فقه السنه

فهرست کتاب

کسانی که از غنایم سهمی ندارند

کسانی که از غنایم سهمی ندارند

قبلا گفتیم که شرط بردن سهم از غنایم‌: بلوغ و عقل و ذکورت و حریت است‌. پس هرکس این شرایط را نداشته باشد، سهمی از غنایم نمی‌برد، اگرچه می‌تواند، بدون داشتن سهم‌، از غنایم چیزی بگیرد و کمتر از سهم باشد. سعید بن المسیب گفت‌: در صدر اسلام‌، هرگاه ‌کودکان و بندگان در جنگ حضور می‌یافتند، از غنایم عطایایی بدانان داده می‌شد.

ابوداود از عمیر روایت کرده است که گفت‌: من در جنگ خیبر همراه اربابانم حضور داشتم و درباره من با پیامبرصسخن‌ گفتند. گفت او برده است و مملوک‌، و دستور داد از کالاهای ‌کم بهاء‌، چیزی بمن دادند. در حدیث ابن عباس آمده است که از پیامبرصسوال شد که آیا زن و مملوک و برده‌، اگر در جنگ حاضر باشند، سهمی معین از غنایم دارند؟‌... پیامبرصپاسخ داد که سهم مشخصی ندارند، مگر اینکه از غنایم قوم بدانان چیزی عطا گردد. از ام عطیه روایت است که گفت‌: ما همراه پیامبرصبجنگ می‌رفتیم و مجروحان را مداوا می‌کردیم و از بیماران پرستاری بعمل می‌آوردیم و او از غنایم مقدار اندکی بما می‌بخشید‌. ترمذی بطریق مرسل از اوزاعی آورده است‌که‌گفت‌: در جنگ خیبر پیامبرصبه ‌کودکان سهمی عطا کرد و آنان را سهیم نمود، یعنی مقدار اندکی بدانان بخشید. از یزید بن هرمز آمده است که «‌نجده حروری» در نامه‌ای پنج مطلب را از ابن عباس سوال‌کرد و گفت‌: بمن خبر بده‌ که‌: آیا پیامبرصزنان را در جنگ شرکت می‌داد؟ آیا از غنایم بدانان سهمی می‌داد، آیا کودکان را می‌کشت‌؟ دوران یتیمی یتیمان ‌کی به پایان می‌رسد؟ خمس از آن کیست‌؟.

ابن عباس ‌گفت‌: اگر ترس‌کتمان علم نبود بوی جواب نمی‌دادم و بوی نمی‌نوشتم‌، سپس بوی نوشت که تو طی نوشته‌ات پرسیده بودی که آیا پیامبرصزنان را بجهاد و جنگ می‌برد؟ بلی پیامبرصزنان را بجنگ و جهاد می‌برد که مجروحان را مداوا می‌کردند و بدانان از غنایم چیزی داده می‌شد، و لی سهم معینی نداشتند و پیامبرصکودکان را نمی‌کشت آیا تو کودکان را نمی‌کشی؟ و نوشته‌ای که دوره یتیمی یتیمان‌کی بپایان می‌رسد؟ بجان خود قسم می‌خورم ‌کسانی هستندکه موی ریششان روییده و لی نمی‌توانند حق خویش را بگیرند و نمی‌توانند نفس خویش راکنترل ‌کنند. پس هرگاه یتیم توانست مصالح و منافع نفس خویش را بمانند دیگران مراعات کند، آنوقت یتیمی وی تمام می‌شود و نوشته‌ای که خمس از آن کیست‌؟ ما می‌گوئیم از آن ما است و قوم ما آن را ازما منع‌کرده‌اند. جز بخاری پنج نفر از محدثین بزرگ آن را روایت کرده‌اند.