پوشیدن جامه حریر و نشستن بر آن
بموجب مفاهیم صریح احادیث نبوی پوشیدن حریر و نشستن برحریر بنسبت مردان حرام میباشند. اینک احادیثی در این مورد:
۱- بروایت عمر خطاب پیامبرصگفت: «لا تلبسوا الحریر فإن من لبسه فی الدنیا لم یلبسه فی الآخرة»«ای مردان حریر مپوشید زیرا هرکس از مردان در دنیا حریر بپوشد در قیامت از پوشیدن جامه حریر محروم خواهد شد».
۲- بروایت عبدالله بن عمر آمده است که عمر خطاب دید که جامه حریر استبرق را میفروشند او آن را بحضور پیامبرصآورد و گفت: ای رسول الله آن را بخر و برای عید و بهنگام آمدن هیاتهای نمایندگی اقوام و اعراب خود را بدان بیارای. پیامبرصگفت: این جامه کسی است که بهرهای از آن در دنیا ندارد. یعنی کسی که در دنیا از آن بپوشد در قیامت از آن بهرهای ندارد. سپس عمر صبر کرد تا مدتی گذشت و بعد از آن پیامبرصجبهای از دیبا برای او فرستاد و عمر پیش پیامبرصآمد و گفت: ای رسول الله تو گفتی این جامه کسی است که اگر در دنیا آن را بپوشد در قیامت از آن بهرهای ندارد، سپس آن را برای من فرستادهای؟ پیامبرصگفت: آن را برایت نفرستادهام که بپوشی، لیکن برایت فرستادهام که آن را بفروشی و برای نیازهای خود خرج کنی.
۳- حذیفه یمان گفت: پیامبرصما را نهیکرد از اینکه در ظروف طلا و نقره بنوشیم و چیزی بخوریم و همچنین ما مردان را نهیکرد از پوشیدن جامه حریرو دیبا و نشستن بر آنها و گفت: این در دنیا از آن کافران است و در قیامت از آن ما است. به مقتضای این احادیث جمهور علماء پوشیدن حریر و نشستن بر آن و گستردن آن را حرام میدانند . بلکه مهدی درکتاب «البحر» گفته است که این مطلب مورد اجماع علما است و قاضی از جماعتی از جمله ابن علیه مباح بودن آن را نقل کرده است.
و به احادیث ذیل استدلال کردهاند:
۱- بروایت عقبه یک جامه حریری به پیامبرصاهداء شده بود که آن را پوشید، سپس در آن نماز خواند و برگشت و به سختی آن را از تن بیرون آورد و دور انداخت، توگوئی از آن بدش آمد و گفت: «لا ینبغی هذا للمتقین»«این نوع جامه برای پرهیزگاران شایسته نیست».
۲- بروایت مسور بن مخرمه قباهائی برای پیامبرصرسیده بود، که مخرمه و پدرش برای اینکه چیزی از آنها بدانان برسد، نزد پیامبرصرفتند، که پیامبرصبیرون آمد و قبای حریری زربفتی پوشیده بود، و گفت ای مخرمه این یکی را برای تو نگه داشتیم و زیبائیهای آن را به وی نشان میداد، و گفت: آیا مخرمه از آن راضی است؟.
۳- بروایت انس پیامبرصیک پالتوی حریر عالی را که پادشاه روم بوی هدیه کرده بود، پوشید، سپس آن را برای جعفر فرستاد و جعفر آن را پوشید و بنزد پیامبرصآمد که پیامبرصگفت: آن را بتو ندادهام که بپوشی گفت پس چکارش کنم گفت: آن را برای دوست و برادرت نجاشی پادشاه حبشه بفرست.
۴- بیش از بیست نفر از یاران پیامبرصاز جمله انس و براء بن عازب جامه حریری پوشیدهاند.
جمهور علما احادیثی را که بر تحریم آن دلالت میکنند پاسخ داده و گفتهاند در حدیث عقبه آمده است که «أنه لا ینبغی هذا للمتقین»پس اگر پوشیدنش برای متقیان مناسب و شایسته نباشد به تحریم سزاوارتر است تا اباحت.
و درباره حدیث مسور و انس گفتهاند اینها افعال است و کردار است و افعال در برابر اقوال دال بر تحریم، مقاومتی ندارند.
بعلاوه باتفاق علما در اول پیامبرصجامه حریر میپوشید، سپس حرام شد و حدیث جابر نیز مشعر بدان است که گفت: پیامبرصقبای دیبائی را که بوی هدیه شده بود پوشید، سپس آن را از تن درآورد و برای عمر خطاب فرستاد و گفتند ای رسول الله چه زود آن را از تن در آوردی!! گفت جبریل÷مرا از آن منع کرد و عمر خطاب گریان پیش او آمد و گفت ای رسول الله از چیزی بدت آمد و آن را بمن بخشیدی، مرا چه شده است؟ گفت: آن را بتو ندادم که بپوشی بلکه بتو دادهام که بفروشی که عمر آن را بدو هزار درهم فروخت.
و گفتهاند در سند حدیث انس علی بن زید بن جدعان وجود دارد، حدیث او حجت نیست و گفتهاند آنچه اصحاب پوشیدهاند، خز بوده نه حریر و خز از پشم و ابریشم یافته میشود و خطابی گفت: بنظر میرسد که آستر آن پوستین که پیامبرصپوشید و حاشیه آن از حریر بوده باشد.
رای شوکانی: شوکانی گفت با توجه به مجموع احادیث دال بر تحریم و جواز، بنظر میرسد که پوشیدن حریر، برای مردان کراهت داشته باشد و در نیل الاوطار گفته است، ممکن است که این پوشیدن قبای حریر و دیبا از جانب پیامبرصو تقسیم کردن آن در بین یارانش و اینکه چیزی در حدیث نیست که این پوشیدن پیش از حدیث تحریم بوده است یا بعد از آن، همگی موجب شوند که احادیث تحریم را حمل بر کراهت کنند و بدینوسیله بهمه ادله عمل شده است و با هم جمع شدهاند و از جمله چیزهائی که این را تقویت میکند، اینست که بیست نفر از اصحاب آن را پوشیدهاند و بعید بنظر میرسد که اصحاب پیامبرصبچیزی اقدام کنند، که در شریعت حرام باشد. و بعید بنظر میرسد که سایر اصحاب در برابر آنان سکوت کنند و حال آنکه از تحریم آن اطلاع داشته باشند، چون پیش آمده است که برای کارهای خیلی سادهتر از این، همدیگر را انکار کردهاند.