فقه السنه

فهرست کتاب

تمنا‌ی مرگ پسندیده نیست

تمنا‌ی مرگ پسندیده نیست

مکروه است‌ که انسان تمنای فرا رسیدن مرگ‌ کند و برای آن دعا نماید، خواه این تمنی و دعا بعلت فقرو تنگ دستی یا بیماری و محنت و رنج و امثال آن باشد. بهرحال تمنای فرا رسیدن مرگ مکروه است‌. زیرا محدثین ازانس روایت‌ کرده‌اند که پیامبرصگفته است‌: «لا یتمنین أحدكم الموت لضر نزل به، فإن كان لابد متمنیا للموت فلیقل: اللهم أحینی ما كانت الحیاة خیرالی، وتوفنی إذا كانت الوفاة خیرا لی»«هرگز یکی از شما بعلت ناراحتی و گرفتاری که دارد تمنای مرگ و درخواست فرا رسیدن آن نکند. اگر ناچار بود چنین تمنائی را بکند بگوید: خداوندا تا زمانی که زندگی برایم خیر و سودمند است‌، مرا زنده نگاه دار و هرگاه مرگم برایم سودمندتر باشد مرا بمیران»‌.

فلسفه نهی از تمنای مرگ آنست که در حدیث ام الفضل (‌همسر عباس عموی پیامبر) آمده است که عباس بیماربود و پیامبرصبه عیادت اوآمد عباس از بیماری شکوه‌کرد و آرزوی مرگ را نمود. پیامبرصگفت‌: «یا عباس یا «عم رسول الله لاتتمن الموت إن كنت محسنا تزداد إحسانا إلى إحسانك خیر لك، وإن كنت مسیئا فإن تؤخر تستعتب خیر لك.فلا تمن الموت»«‌ای عباس ای عموی رسول خدا تمنای مرگ نکن‌. اگر نیکوکار باشی و بر نیکی‌های خود بیفزائی برایت بهتر است و اگر بدکار باشی و مرگت بتاخیر بیفتد و با استغفار و انابه طلب آمرزش‌گناهانت بکنی برایت بهتر است‌. پس آرزوی مرگ مکن»‌. به روایت احمد و حاکم‌ که‌ گفته است بنا بشرایط مسلم این حدیث صحیح است‌.

اگرکسی نگران باشدکه در این حال زندگیش برای دینش زیانمند است او می‌تواند آزوی مرگ‌کند بدون اینکه‌کراهت داشته باشد. زیرا ازپیامبرصنقل شده است که در دعای خویش می‌گفت‌: «اللهم إنی أسألك فعل الخیرات.وترك المنكرات وحب المساكین، وأن تغفر لی وترحمنی، وإذا أردت فتنة فی قومی فتوفنی غیر مفتون، وأسألك حبك وحب من یحبك وحب عمل یقرب إلى حبك»«خداوندا از تودرخواست می‌کنم که مرا به انجام‌کارهای خیر و ترک‌کارهای ناشایست و محبت بینوایان توفیق دهی‌،و مرا بیامرزی و مورد رحمت خود قراردهی‌، و هرگاه خواستی قومم را به فتنه‌ای و مصیبتی دچارکنی‌، مرا پیش ازانکه به فتنه مبتلا سازی بمیران‌. و از تو محبت تو و محبت دوستان ترا و محبت اعمالی را که مرا به مهر تو نزدیک سازد درخواست می‌کنم»‌. ترمذی آن را روایت‌ کرده و آن را «‌حسن صحیح» دانسته است‌. در موطا بروایت از عمر بن خطاب آمده است که او در دعا می‌گفت‌: «اللهم كبرت سنی وضعفت قوتی، وانتشرت رعیتی، فاقبضنی إلیك غیر مضیع ولا مفرط»«خداوندا پیر شده‌ام و نیرویم سستی‌گرفته است و مردمان زیردستم پراکنده ‌گردیده‌اند، خداوندا پیش از انکه ضایع و تباه شوم و به تفریط و سست‌کاری دچار گردم‌، مرا به سوی خویش ببر -‌بمیران - »‌.