چیزیی که و ضو را باطل نمیکند
دوست داشتیم به چیزهایی اشاره کنیم که گمان رفته است، که و ضو را باطل میکنند و حال آنکه و ضو بدانها باطل نمیشود، زیرا دلیل صحیحی که بتوان بدان اعتماد نمود، در این باره در دست نیست. این چیزها بشرح زیر است:
۱- دست زدن به زن بدون حائل:
از عایشهلروایت شده است که: پیامبرص، او را بوسیده درحالی که پیامبر روزه داشت، و فرمود: «إن القبلة لا تنقض الوضوء ولا تفطر الصائم»«بیگمان بوسه، و ضو و روزه را باطل نمیکند». اسحاق بن راهویه آن را «بیرون آورده» است. و بزاز نیز با سند «جید» آن را بیرون آورده است. عبدالحق گفته است: برای آن علتی را که موجب ترک آن باشد نمیشناسم. باز هم از عایشهلروایت شده است که: شبی پیامبرصرا در رختخواب در کنار خود نیافتم، بجستجوی وی پرداختم که دست بر کف پاهای ایشان گذاشتم و ایشان در حال سجده بود و پاها را نصب کرده بودند و میگفتند: «اللهم انی أعوذ برضاك من سخطك، وأعوذ بمعافاتك من عقوبتك، وأعوذ بك منك، لا أحصی ثناء علیك أنت كما أثنیت على نفسك»«خداوندا به رضای تو پناه میبرم که مرا از خشم خودت در امان داری، و به عفو و بخشش تو پناه میبرم که مرا از خشم خودت در امان داری، و به عفو و بخشش تو پناه میبرم که مرا به عقوبت خودت گرفتار نسازی، و از تو به تو پناه میبرم، من نمیتوانم آنطور ترا بستایم که تو خود را ستودهای». مسلم و ترمذی آن را روایت کردهاند، و ترمذی آن را «صحیح» دانسته است.
باز هم از عایشهلروایت شده است که: «أن النبیصقبل بعض نسائه ثم خرج إلى الصلاة ولم یتوضأ»، «پیامبرصیکی از زنانش را بوسید سپس برای نماز بیرون رفت و تجدید و ضو نکرد» احمد و چهار نفر از محدثین آن را با سندی که رجال آن موثوق به هستند، روایت کردهاند. باز هم از او لروایت شده که گفته است: «كنت أنام بین یدی النبی صلى الله علیه وسلم ورجلای فی قبلته فإذا سجد غمزنی فقبضت رجلی»و در متن دیگری: «فإذا أراد أن یسجد غمز رجلی»(متفق علیه) «در پیش روی پیامبرصخوابیده بودم، پاها را در جهت قبلهی وی دراز میکشیدم هرگاه میخواست به سجده رود مرا تکان میداد و نشگون میگرفت و من پای خود را جمع میکردم. یا هرگاه میخواست به سجده رود، پای مرا تکان میداد» .
۲- خارج شدن خون از غیر از مخرج معتاد:
خواه بوسیلهی جراحت یا حجامت یا خون دماغ شدن بوده و خواه اندک یا فراوان باشد، ناقض و ضو نیست: - پس خارج شدن خون از شرمگاه پیشین و پسین و ضو را باطل میکند-.
حسنسگفته است: «ما زال المسلمون یصلون فی جراحاتهم»«مسلمانان همواره با جراحاتی که برمیداشتند، نماز میگزاردند». بخاری آن را روایت کرده است، و گفته است: «ابن عمرب، کورکی را فشار داد و از آن خون برون پرید و بعد از آن و ضو نگرفت. و ابن ابی اوفی همراه با آب دهان، خون را دور انداخت و به نماز خود ادامه داد. و عمر بن خطاب در حالی نماز میخواند که خون از زخمش بیرون میآمد. و عباد بن بشر در حالی که نماز میخواند، چند تیر به وی اصابت کرد و به نماز خود ادامه داد». ابوداود و ابن خزیمه و بخاری بحال تعلیق، آن را روایت کردهاند.
۳- قی:
خواه پر بدهان باشد یا کمتر، ناقض و ضو نیست زیرا در این باره حدیثی که مورد اعتماد باشد و بتوان آن را معتبر دانست روایت نشده است.
۴- خوردن گوشت شتر:
رای خلفای راشدین و بسیاری از اصحاب و تابعین بر آن است که و ضو را باطل نمیکند، جز آنکه امر به گرفتن و ضو بعد از خوردن آن در حدیث «صحیح» آمده است.
