فروختن به شرط برائت از عیوب
هرکس چیزی را بفروشد بشرط اینکه او از هر عیب مجهولی که درآن چیزباشد، برئی باشد، نمیتواند از عیوبی که در آن چیز پدیدار گردد برائت داشته باشد، پس هرگاه خریدار در آن چیز، عیبی یافت او حق خیار دارد و میتواند معامله را بهم بزند، چون این عیب مجهول، بعد از بیع ثابت میشود، پس پیش از بیع ساقط نمیگردد. اگر فروشنده عیب راگفت یا مشتری او را از عیوب بعد ازعقد بیع آزاد کرد، فروشنده از عیب تبرئه میشود. به اثبات رسیده است که عبدالله بن عمر بندهای را به زید بن ثابت فروخت به هشتصد درهم بشرط برائت از عیوب آن، یعنی هر عیبی داشته باشد اومسئول نباشد. زید درآن عیبی یافت و خواست آن را به ابن عمر برگرداند و او نپذیرفت و او داوری را پیش عثمان بن عفان برد. عثمان به ابن عمر گفت: آیا حاضرهستی که قسم بخوری که از این عیب بیاطلاع بودی؟ ابن عمر گفت: نخیر. پس عثمان بنده را به ابن عمر برگرداند که او آن را بیک هزاردرهم فروخت. امام احمد و دیگران آن را ذکرکردهاند. ابن القیمگفت: این اتفاق ایشان را میرساند براینکه معامله و عقد بیع با وجود شرط برائت از عیوب صحیح است و چنین شرطی جایزاست و اتفاق عثمان و زید را میرساند براینکه فروشنده اگراز عیب اطلاع داشته باشد -بدون اینکه از آن نام ببرد- و برائت از عیب را شرطکند چنین شرطی او را سودی ندارد.