فقه السنه

فهرست کتاب

زکات مستغلات

زکات مستغلات

مستغلات اموالی را گویند که از اصل آن‌ها زکات و اجب نیست جزو اموال تجارتی نبوده و بعنوان تجارت نگهداری نمی‌شوند، بلکه بمنظور افزایش درآمد نگهداری و بوجود آمده‌اند و از راه اجاره و کرایه دادن‌، یا فروش محصولات و فراورده‌های آن‌ها، منافع و سود قابل ملاحظه‌ای به صاحبان آن اموال می‌رسد، مانند ساختمان‌ها و آپارتمان‌های اجاره‌ای و چهارپایان و ماشین آلات تولیدی و خدماتی و حمل و نقل و و سایل و ابزار و زینت آلات کرایه‌ای. اگرچه امروز مستغلات بیشتر برای خانه و دکان و کاروانسرا و امثال آن که کرایه داده می‌شوند، بکار می‌رود، و لی در اینجا مراد ما عام است.

فرق بین اموال تجارتی و مستغلات آنست که سود و منافع اموال تجارتی ازداد و ستد و تحویل و تحول اصل آن اموال و کالاها حاصل می‌شود و کالاها دست بدست می‌گردد، و لی در مستغلات اصل اموال باقی است و منافع و سود آن‌ها، بعنوان در آمد دست بدست می‌گردد.

مسئله مستغلات بسیار مهم و شایان توجه است‌، چه امروز اموالی که منبع درآمد سرشار می‌باشند و مستغلات بحساب می‌آیند، فراوانند مانند:

آپارتمان‌ها و عمارات بزرگ و آسمان خراش‌ها، که برای اجاره و بهره‌دهی ساخته می‌شوند و کارخانجات تولیدی و ماشین آلات کرایه‌ای و ماشین‌ها و هواپیماها و کشتی‌هائی که برای حمل و نقل مسافران و کالاها، بکار می‌روند و امثال این‌ها که سرمایه ثابت و شبه ثابت می‌باشند و برای صاحبان آن‌ها، منبع درآمد سرشار هستند. نظر فقهای اسلامی درباره زکات مستغلات بسیار متفاوت است . فقهاء در این باره به دو گروه تقسیم می‌شوند:

گروه اول: این گروه می‌گویند: اموال زکوی و سیله پیامبرصمشخص و معین گشته است‌، بنابراین مستغلات و اموال کرایه‌ای‌، اموال زکوی نمی‌باشند. و فقهای مسلمین طی ادوار مختلف‌، رای به و جوب زکات در آن‌ها را نداده‌اند و بصراحت گفته‌اند: که از خانه‌های مسکونی و ابزار حرفه و کسب و چهارپایان سواری و اسباب و اثاث منزل‌، زکات و اجب نیست. بنابراین‌، به رای این گروه‌، از کارخانجات تولیدی و ساختمان‌های بزرگ و آپارتمان‌ها و آسمان خراش‌ها و ماشین‌های ‌کرایه‌ای و هواپیماها و کشتی‌های تجارتی و حمل و نقل‌ کالا و مسافر، زکات و اجب نیست. اگرچه درآمد آن‌ها فراوان و سرشار هم باشد!!.

ولی اگر در آمد آن‌ها، و صول و یکسان بر آن بگذرد، حکم زکات نقدین دارد و شرایط مدون آن بر آن‌ها جاری می‌گردد. و اگر تا پایان سال حد نصاب یا آنچه که نصاب را کامل می‌کند باقی نماند چیزی بر صاحبان آن‌ها و اجب نیست‌!!. این رای از قدیم معروف بوده و بعضی از سلف بدان رای داده‌اند. و ابن حزم اندلسی و شوکانی و صدیق حسن خان آن را پذیرفته‌اند تا جائیکه‌گفته‌اند از کالاهای تجارتی و میوه‌جات و سبزیجات زکات و اجب نیست!!.

