قرینه قطعی
قرینه قاطع، امارات و نشانههائی است که بحد یقین میرسد، مانند اینکه کسی از یک خانه خالی ترسان و سراسیمه بیرون آید و کاردی و چاقوئی آلوده بخون در دست داشته باشد و در آن و قت در آن خانه یک شخصی سر بریده را یافتند.
دیگر اشتباهی و شکی نمیماند که این شخص قاتل است و احتمالات و همی صرف، مورد توجه قرار نمیگیرد، مثل اینکه ادعا شودکه شخص خودش را سر بریده است و خودکشیکرده است. و قتی که قاضی از آن اطمینان و یقین پیداکرد، بدان حکم میکند.
ابن القیم گفته است ظهورحق متوقف نمیشود برتخصیص حق به چیزی که در ظهور آن و یا ترجیح قطعی آن با غیر آن چیزمساوی باشد بعبارت تخصیص بدان و یا غیر فایدهای نداشته باشد، پس چنین تخصیصی مفید نیست. برای مثال میبینیم که کسی عمامهای بر سر دارد و عمامهای نیز در دست دارد و کسی دیگر را نیز میبینیم که بدنبال او میدود و سرش برهنه است و معمولا عادت به سر برهنگی ندارد، و مدعی شود که عمامه از آن او است، و آن شخص مقابل میگوید چون در دست من است مال من است. قرینه قاطعه بگواهی حال و دلالت آن مفید صداقت مدعی است. پس شارع چنین بینهای و دلالت آن را نادیده نمیگیرد تا حقی را ضایع کند که در نزد همه ظهور و حجیت آن آشکار و و اضح است. بنابراین بینه حال بنفع مدعی بر بینه مدعی علیه که دست و تصرف است، میچربد.
و علمای حنفی نیز برای قرینه قاطعه مثالی آوردهاند: بدینشرح: یک تاجرو یک ناخدا درباره یک کشتی که بار و محموله آن آرد است، اختلاف دارند و هیچکدام بینهای ندارد، در این جا بحکم قرینه قاطعه آرد به تاجر و کشتی به ناخدا داده میشود. و همچنین درباره نسب کودک برای شوهر زن بموجب حدیث «الولد للفراش» =کودک از آن صاحب بستر است، نسبکودک بنفع شوهر آن زن ثابت میشود.