اندازه جزیه و مقدار آن
صاحبان سنن از معاذ بن جبل روایت کردهاندکه پیامبرصچون او را به یمن روانهکرد به وی دستوردادکه از هر مرد بالغی که محتلم شده باشد یک دینار جزیه بگیرد یا معادل آن لباس اهل یمن. سپس عمر خطاب مقدار آن را افزایش داد که از صاحبان طلا برای هر نفر چهار دینار و از صاحبان نقره و سیم چهل درهم برای هر سال مقرر فرمود. و این امر از این ناشی میشودکه پیامبرصاز فقر و تنگ دستی مردم یمن خبر داشت و عمر خطاب از ثروتمندی و توانمندی اهل شام اطلاع داشت، پس هر یک با توجه باوضاع مالی مردم مبلغ و اندازه آن را معین فرمودهاند.
بخاری گوید از «مجاهد» پرسیدندکه چرا اهل شام چهار دینار طلا و اهل یمن یک دینار میپردازند؟ اوگفت: اینکار با توجه به قدرت مالی آنها تعیین شده است. ابوحنیفه و روایتی از احمد این نظر را پذیرفتهاند که گفتهاند: «بر ثروتمند ٤٨ درهم و برمتوسط ٢٤ درهم و بر فقیر ١٢ درهم معین است و این حد را بین اقل و اکثر بیان کردهاند».
امام شافعی و روایتی از احمد میگوید که حداقل یک دینار است و حداکثر بستگی به اجتهاد و نظسرو تشخیص و الیان میباشد. مالک و روایتی دیگر از احمد که راجح آنست میگوید:، «حد معینی برای حداقل و حداکثر نیست بلکه بستگی به نظر و اجتهاد و لی امراست تا نسبت بحال و و ضع هر کسی آن را تعیین کند». و نباید هیچکسی موظف بپرداخت چیزیگردد که قدرت پرداخت آن را ندارد.