گروه دوم: می‌گویند: باید ازهمه مستغلات زکات داده شود. بعضی از مالکی‌ها و حنبلی‌ها و بعضی از شیعه زیدیه و بعضی از استادان معاصر مانند ابوزهره و عبدالوهاب خلاف و عبدالرحمن حسن نیز این رای را پذیرفته‌اند. من نیز -‌دکتر یوسف قرضاوی-‌بدلایل زیراین رای را می‌پذیرم:

۱- خداوند در هرمالی حقی یا زکات یا صدقه‌ای و اجب نموده است: ﴿وَٱلَّذِینَ فِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ٢٤[المعارج: ۲۴]. ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ[التوبة: ۱۰۳]. و پیامبرصمی‌فرماید: «ادوا زكاة ا‌موالكم»، در این نصوص‌کلمه مال بطور مطلق و بدون فرق میان اموال‌، بکار رفته است. ابن عربی می‌گوید: کلمه اموال عام و مفهوم فراگیر دارد، اگر کسانی بخواهند آن را تخصیص بدهند، باید دلیل داشته باشند.

۲- علت و جوب زکات در اموال‌، نمو و افزایش و بهره‌دهی آن‌ها است. همانگونه که فقهاء گفته و در قیاس بدان عمل کرده‌اند و اکثریت قریب باتفاق فقهاء باستثنای عده اندکی از ظاهریه و معتزله و شیعه چنین‌ گفته‌اند. بنابراین از خانه مسکونی شخصی و لباس شخصی و زینت آلات و جواهرات معمولی و و سایل‌ کار و کسب و اسبان جهاد و اشتران و گاوان که از آن‌ها کار می‌کشند، زکات را از آن‌ها و اجب ندانسته‌اند. چون آن‌ها برای افزایش درآمد و بهره‌دهی نیستند. پس اگر علت و جوب زکات بهره‌دهی و نمو مال باشد، هرجا این علت وجود داشته باشد، و جوب زکات نیز وجود خواهد داشت‌، و برعکس نیز.

۳- فلسفه و حکمت تشریع زکات که تزکیه نفس و تطهیر و پاک سازی صاحبان مال از بیماری‌های روحی بخل و حسد است و همچنین کمک و مساعدت به نیازمندان و سهیم بودن در حمایت از دین و دولت اسلامی و کمک به انتشار دعوت اسلامی است‌، بنابراین ایجاب می‌کند که صاحبان اموال‌، احتیاط کرده و روح و نفس خویش را تزکیه و تطهیر نموده و به فقراء و نیازمندان و دین و دولت اسلامی کمک نمایند. پس بهتر است‌ که زکات را در همه اموال و اجب بدانند. کاشانی ‌گفته است: فرضیت پرداخت یک دهم از محصولات زمین‌، از نظر دلالت عقلی بدان علت است که ازوجود نعمت خدا سپاس بعمل آید، و بینوایان قادر به زندگی و انجام فرایض و تکالیف خویش‌گردند. و صاحبان اموال‌، باید از بیماری‌های بخل و حسد و طمع و گناه پاکیزه گردند. و این‌کار شرعا و عقلا لازم است. «‌‌پایان سخن کاشانی».

آیا معقول است که شرعا و عقلا لازم باشد صاحبان محصولات کشاورزی و میوه‌ها، خویش را با پرداخت زکات از بیماری بخل و طمع و گناه پاک سازند و لی صاحبان کارخانجات بزرگ و ساختمان‌ها و آپارتمان‌ها و آسمان‌خراش‌ها و کشتی‌ها و هواپیماها و ماشین‌ها و امثال آن که چندین برابر صاحبان فراورده‌های دامی و کشاورزی و باغات درآمد دارند، شرعاً و عقلا موظف به چنین عملی نباشند، در حالیکه زحمات کمتری نیز می‌کشند؟‌!!.