بیع العینه
خریدن چیزی بصورت نسیه و فروش همان چیز بصورت نسیه بصاحب آن، بصورت نقد با بهای کمتری. بیع العینه آنست که کسی محتاج پول است، لذا کالائی را و چیزی را بصورت نسیه تا مدتی با بهای معینی میخرد، سپس همان چیز و کالا را که خریده است، بصورت نقد با بهای کمتری بهمان فروشنده کالا میفروشد، و تفاوت درآن است که همان مبلغ که قیمت نقدیکالا است و کمتر از قیمت نسیه آنست، نقداً دریافت داشته است، این نوع بیع را که عینه میگویند پیامبرصاز آن نهیکرده است و آن را ربا و رباخواری دانسته است، اگرچه بصورت خرید و فروش است. پس اینگونه فروختنها حرام است، و عقد بیع باطل است .
۱- بروایت ابن عمر پیامبرصگفت: «إذا ضن الناس بالدینار والدرهم وتبایعوا بالعینة واتبعوا أذناب البقر وتركوا الجهاد فی سبیل الله أنزل الله بهم بلاء فلا یرفعه حتى یراجعوا دینهم»«هرگاه مردم از دادن درهم و دینار خود به نیازمندان بخل و رزیدند و حاضر نبودند بدون منفعت و سودی از دیگران دستگیریکنند و بیع «عینه» انجام دادند، بدینمعنی حیوانی یاکالائی را بمحتاج بصورت نسیه یا بهای مشخصی فروختند سپس آن را بصورت نقدی و با بهای کمتری از او خریدند سپس آن را بصورت نقدی و با بهایکمتری از او خریدند و بدنبال دمگاو بودند یعنی در فکر پرورش حیوانات بودند و جهاد در راه خدا و دستگیری همدیگر را رها ساختند، خداوند بلا و مصیبت را برآنان نازل میکند و خداوند این بلا و مصیبت را از آنان دفع نمیکند مگر اینکه بدین خویش برگردند و برابر دین با هم مساوات و دستگیری کنند و در راه خدا جهاد نمایند». احمد و ابوداود و طبرانی و ابن القطان که آن را صحیح دانستهاند آن را ذکرکرده و بیرون آوردهاند و ابن حجر رجال سند آن را معتبر و ثقه دانسته است.
۲- عالیه دختر ایفع بن شرجیل همسر ابواسحاق همدانیکوفی سبیعیگفت: «من همراه مادر فرزند زید بن ارقم یعنی کنیزش، به نزد حضرت عایشه رفتیم مادر فرزند زید بن ارقم یعنی کنیزش، که از او بچهای داشت گفت: من غلامی را بزید فروختم دربرابر هشتصد درهم نسیه و سپس همان را از او خریدم به ششصد درهم نقدی، عایشهگفت: بد چیزی فروختی و به چیزی خریدی یعنی خرید و فروش بدی انجام دادی و بزید بن ارقم ابلاغ کن و بگو: براستی او با این عمل خویش جهاد خود را با پیامبرصباطلکرده است، مگر اینکه توبه کند». این روایت را مالک و دارقطنی بیرون آوردهاند.