فقه السنه

فهرست کتاب

اقطاع و تیول زمین و معادن و آب

اقطاع و تیول زمین و معادن و آب

حاکم عادل اگر مصلحت بداند می‌تواند قسمتی از زمین موات و معادن و آب‌ها را به بعضی از افراد به اقطاع و تیول بدهد، و لی اگر مصلحت و سودی در آن نباشد جایزنیست‌، آنگونه که حکام ظالم می‌کنند. پیامبرصو خلفای راشدین بعد از او بنا باقتضای مصلحت‌، این عمل را انجام داده‌اند:

۱- ‌بروایت عروه بن الزبیر آمده است که عبدالرحمن بن عوف‌ گفت‌:‌ که پیامبرصو عمر بن خطاب فلان زمین و فلان زمین را باقطاع و تیول بمن دادند، زبیر نزد خانواده عمربن خطاب رفت و نصیب و سهم او را از آنان خرید: سپس نزد عثمان رفت و گفت‌: عبدالرحمن بن عوف می‌گوید که پیامبرصزمینی را ‌به تیول و اقطاع بوی داده است و عمر بن خطاب نیز فلان زمین و فلان زمین را نیز به اقطاع به وی داده است‌. و من (ز‌بیر) سهم خانواده عمر را از آنان خریده‌ام‌، عثمان‌گفت‌: شهادت و گواهی عبدالرحمن بن عوف بنفع و علیه خودش مورد قبول است‌. بروایت امام احمد.

۲- بروایت علقمه بن و ائل از پدرش آمده است که پیامبرصزمینی را در حضرموت به وی اقطاع داد.

۳- ‌به روایت عمر بن دینار آمده است‌: هنگامی که پیامبرصبه شهر مدینه آمد زمینی را به تیول و اقطاع به ابوبکر و زمینی را به عمر اختصاص داد‌.

۴- ‌بروایت ابن عباس آمده است که پیامبرصمعادن و اقع در «‌قبل» را در ساحل اعم از مرتفعات و زمینهای هموار آن را، به بلال بن حارث مزنی به تیول و اقطاع داد.احمد و ابوداود آن را آورده‌اند.

ابویوسف‌ گفته است که این آثار و اخبار بر این دلالت دارند که پیامبرصو خلفای بعد از او به مردمانی اقطاع و تیول داده‌اند و پیامبرصدر این ‌کار مصلحت مردم و انس و الفت به اسلام و آبادانی زمین را تشخیص داده است و خلفای بعد از او نیز اقطاع را بکسانی داده‌اند که برای اسلام و مسلمین مفید و سودمند و برای دشمنان سد محکمی بوده‌اند و این‌کار خود را بهتردانسته‌اند و اگر چنین نبود بدان اقدام نمی‌کردند و حق هیچ مسلمانی و معاهدی را به اقطاع نداده‌اند.