قصاص سیلی و ضربت و دشنام
اگر کسی کسی دیگررا سیلی یا مشت یا ضربت زد یا به وی دشنام و ناسزاگفت میتواند از او قصاص کند، چون خداوندگفته است: ﴿فَمَنِ ٱعۡتَدَىٰ عَلَیۡكُمۡ فَٱعۡتَدُواْ عَلَیۡهِ بِمِثۡلِ مَا ٱعۡتَدَىٰ عَلَیۡكُمۡۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ﴾[البقرة: ۱۹۴]. «... هر کس بشما تجاوز کرد همانگونه که او بشما تجاوز کرده است شما نیز بوی تجاوز کنید و تقوی داشته باشید و از اندازه نگذرید».و جای دیگر میفرماید: ﴿وَجَزَٰٓؤُاْ سَیِّئَةٖ سَیِّئَةٞ مِّثۡلُهَاۖ﴾[الشورى: ۴۰]. «پاداش هر بدی بدی است مانند آن».و در سنت پیامبرصنیزچنین آمده است و لی شرط است که اگرشخصی مشت یا سیلی یا ضربت خورده بود یا دشنامی شنید، درست مانند آن را نسبت به جانی و متجاوز انجام دهد، چون مقتضای عدالت که بموجب آن قصاص مشروع گردیده است، چنین است. همانگونه که شرط است که در قصاص سیلی و مشت و ضربت بر چشم یا محلیکهگمان تلف میرود، نباید زده شود، در قصاص دشنام و ناسزاگوئی نیز نباید دشنام حرام باشد، پس نبایدکسی را که او را تکفیرکرده است تکفیرکند و باکسی را که درباره او مرتکب دروغ شده یا پدرش را لعنت کرده یا مادرش را ناسزا گفته است، نباید او نیز درباره او مرتکب دروغ شود یا پدرش را لعنکند یا مادرش را ناسزا گوید. چون تکفیر مسلمان و دروغگفتن درباره او هردو حرامند و پدر و مادرش درباره لعن و نفرین و ناسزاگوئی بدو دخالتی نداشتهاند، پس نباید درباره آنان چنین عملی انجامگیرد. و حق داردکسی را لعنتکند یا ناسزاگویدکه او نیز چنین کرده است و هرسخن زشتی راکهگفته است بعنوان قصاص به وی برگرداند. قرطبی گفته است: هرکس ترا ظلمکرد حق خویش را از وی بگیر، باندازه ستمی که ازشما رفته است و هرکس بتو فحش و ناسزاگفت درست مثل آن را به وی بگو و هر کس از آبروی شما بدگوئیکرد تو نیز ازآبروی او بدگوئیکن و به پدر و مادر و فرزند خویشاوندان او تجاوز مکن و تو حق نداری درباره او دروغ بگوئی، اگرچه او درباره تو دروغ گفته باشد، زیرا معصیت نباید با معصیت مقابله شود. چنانچهکسی بتوگفت: ای کافر، برای تو جایزاست که بگوئی: توکافر هستی. و اگرگفت: ای زانی تو در قصاص به وی بگو: ای دروغگو، ای شاهد دروغ، اگر تو نیز به وی بگوئی: ای زانی، تو مرتکب دروغ شدهای و گناهکار میشوی. اگر کسی طلب ترا نمیداد و طفره میرفت، در حالیکه داشت و عذری نداشت. به وی بگو: ای ظالم ای مال مردم خور. پیامبرصگفت: «لی الواجد یحل عرضه وعقوبته» «طفره رفتن غنی و ثروتمند و کسی که میتواند بدهی دیگران را بپردازد و امتناعکند موجب حلال طعنه بر آبرو و عقوبت و مجازات او میشود». درباره آبرویش بدان تفسیری که گفتیم و اما مجازاتش آنست که باید زندانی شود .
قصاصکردن سیلی و مشت و ضربت و دشنام از خلفای راشدین و دیگران از اصحاب و تابعین باثبات رسیده است، بخاریگفته است که ابوبکر و علی و ابن الزبیر و سوید بن مقرن از سیلی و امثال آن قصاصکردهاند. ابن المنذرگفته است: ضربت شلاق و عصا و سنگ اگر از روی عمد باشد و بکشتن منجرنشود، قصاص دارد و جماعتی از اصحاب حدیث نیز برآنند.
دربخاری آمده است که عمر بن خطابکسی را که با شلاق او را زده بود قصاص کرد و علی بن ابیطالب نیز از سه ضربه شلاق قصاص کرده و شریح قاضی نیز شلاق و سیلی و خراش زدن چهره را قصاص کرده است.گروهی بسیار از فقهای بصره و کوفه با این مخالفتکردهاند و گفتهاند چون مساوات و مماثله دراین چیزها مقدور نیست پس قصاص در اینگونه چیزها مشروع نیست. چنانچه در اینها قصاص و اجب نباشد تعزیر در اینها و اجب است و شیخ الاسلام ابن تیمیه رای اول را ترجیح داده است و گفته: درجوابکسانی که میگویند مماثله در اینگونه چیزها ممکن نیست میگوئیم: این جنایات بایستی مجازات داشته باشند یا قصاص یا تعزیر هرگاه تعزیر جایز باشدکه خود تعزیر از نظر جنس و مقدار مضبوط و مشخص نیست چرا قصاص که مضبوط و مشخص است بهتر و سزاوارتر نیست و عدالت بر حسب امکان در قصاص معتبر است، بدیهی است هرگاه ضارب سیلی بخوردکه مانند سیلی خودش باشد یا نزدیک بدان، این بیشتر به عدالت نزدیکتر است تا او را تعزیر کنند با ضربه شلاق. چیزی که مستمسک منع قصاص قرار گرفته است خوف از ظلم است، بچیزی منتهی میشود که ظلم بیشتری دارد یعنی در تعزیر ظلم بیشتری است تا قصاص، پس آنچه که در سنت آمده است عادلانهتر و بهتر است. پایان سخنابن تیمیه.