از جابر بن سمرةسروایت شده که: «مردی از پیامبرصسوال کرد: «أنتوضأ من لحوم الغنم؟..قال: (إن شئت توضأ وإن شئت فلا تتوضأ)، قال: أنتوضأ من لحوم الابل؟ قال: (نعم توضأ من لحوم الابل)، قال: أصلی فی مرابض الغنم؟ قال: (لا)»«آیا بعد از خوردن گوشت و ضو بگیریم = آیا با خوردن گوشت و ضو باطل میشود؟ پیامبر فرمود: «اگر خواستی و ضو بگیر و اگر نخواستی نگیر= مختار هستی از اینکه و ضو بگیری یا نگیری، چون و ضو باطل نمیشود" باز هم سوال کرد: بعد از خوردن گوشت شتر و ضو بگیریم؟ فرمود: "آری، بعد از خوردن گوشت شتر و ضو بگیر» باز پرسید: آیا میتوان در محل خوابگاه گوسفندان نماز خواند؟ فرمود: «آری» پرسید: آیا میتوانم در خوابگاه شتران نیز نماز بخوانم؟ فرمود: «نه»». احمد و مسلم آن را روایت کردهاند. از براء بن عازبسروایت شده کهگفته است: از پیامبرصسوال شد در باره و ضو گرفتن بعد از خوردن گوشت شتر؟ فرمود: «توضئوا منها»«از آن و ضو بگیرید». و ازگوشت گوسفند سوال شد؟ فرمود: «لا تتوضئوا منها» «از آن و ضو نگیرید». و از نماز خواندن در خوابگاه شتران پرسیده شد؟فرمود: «لا تصلوا فیها، فإنها من الشیاطین»«درآنجا نماز نخوانید، زیرا آنجا ناپاک است یا ممکن است آسیب برسانند». و از نماز خواندن در خوابگاه گوسفندان سوال شد؟ فرمود: «صلوا فیها فإنها بركة»«در آنجا نمازبگذارید، آنها برکت هستند». احمد و ابوداود و ابن حبان آن را روایت کردهاند. و ابن خزیمه گفته است: از علمای حدیث خلافی در «صحیح» بودن این خبر از جهت نقل ندیدهام زیرا راویان آن «عادل» هستند، نووی گفته است این مذهب از دلیل قویتر است، اگر چه جمهور فقهاء برخلاف آن رای دادهاند.
۵- شک نمودن در اینکه آیا و ضو باطل شده است یا خیر؟
هرگاه شخصی که و ضو دارد، شک کند در اینکه آیا و ضویش باطل شده است یا خیر؟ این شک برای وی زیان ندارد و و ضویش باطل نمیشود ، خواه در حین نماز این شک پیش آید، یا در خارج نماز، تا اینکه یقین حاصل کند که و ضویش باطل شده است.
از عباد بن تمیم از عمویشس روایت شده که گفته است:"در حضور پیامبرصشکوه کرده که انسان در نماز خیال میکند که چیزی برایش پیش آمده و و ضویش باطل شده است، فرمود: «لا ینصرف حتى یسمع صوتا أو یجد ریحا»«از نماز منصرف نشود مگر اینکه صدائی بشنود یا بوئی احساس کند».
جماعت محدثین بجز ترمذی آن را روایت کردهاند. از ابو هریرهس متن این حدیث چنین روایت شده است که پیامبرصفرمود: «إذا وجد أحدكم فی نفسه شیئا فأشكل علیه أخرج منه شئ أم لا؟ فلا یخرج من المسجد حتى یسمع صوتا أو یجد ریحا»«هرگاه بادی در شکم کسی پیچید و به شک افتاد، که آیا چیزی از وی خارج شده است یا خیر؟ از نمازش خارج نشود، مگر اینکه صدائی بشنود یا بوئی احساس کند». مسلم و ابوداود و ترمذی آن را روایت کردهاند. البته شنیدن صدا و احساس کردن بوی بخصوصی مراد نیست، بلکه مراد آنست که یقین حاصل کند بر آنکه چیزی از وی خارج شده است. ابن المبارک گفته است: هرگاه شک کند در شکستن و ضو، و ضو بر وی و اجب نیست، یعنی باطل نمیشود مگر اینکه آنچنان یقین حاصل کند که بتواند روی آن سوگند یاد کند.
اما اگر در نداشتن و ضو یقین داشته باشد، لیکن در طهارت و گرفتن و ضو بعد از آن شک کند، باجماع مسلمین لازم است که و ضو بگیرد.
۵- قهقه در نماز:
موجب باطل شدن و ضو نیست، زیرا اخباری که در این باره نقل شده است «صحیح» نیستند.
٧- شستن میت:
موجب و ضو گرفتن نیست زیرا دلیل اینکه شستن میت ناقض و ضو باشد «ضعیف» است.