قضاوت در اسلام
از جمله و سائل مهمی که بدان اجرای قسط و عدل تحقق میپذیرد و حفظ حقوق میشود و از خونریزی و هتک ناموس و تجاوز بجان و مال و آبروی مردم پیشگیری بعمل میآید، همانا برپائی نظام قضایی است که اسلام آن را فرض نموده و آن را جزئی از تعالیم و گنجینهای از گنجینههای خود قرار داده است، که کسی از آن بینیاز نیست و برای همه ضروری است و نخستین کسی که در اسلام متصدی این و ظیفه گردید، حضرت محمدصبود چون در معاهده و پیمانی که بعد از هجرت بین مسلمین و یهود و دیگران منعقدگردید، آمده است:
«همانا هر نوع اختلاف و نزاع و روی دادی که بین کسانی که در این صحیفه پیماننامه نامشان آمده است، پیش آید و اتفاق افتد و احتمال فساد و تباهی برود، داوری درباره آن با خدا و محمد رسول الله است. و خداوند به حضرت محمدصدستور داد که در داوری خود با آنچه که خداوند نازل کرده است حکم کند که میفرماید:
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ لِتَحۡكُمَ بَیۡنَ ٱلنَّاسِ بِمَآ أَرَىٰكَ ٱللَّهُۚ وَلَا تَكُن لِّلۡخَآئِنِینَ خَصِیمٗا١٠٥ وَٱسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا١٠٦﴾[النساء: ۱۰۵-۱۰۶].
«ماکتاب قرآن را به حق بر تو نازل ساختیم تا حکم و داوری درمیان مردم نمائی به آن حکمی که خدا به تو آموخت، و برای خیانتکاران مثل «طعمه» دفاع کننده مباش (رسول الله یک یهودی را تبرئه فرمود و «طعمه» را معاقبت نمود) و ازخداوند طلب آمرزش نما اگر چنین قصدی به دلت خطور نموده است حقاکه خدا بسیار آمرزنده و بسیار مهربان است...».در زمان پیامبرصمتصدی امور قضائی مکه «عتاب بن اسید» بود، همانگونه که علی بن ابیطالب متصدی امور قضائی یمن شد. اهل سنن و دیگران روایتکردهاند و قتی که حضرت محمدصعلی بن ابیطالب را بعنوان قاضی به یمن گسیل میداشت، گفت ای رسول الله مرا بعنوان قاضی میفرستی که داوری کنم در میان آنان، در حالیکه من جوانی هستم نمیدانم قضاوت چیست؟ گفت: پیامبرصبر سینهام زد و گفت: «اللهم أهده وثبت لسانه»«خداوندا او را هدایت کن و زبانش را ثابت و استوار گردان». علی گفت: سوگند بدانکس که دانه را شکافت و سبزکرد، هرگز در قضاوت و داوری بین هیچ دو نفری دچار شک و تردید نشدهام. و از علی بن ابیطالب روایت شده است که رسول اللهصگفت: «یا علی إذا جلس إلیك الخصمان فلا تقض بینهما حتى تسمع من الاخر، كما سمعت من الاول فإنك إذا فعلت ذلك تبین لك القضاء» «ای علی هرگاه دو نفر خصم پیش تو بداوری نشستند در بین آنان داوری و حکم مران تا آنکه همانگونه سخن اولی را شنیدی، سخن دومی را نیزبشنوی، تو اگر چنین کردی حکم درست برایت روشن میشود». بروایت احمد و ابوداود و ترمذی.