم هزینه‌کردن درآن مورد پسند شما است‌، مال خویش را هزینه ‌کردم و رضای تو جستم‌. بوی‌گفته می‌شود تو دروغ‌گفتی‌. بلکه بدین‌جهت اموال خویش را بخشیدی که گفته شود: او جوانمرد و سخی طبع است و بدان رسیدی‌. سپس دستور داده می‌شودکه او را بر روی بکشند تا اینکه بآتش دوزخ اندخته شود»‌. مسلم این روایت را ذکر کرده است‌.